احمد طحانی

همین چند روز قبل بود که خبر تاسف بار کشته شدن صدها نفر از مردم مصر، فضای رسانه ای کشور را تحت تاثیر خود قرار داد. روزنامه ها و خبرگزای ها از این موضوع گفتند و نوشتند، و رسانه ملی هم گزارشات مختلفی در این زمینه مخابره کرد، و خلاصه اینکه فضای این روزهای کشور، متاثر از کشته شدن برادران و خواهران مسلمانمان در مصر، فضایی بهت انگیز بود...
 
اما ماجرا چیست؟
با یک نگاه کلی به اوضاع مصر، از آغاز بیداری اسلامی تاکنون، شاید بتوان مسئله را بهتر درک کرد:
 
مصر، یکی از پرجمعیت ترین کشورهای آفریقایی خاور میانه است و جمعیتی نزدیک به 80 میلیون نفر دارد. بعد از جرقه ای که «محمد بوعزیزی»، جوان تحصیلکرده و دستفروش تونسی در اعتراض به ضبط گاری اش توسط پلیس تونس انجام داد، و با آتش زدن خود در برابر ظلم و جور، آتشی در دل مسلمانان رنج دیده عالم روشن کرد، بیداری اسلامی در ظاهر آغاز شد. گرچه حقیقت بیداری اسلامی، طلوع بعثت حضرت رسول اکرم (ص) بوده، و در تاریخ معاصر هم بدون شک بیداری مردم ایران توسط امام خمینی (ره) و تشکیل جمهوری اسلامی نقش بسزایی در آن داشته است. به هر روی رژیم فاسد و ظالم حسنی مبارک هم با خیزش مردمی مصر فرو ریخت، و دوران تازه ای در آن کشور آغاز شد. جنایت های رژیم مبارک در کشتار مردم، بعد از انقلاب مردم این کشور باید در دادگاه صالحه ای محاکمه می شد. گرچه این اتفاق تا حدی صورت گرفت، اما هیچ وقت نتوانست خشم مردم رنج دیده مصر را فرونشاند. چرا که این مجازات، با اهمال و نادیده انگاری بسیاری از جنایات مبارک دنبال می شد...
بعد از انقلاب مردمی در مصر، محمد مرسی، رئیس حزب آزادی و عدالت که از احزاب اخوان المسلمین است، در انتخاباتی که سال 2012 صورت گرفت به عنوان رئیس جمهور برگزیده شد. انتخابات مصر، که اولین انتخابات بعد از انقلاب این کشور بود، به همراه انتخاب مرسی که از حزب اخوان المسلمین آمده بود، و شعارش مبارزه با ظلم و عدالت گستری بود، فضایی آکنده از امید را در دل مسلمانان سراسر جهان ایجاد کرده بود. مردم مصر امیدوار بودند که بعد از رژیم مستبد مبارک، دولتی سر کار آمده که می تواند خواسته هایشان را اجابت کند و کشورشان را به سمت پیشرفت و آبادانی سوق دهد. در این بین قانون اساسی جدید مصر هم تصویب شد. اوضاع در ظاهر روبراه بود، اما در باطن توطئه هایی که توسط مخالفان داخلی و خارجی مردم مصر در حال شکل گیری بودند، به سرعت اوضاع را به سمت دگرگونی سوق می داد. کوتاهی هایی که محمد مرسی در جهت رفع مطالبات مردمی داشت نیز به نقشه های دشمنان مصر کمک می کرد. از جمله اینکه وی، و رهبران اخوان المسلمین، بعد از انقلاب مصر، نشان دادند که چندان هم به رابطه با آمریکا و اسرائیل بی تمایل نیستند. بالاخره در ژوئن 2013 و بر اثر همین رفتارها، و البته توطئه های ریز و درشت آمریکا و اسرائیل، موج جدیدی از اعتراض شکل مردمی در مصر گرفت، و مخالفان دولت، در حالی که نزدیک به سالگرد تشکلیش بود، خواستار برکناری مرسی شدند. آمریکا و اسرئیل، که حرکت های اسلامی را مخالفت با سیاست های خود می دانند، همواره در تلاش برای ضربه زدن به بنیان این حرکات، یعنی اصل اسلامند، و از هیچ تلاشی هم برای سرکوب کردن حرکت های ریز و درشت اسلامی در سراسر جهان دریغ نکرده و نمی کنند. در مصر هم وضع به همین منوال پیشرفت. نقشه های آمریکا و اسرائیل، برای منحرف کردن انقلاب، و روی کار آوردن دولتی که بطور کامل باب میل آنها باشد، تا حدی نتیجه داد، و کودتای نظامی در مصر اتفاق افتاد. اما حضور و پیگیری مردم، برای بازپس گیری انقلابشان، از بازماندگان رژیم مبارک، و عوامل آمریکا و اسرائیل، نشان داد که ماجرا به آن سادگی که آمریکا و اسرائیل فکر می کردند نیست. بلکه بعد از روی کار آمدن مرسی، و نرمش های وی در مقابل آمریکا و اسرائیل و پیمان های ننگ آلودی مانند کمپ دیوید، مردم انقلابی مصر، از قبل بیدارتر شده اند. آنها اینبار دقیقتر از قبل خواسته هایشان را مطالبه کردند. تظاهرات کردند. تحصن به راه انداختند و ساعت ها در میادین بزرگ شهر به تجمع ادامه دادند. مردمی که در مقابل کودتاگران قرار گرفته اند، در ظاهر خواستار بازگشت مرسی، رئیس جمهور قانونی کشورشان هستند، تا او در آرامش و به تدریج خواسته هایشان را پیش ببرد. اما در باطن، این حرکات انقلابی و حضور مردم در صحنه، نشان می دهد که آنها به دولت و تشکلیلاتی نیاز دارند تا اهداف بلند انقلاب را در حرکاتی انقلابی و نه دیپلمات گونه، پیش ببرد. در مقابل خیزش مردم و طرفداران مرسی، ارتش مصر، بعد از تذکراتی که نتوانست مردم را از صحنه به در کند، دست به جنایت وحشتناکی زد که کم از جنایات رژیم مبارک نداشت. آنها هزاران نفر از مردم را به خاک و خون کشیدند و قتل عام به راه انداختند. سران ارتش، و نظامیان غرب زده مصری، دست به کشتار وحشیانه مردم زدند، و حمام خونی براه انداختند که تعداد کشته هایش، بین 500 تا 2200 نفر اعلام شده و مجروحان آنرا تا 10000 نفر گزارش کرده اند...
 
این روزهای پر التهاب مصر می گذرد. هر انسان آزاده ای و هر مسلمانی در هرکجای دنیا، تا جاییکه در توان دارد، برای نصرت مسلمانان سراسر جهان، تلاش می کند. اما آنچه برای ما، به عنوان مردمانی که زیر پرچم جمهوری اسلامی روزگار می گذرانیم اهمیت دارد، درس گرفتن از اتفاقات مصر و بلکه از همه اتفاقاتی است که در گیتی رخ می دهد:
 
1. اوضاع پیچیده مصر، نشان می دهد که مردم مصر به ریسمان محکمی نیاز دارند تا هم بتواند تفرقه و چند دستگی را از بین ببرد، و هم قدرت ایستادگی در مقابل دشمنان و برآورده کردن خواسته دوستان را داشته باشد. چنین ریسمانی در نظام اسلامی، اصل مترقی ولایت فقیه است که با دستان با برکت حضرت امام خمینی بنا نهاده شد. اصلا ولایت فقیه، که فصل الخطاب امور مهم جامعه ی دینی و سیاسی است، از اسلام ناب محمدی برآمده و در سال 57 و توسط حضرت امام خمینی، فرصت پیدا کرده تا بطور رسمی اجرا شود.
 
2. اوضاع دردناک مصر نشان می دهد که آمریکا و اسرائیل، تا چه برای رسیدن به خواسته هایشان تلاش می کنند. ساده انگاری است اگر امروز کسانی تلاش های دشمنان را برای ضربه زدن به انقلاب اسلامی و بلکه اصل اسلام نادیده بگیرند. ید طولای آمریکا در جنایت برای رسیدن به اهدافش، در اقصی نقاط جهان نشان می دهد که نظامی مستقل و پویا مثل جمهوری اسلامی، باید به طور قطع برای مقابله با نقشه های شوم دشمنان برنامه ریزی داشته باشد، که انشاء الله همینطور است.
 
3. بلوغ سیاسی یکی دیگر از درس های اتفاقات مصر است. بعد از انتخاب مرسی به ریاست جمهوری، عده ای که به هر دلیل به وی رای نداده بودند، اقدامات نه چندان انقلابی وی را تاب نیاورده و دست به اعتراض و تجمع زدند. به هر حال با روی کار آمدن نماینده ای از اخوان المسلمینی ها با رای مردم، باید به روندی که قرار است در چارچوب متعارف سیاسی اتفاق بیافتد احترام گذاشت. نه اینکه به هر بهانه ای دست به تخریب دولت زد. اگرچه آن اتفاقات نمی تواند ریشه کودتای نظامی علیه مرسی باشد، اما به هر حال نشان داد که آرامش مردمی و کمک به دولت می توانست اوضاع را از آنچه پیش آمده بسیار بهتر نگهدارد. اتفاقات مصر نشان داد که اعتراض و انتقاد داشتن به بعضی از امور دولتی که پرچمدار اجرای امور است، نباید باعث آشوب و بلوا در کشور بشود...
 
اما بررسی سخنان رهبر عظیم الشان انقلاب، در مورد مصر می تواند زوایای پنهانی از این اتفاقات را بیش از پیش روشن کند:
 
الف) «خود اين بيدارى اسلامى يك پديده‌ى بسيار مهمى است؛ اينجور هم نيست كه حالا با آنتى‌تزهائى كه به قول خودشان برايش درست كردند، بگوئيم اين بيدارى از بين رفته است؛ نه، اينجورى نيست؛ اين بيدارى به وجود آمده. همين حوادثى كه امروز شما در مصر و در بعضى جاهاى ديگر مشاهده ميكنيد، اينها همه‌اش نشانه‌ى اين است كه عمق بيدارى اسلامى در اين كشورها وجود دارد_دیدار دانشجویان.6/5/92»
رهبر معظم انقلاب اسلامی، بیداری اسلامی را یک پدیده مهم و ریشه دار ارزیابی می کنند که به سادگی از بین رفتنی نیست. به فرمایش ایشان، آنتی تزهایی که برای از بین بردن یا انحراف انقلاب های مردمی در کشورهای اسلامی ایجاد شده است، شاید بتواند در کوتاه مدت اثری بر روند پیشروی بیداری بگذارد، اما در بلند مدت اثر عکس خواهد داشت و به روشن شدن هرچه بیشتر اذهان کشورهای مذکور می انجامد.
 
ب) «به نظر من مهم است كه بدانيم و مقايسه كنيم بين انقلاب اسلامى و تشكيل نظام اسلامى در ايران، و آنچه كه به عنوان انقلاب اسلامى مثلاً در كشور بزرگى مثل مصر اتفاق افتاد. آنجا اين آفتها به وجود آمد. امروز صحنه‌ى مصر، صحنه‌ى بسيار دردناكى است؛ براى ماها كه نگاه ميكنيم، واقعاً دردناك است. اين به خاطر اشتباهاتى است كه صورت گرفت؛ يك كارهائى نبايد ميشد، شد؛ يك كارهائى بايد ميشد، نشد. آن‌وقت اينها مقايسه شود با نظائر خودش در نظام جمهورى اسلامى؛ اينجااز اول چگونه عمل شد، و آنجا چگونه؟ به نظر ما اينها خيلى مهم است. امروز استكبار يك صف‌آرائى عجيبى دارد، يك خاكريز طولانى‌اى در مقابل اين بيدارى به‌وجود آورده؛ حالا يك بخشهائى‌اش را شما در اين كشورها و در اين حوادث و همچنين در حوادث كشور خودمان داريد مشاهده ميكنيد. كار، خيلى كار مهمى است_دیدار دانشجویان.6/5/92»
مقام معظم رهبری، مقایسه بین انقلاب اسلامی و انقلاب مصر را یک امر مفید و مهم می دانند، چراکه این مقایسه می تواند نقاط منفی و تاریکی که اتفاق افتاده را روشن کند و همینطور می تواند باعث عبرت و بصیرت افزایی مسلمانان ایران و جهان گردد. در هر صورت شناخت و ریشه یابی آفتهایی که در مصر بوجود آمده، می تواند باعث پیشگری از بروز آن حوادث در دیگر کشورها شود. اشتباهاتی که در مصر صورت گرفته، درس عبرتی برای سایر کشورهای اسلامی خواهد بود. دولتمردان دیگر کشورهای اسلامی باید بدانند که اهداف انقلاب و اقداماتی که باید انجام بپذیرد، مماشات پذیر نیست. کارهایی که «باید» انجام بپذیرد، و ریشه و اصول انقلاب محسوب می شوند را نمی شود انجام نداد و یا به تاخیر انداخت. برعکس این مسئله نیز صادق است و «نباید» کارهایی را که با اصول و اهداف انقلاب سازگاری ندارد، به نام انقلاب صورت داد. در هر صورت تعریف یکسری اصول و ارزشها که تخطی از آن موجب نارضایتی در بین مردم مسلمان خواهد شد، در این کشورها ضروری به نظر می رسد.
 
پ) «اينكه ميگوئيم بيدارى اسلامى، اين حرف پايه‌دار است، ريشه‌دار است. ملتهاى مسلمان عدالت را ميخواهند، آزادى را ميخواهند، مردم‌سالارى را ميخواهند، اعتناى به هويت انسانها را ميخواهند؛ اينها را در اسلام مى‌بينند، نه در مكاتب ديگر؛ چون مكاتب ديگر امتحان‌داده و شكست‌خورده‌اند. بدون مبناى فكرى هم كه نميشود به اين اهداف بلند دست پيدا كرد. آن مبناى فكرى بر حسب ايمان و اعتقاد ملتهاى منطقه عبارت است از اسلام و بيدارى اسلامى. ماهيت جنبشها اين است_سالگرد حضرت امام (ره).14/3/91»
رهبر معظم انقلاب، ریشه قیام ملت ها در کشورهای عربی را اسلام می دانند، و البته آنرا ناشی از آزادی خواهی، عزت طلبی و عدالت خواهی مردم می دانند. مقام معظم رهبری معتقدند که همه این موارد در سایه یک حکومت اسلامی تحقق یافتنی است. و بنابراین، همین موارد از وظایف یک حکومت اسلامی می شود که آن حکومت باید آنها را محقق کند. توجه به کرامت انسانی و اعتنای به هویت انسانها، نیاز مردم است، و دین مبین اسلام، به همه جنبه های انسانی و اجتماعی توجه دارد.
 
به امید رهایی همه مردم جهان از چنگال ظلم و ستم
و به امید فردایی آباد
در سایه حکومت عدل گستر مهدوی

  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا