سلمانی


 اقتصاد کشور مدتهاست روی یک بمب ساعتی بنام نقدینگی یا پول در گردش نشسته که دیر یا زود منفجر میگردد!
اما ببینیم این بمب از کجا آمده؟ چرا منفجر میشود؟ واثرات انفجاری آن بر اقتصاد ایران چیست؟
از کجا آمده: حجم پول در گردش در سال ۱۳۵۷ معادل۱۶ هزار میلیارد تومان بود. این رقم در انتهای دولت محمد خاتمی یعنی ظرف ۲۷ سال معادل ۶۲ هزار میلیارد تومان شد که تحویل احمدی نژاد گردید. احمدی نژاد هم با چاپ بی رویه پول و اعتبارات بانکی ظرف ۸ سال آنرا به ۴۵۰ هزار میلیارد تومان رساند ولی شاهکار واقعی را دولت تدبیربخرج داد و ظرف تنها ۳ سال این رقم را به ۱۱۰۰ هزار میلیارد تومان تبدیل کرد!
دقت داشته باشیم که در اقتصاد های با حساب و کتاب٫ سعی میشود حجم پول در گردش بین ۵٪ تا حداکثر ۱۵٪ تولید ناخالص ملی آن کشور باشد. مثلا در کانادا حجم نقدینگی حدود ۸۰ میلیارد دلار و تولید نا خالص ملی حدود ۱۶۰۰ میلیارد دلار است. و یا امریکا با داشتن ۱۸۰۰۰ میلیارد دلار تولید ناخالص ملی در سال ۲۰۱۴ حجم پول و شبه پول در گردشش حدود ۱۴۰۰ میلیارد دلار بوده است!
اما در حال حاضر در ایران حجم پول در گردش بيش از ١٠٠٠ هزارميليارد تومان شده، يعني يك حجم نقدينگي بالاي ٣٠٠ ميليارد دلار در دست يك گروه كوچك قرار دارد در حالیکه تولید ناخالص ملی درسال ۲۰۱۵ رقم ۴۸۵ میلیارد دلار اعلام گردید! یعنی حجم نقدینگی حدود ۶۰٪ تولید ملی یکسال کشور است.و یا میشود گفت بین ۸ تا ۱۲ برابر نرم جهانی است! که اثر آن تورم افسار گسیخته است. اما دو فاکتور تا اینجا به کشور ما کمک کرده که شاهد تورم سه رقمی نباشد:
الف: عمده این نقدینگی در اختیار بخش کوچکی از مردم است که یا معتقدین به نظام و دولتند و یا غیر مستقیم از بغل این مسئولین پولدار شده اند و لذا علیرغم دارا بودن ثروت های افسانه ای٫ تقاضای موثر چندانی ندارند و لذا تاثیر خاصی بر عرصه و تقاضای کل ندارند. اما طبقات فرو دست یا حدود ۹۰٪ مردم که نصیبی از این حجم عظیم نقدینگی ندارند٫آهی در بساط ندارند که بدنبال خرید مثلا دلار و طلا باشند و در خرید مواد غذایی هم در مانده اند و لذا میزان تقاضای کل در جامعه نه تنها افزایش نیافته که حتی کمتر هم شده.
ب: روابط حسنه دولت اوباما با جمهوری اسلامی و تلاش برای حفظ این رابطه  باعث شده بود که نوعی صبر و تحمل توام با خوشبینی در بازار و بخصوص برای کلان سرمایه داران بوجود آید و لذا در تبدیل ریال خود با ارز یا سکه طلا تردید داشتند.
اما امروزه و پس از انتخاب دونالد ترامپ به ریاست جمهوری آمریکا واحساس خطری که بدرستی برای ادامه این رابطه در داخل و خارج از کشور بوجود آمده٫ هراس بدل کلان سرمایه داران و حتی افراد معمولی انداخته و همه بفکر حفظ سرمایه های خود افتاده اند. از همین رو است که تقاضا برای خرید ارز یا همان تبدیل ریال به کالای بهتری آغاز گردیده و چون تقاضا بیشتر از عرصه شده٫ لذا بهای دلار بالا و حتی بالاتر میرود.اين کلان سرمایه داران اگر احساس كنند وضع کشور متزلزل شده و بدتر هم خواهد شد، بلافاصله بفكر تبديل ريال خود به دلار يا سكه طلا مي افتند. حالا فرض بگير تنها ٢٠٪‏ از اين حجم نقدينگي به سمت خريد دلار و طلا برود؟ يعني افراد داراي نقدينگي بخواهند تنها ٦٠ ميليارد دلار طلا و دلار بخرند، آيا اين مقدار دلار يا سكه در اختيار بانك مركزي يا بانكها هست تا پاسخگوي نياز بازار شوند؟ جواب منفي است. كل طلاي ذخيره بانك مركزي حدود ١٣ ميليارد دلار و ذخيره ارزي (براي موارد اورژانسي) حدود ٢٢ ميليارد دلار است! يعني حتي اگر بانك مركزي بخواهد تمام ذخيره طلا و دلار خود را با ريال معاوضه كند باز هم كم مياورد ولذا قادر به كنترل نرخ أرز و سكه نخواهد بود!!!
مفهومش اين است كه اگر سرمايه داران داخلي دچار نگراني شوند و بفكر تبديل سرمايه هاي رياليشان به أرز خارجي و طلا شونند، بهاي دلار ميتواند تا حدود ١٠ هزار تومان و بهاي سكه به حدود ٤ ميليون تومان افزايش يابد!
متعاقب این افزایش بهای دلار و سکه طلا٫ بهای کالا و خدمات عمومی هم با افزایشی معادل۱۰۰ تا ۳۰۰٪ روبرو خواهد شد که میدانیم همین امروز هم بعضی از مردم برای سیر کردن شکم خودشان مشکل دارند چه برسد به اینکه قیمتهای امروز دو یا سه برابر شونند!
پس زمان انفجار این بمب میتواند با آغاز بکار کابینه ترامپ و میزان خصومت آن با جمهوری اسلامی هماهنگ باشد.
اما اثرات انفجار آن بمب را بقدرت تخیل شما خواننده محترم واگذار میکنم..  

  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا