عصر ارتباطات و دگرگوني فرهنگها
 
بي ترديد دنيا در حال تحولات عظيمي است و دگرگوني ، فرايندي است كه بنا بر دلايل مختلفي از جمله  محيطي و  اجتماعي  ، هر فرهنگ و تمدني را تحت تأثير خود قرار مي دهد . انسانها نيز همانگونه كه در عرف مطرح است جايزالخطا بوده و اينكه در چه شهر يا روستايي به دنيا آمده باشند ضمانتي بر پاك بودن يا گناهكار و مجرم بودنشان نيست ؛ مگر نه اينكه در خانه پيامبرانمان فزرندان ناخلف بوده اند و در خانه كافران نيز ، مسلمانان  پاك و راستيني رشد كرد ه اند .البته در اينكه محيط خانواده ، محله ، شهر  و يا روستا در افكار ، اعتقادات ، پايبندي به عقايد و رسومات فرد  نقش دارند شكي نيست اما با توجه به اينكه در زمان حال تأثير پذيري فرهنگها از يكديگر بسيار سريع گرديده و در دهكده جهاني امروز ‌، كه پيام افراد در دورترين نقاط دنيا كمتر از يكدقيقه رد و بدل ميشود نمي توان انتظار داشت كه مرز كشور ها مانعي براي جلوگيري از افكار و عقايد خوب يا بد ديگران باشد . امروزه سيم هاي خاردار نصب شده در حاشيه مرزها تنها مانع خروج  و يا ورود غيرقانوني فرد از كشور ميگردد و به هيچ وجه نمي تواند مانع تبادل افكار ،  انديشه ها ، فرهنگها و سنتهاي كشورهاي ديگر شود . به عبارتي ساده تر ؛ شايد بتوان جلوي ورود فرد بيگانه را گرفت اما نمي توان مانع ورود فكرش شد . چراكه اينترنت ، پست الكترونيكي ، ماهواره و ساير دستاوردهاي فن آوري ارتباطات و اطلاعات ، مرز نمي شناسد و هيچ احترامي براي هيچ فرهنگ و سنتي قائل نيست .
امروزه فرهنگها در رقابتي عجيب به سر مي برند ؛ حال سالم يا ناسالم ، غرب مي خواهد با تحميل فرهنگش به ساير كشورها آن را به گفته خودشان جهاني كند . شرق مي خواهد لااقل فرهنگش را حفظ  كند . اسلام ميخواهد طعم فرهنگ انسان سازش را به مذاق جهانيان بچشاند اما در اين بين فرهنگي موفق تر است كه ابزار قويتري در دست داشته باشد . اگر مابخواهيم اسلام را جهاني كنيم بايد مبلغان قوي داشته باشيم . بايد از پيشرفته ترين ابزار ها استفاده نمائيم و از قافله علم  و فن آوري جهاني عقب نمانيم . بي شك در اين راه نياز به يك برنامه ريزي صحيح ، اختصاص بودجه ، ترغيب جوانان به سمت علوم مورد نياز كشور و بازداشتن آنها از تفريحات و امورات كاذبي كه جز سر در گمي حاصلي ندارد كاملاً احساس ميشود .
در دنياي امروزه فرهنگها باهم به رويارويي مي پردازند و سرانجام به نوعي تفاهم ؛خواه اختياري خواه اجباري مي رسند و در نهايت در هم ادغام مي گردند و از اينروست كــــــــه بسياري از انديشمندان و جامعه شناسان ، مباحث گفتگو ، تقابل و يا جنگ فرهنگها را بسته به نوع ديدگاه خود مطرح نموده اند .
در دنياي امروز ديگر اثري از فرهنگ اصيل بسياري از كشورهاي متمدن و كهن  نيست ،‌ اگر هم هست ظاهري از آن سنتهاست كه رنگ و بوي فرهنگ بيگانگان را پذيرفته است . روزگاري فرهنگ اعراب نفوذ شديدي در فرهنگ ايران كرد و به همان نسبت و شايد بيشتر ، فرهنگ ايران وارد فرهنگ اعراب شد . بحث تبادل فرهنگي بحثي است كه اگر كنترل شده باشد نه تنها زياني ندارد بلكه باعث غناي فرهنگ نيز ميشود و لي اگر بوي تهاجم به خود گرفت بايد در برابر آن ايستادگي كرد و خود را از عواقب ويرانـگر آن مصون داشت  . البته بي درنگ و سريع ! چراكه بيگانگان به سركردگي آمريكا ،  ثانيه اي را براي محو كردن فرهنگ اصيل ايراني اسلامي كشور ما و ساير ملت هاي بيدار و معتقد از دست نمي دهند و تا به اين هدف ديرينه كه آنرا نهايت آمال خويش مي دانند نرسند دست از نيرنگ ، توطئه ، خدئه ، خيانت و جنـايت بر نخواهند داشت .
 
 
نويسنده :
 
مصطفي ع- اردكاني
 
  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا