محمدرضا تابش

مخالفت با نگاه‌های غیرکارشناسی و «یک‌شبه» به مسایل کلان و ملی، صرفا به طرح انتقال پایتخت محدود نمی‌شود، اما به‌ویژه پیرامون این موضوع مهم که به احتمال بسیار به سبب بار مالی آن، توسط شورای محترم نگهبان رد می‌شود، توجه به نکات زیر ضروری است. تصمیم انتقال پایتخت سیاسی، بارها و بارها در دو دهه گذشته مطرح شده است. ارایه‌کنندگان این طرح حتما باید توجه داشته باشند که این نوع تصمیم‌گیری نیازمند نظر مقام‌معظم‌رهبری، روسای قوا و وجود پشتوانه بسیار قوی مطالعاتی است. لزوم درنظرگرفته‌شدن ابعاد اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و حتی امنیتی چنین انتقالی، غیرقابل چشم‌پوشی است و اساسا در علم روز دنیا، به دنبال راه‌های جایگزین برای آن هستند چرا که اغلب، غیرقابل اجراست. فقط کافی است در این چند روز، شایعه شود که پایتخت به کدام شهر می‌رود، آنگاه، جهش ناگهانی قیمت زمین در آن مناطق و پیامدهای اجتماعی و فرهنگی آن، غیرقابل‌اجرابودن چنین طرحی را بیشتر نشان خواهد داد. نمی‌توان تنها از منظر جغرافیایی به مساله نگاه کرد. تهران به‌عنوان مرکز ثقل کشور، یک‌چهارم جمعیت ایران را در خود جای داده و به مرکز تحولات مختلف، بدل شده است. زیرساخت‌هایی که با هزینه‌های بسیار در بخش دولتی، دستگاه قضایی، مجلس و همه نهادها و ارگان‌ها فراهم شده، تلاش‌هایی که در راستای توسعه شهری، زیست‌محیطی و... در آن صورت گرفته دارای چنان حجمی است که امکان انتقال را اگر نگوییم منتفی، بسیار دشوار می‌سازد. یکی از دلایل ارایه این طرح، معضل زیست‌محیطی تهران عنوان شده است. اما مگر ایجاد این معضل، به سبب پایتخت‌بودن تهران است؟ مگر در اراک، اهواز، اصفهان و سایر کلانشهرها، معضلاتی شبیه معضلات تهران به دلیل پایتخت‌بودن آنها اتفاق افتاده است؟ حاشیه‌نشینی، آسیب‌های محیط زیستی، رشد بزهکاری، فقر، مشکلات بهداشتی و مسایل شغلی، مولود پایتخت‌بودن یک شهر نیست. مساله عدم توجه به «آمایش سرزمینی» و استفاده فراتر از حجم و توان زمین است. برای حل مشکلات تهران، ابتدا همه مسوولان کشور باید بر این نکته متفق شوند که امکان تداوم شرایط موجود وجود ندارد. پس از آن، انجام مطالعات آمایش طبق استانداردها و ضوابط فنی و معیارهای بین‌المللی منطبق بر علم روز دنیا، پروتکل‌ها و کنوانسیون‌های مربوط به محیط زیست و توسعه پایدار و رعایت الزامات شهرنشینی و شهرسازی، راه‌حل مشکل تهران است.  مساله انتقال پایتخت، مساله‌ای فرعی است. باید دید چرا کلانشهرهای ما مبتلا به این عوارض شده‌اند و این «دمل»‌هایی است که اگر سر باز کند وضعیت خطرناکی را پدید خواهد آورد. در اینکه تهران با این وضعیت قابل سکونت نیست و مردم وضعیت مرگ تدریجی را طی می‌کنند شکی وجود ندارد اما راهکارهایی که در دنیا تجربه شده است پیش‌روی ماست. بهبود شرایط اقتصادی نقاط مختلف کشور برای ایجاد شرایط مهاجرت معکوس، انتقال صنایع آلاینده، برنامه‌ریزی برای از رده خارج‌کردن خودروهای فرسوده و استفاده از فنآوری‌های پاک در خودروسازی، تعطیلی کامل فرودگاه مهرآباد که هر پرواز آن به اندازه هزار خودرو، آلودگی ایجاد می‌کند، تکمیل پنج‌ساله تمامی خطوط شبکه مترو و مهم‌تر از همه اینها، دست یاری درازکردن به سوی مردم، سازمان‌های مردم‌نهاد تخصصی و دانشگاه‌ها و مراکز علمی، راه‌حل ساماندهی پایتخت در تهران است. مردم و نهادهای مدنی، تهدید نیستند بلکه اصلی در توسعه پایدار و از الزامات «حکمرانی خوب» به شمار می‌روند. با این اوصاف اصرار غیرکارشناسی بر انتقال پایتخت، شایبه‌هایی ایجاد می‌کند.

مطلب این صفحه را به زبان دلخواه خود ترجمه کنید

 
  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا