درد ما ، درد بی کسی است !

حبیب حسن زاده

انسان موجودی مدنی بالطبع است ، یعنی اجتماعی است و برآورده شدن نیازها و حاجات همه جانبه اش نیز اعم از مادی و معنوی در گرو مؤانست و تألیف قلوب با سایرین است و تأکید دین و شریعت مقدس بر وحدت و انسجام امت بحثی خارج از این مهم نیست و به همین دلیل است که آدمی باید در دو حوزه ، روابط خود را بر اساس آموزه های دینی و نسخه بی بدیلی که شریعت محمدی (ص) و مکتب جعفری (ع) برای وی تجویز نموده ، تنظیم نماید تا حرکت و پویایی وی در این مسیر ضمانت سعادت دنیوی و رستگاری اخروری او باشد . حوزه نخست ، رابطه انسان با خالق و حوزه دیگر رابطه انسان با همنوع خویش و یا سایر مخلوقات است که نگارنده مختصراً و حسب ضرورت به حوزه روابط انسان با انسان بطور موجز خواهم پرداخت .

شکی نیست که همه ادیان و مکاتب به اهمیت و چگونگی رابطه انسانها با یکدیگر پرداخته و همواره سعی داشته اند تا با تنظیم این روابط ضمن کاهش رنج و رنجبری و آلام انسانی ، راه برون رفت از این مخمصه و وصول به ساحل بهروزی و نیک فرجامی را نشان دهند . مکتب متعالی و رهائی بخش اسلام عزیز که در حقیقت کامل ترین دستورات سعادت بخش به انسان و مترقی ترین سیستم اداره جامعه در سطوح منطقه ای و جهانی یعنی " ولایت مطلقه فقیه " را به بشریت ارزانی داشته ، هر دو رابطه مورد نظر را به شیوه ای عالی و در عین حال همه فهم تبیین و حتی انسانها را در جهت رسیدن به سعادت و خوشبختی دنیوی و اخروی همراهی کرده است به گونه ای که بقول بزرگان دین : حجت بر خلق تمام شده و همه راههای خلق بهانه نیز مسدود و لذا از آنجائیکه احکام دین مقدس اسلام منطبق بر فطرت انسانی و اراده و مشیت الهی است ، یقیناً خواهد توانست انسان را به انسانیت خویش و به مبدأ هستی نزدیکتر سازد و همه جامعه را نیز از کثرت به وحدت برساند که این مهم نیز جز در سایه عمل و رفتار بر اساس و مشیت حق دست یافتنی نیست !

از سوی دیگر تنظیم روابط مدیریتی جامعه دینی برای سوق جامعه به سمت کمال مطلوب در سیستم اداره جامعه بر پایه استاندارد حکومت دینی و صالحان بسیار مورد تأکید مکتب اسلام بوده و بقدری حائز اهمیت است که اسلام عزیز کراراً شیوه های غلط مدیریت اداره جامعه و تجویزات مبتنی بر امیال و هواهای انسانی را بشدت مورد نکوهش قرار داده و خطرات و پیامد های ناشی از سقوط و افتادن در این دام های فتانه را نیز یادآور شده است و از همین باب نیز هست که مکاتب و اندیشه های ضاله مبتنی بر سکولاریسم ، اومانیسم و سایر ایسم های ساخته دست بشر را که جز انحطاط اخلاقی ، شقاوت و دنائت انسان ارمغانی ندارد را مردود دانسته و به مبارزه طلبیده است و لذا تنها پذیرش آگاهانه دین و عمل به فرامین و دستورات اسلام عزیز ، هم از سوی مردم و هم از جانب مدیران جامعه میتواند جامعه ای بدون فقر و رنج ، بی عدالتی و تبعیض ، ظلم و جور و در یک کلام جامعه ای عاری از هر گونه ناهنجاری های سیاسی ، اجتماعی ، اخلاقی و اقتصادی را تقدیم بشریت نماید و وجود تبعیض و بیعدالتی ، ظلم و ستم و بعضی ناهنجاری های اخلاقی و حتی اعتقادی نتیجه فاصله گرفتن جامعه از دکترین حکومتی علوی و وجود مدیران نا آگاه و نالایق و عدم برخورداری از شرایط لازم و کافی اداره جامعه دینی است و اگر امروزه گوشه چشم باز می کنیم و در بعضی مناطق چون شهرستان بافق که به یقین شایسته بهترین ها هستند و باید در خور توجه عالی مسؤلین باشند و با وجود تنعم آن منطقه از آورده های خدادادی بیشمار ، هنوز بوی تعفن رکود و انحطاط و بدبختی ، سقوط و رنجبری ، آمار فزاینده بیکاری از یک سو و اعتیاد و خانه خراب شدن جوانان پاک سیرت آن از سوی دیگر استشمام می شود همه از این بابت است که در دائره توزیع عادلانه ثروت و قدرت در جامعه بین علم و عمل ، ادعا و صداقت و ریاء و اخلاص فاصله ای قابل توجه قرار دارد و به بیانی ساده تر ، بعضی دکترین حکومت علوی را رها و شیوه های مورد ذم اسلام را ملاک عمل خود قرار داده اند یعنی حاکمیت بروکراسی و روابط و علت العلل این گرایش معلول را نیز باید در عدم تطبیق و توجه به احکام اسلام و شریعت محمدی (ص) جستجو کرد ، آنگاه که اختاپوس جهل بر محیط اندیشه انسانی پیچیده شود ، مسؤلیت نیز طعمه ای می شود برای وصول به حطام دنیا و شعار خدمت و خدمتگزاری به مردم و ولی نعمتان جامعه نیز عملاً محدود به طبقات وابسته و افراد هم کیش شود و در مواجهه با سایرین ، این شعار مردم فریب تنها تکنیکی برای خلاصی از مطالبات بحق افراد ضعیف جامعه و جامعه ضعیف قلمداد میشود و لذا از محیط دو لب فراتر نرود و نتیجه ای عاید اقشار مظلوم و بی پناه نشود .

شهرستان بافق با مردمانی متدین ، سلحشور ، سخت کوش ، نجیب و صبور ، غیرتمند و ولایتمدار و مفتخر به تابعیت صد در صدی مکتب رهائی بخش تشیع ، امروزه در چنبره " درد بی کسی " از یک سو و شعبده کینه و حقد جاهلان از سوی دیگر در حال احتضار است و این درد پیدا و پنهان را طبیبی برای مداوا نیست ، اگر دولت محترم هم عنایتی بکند ، مصوباتی را برایش تصویب نماید ، هستند مجریان امری که حقیقتاً در تسویف امر و تعلل در اجراء مصوبات خبره عالمند و چنان صغری و کبری بچینند که حتی عالمان قوم نیز اباطیل آنان باور کنند و بقول گویند : بیچاره فلان مسؤل ! میخواهد برای مردم کار کند اما قانون دست و پایش را بسته و ... ! اینجاست که مردم عوام هم از اینکه فلانی شوق و ذوق خدمت دارد اما در گیر ودار قانون افتاده ، درد خود را فراموش می کنند و بر این مصیبت عظمی شیون و فریاد کنند که خدایش توفیق دهد و ... !

از مسلمات انقلاب اسلامی و این نظام مقدس اسلامی تزریق ژن آگاهی و مسؤلیت در خون و پیکره جامعه است و لذا مردم انقلابی جامعه ما نیز بعنوان طلایه داران و پیشگامان این نهضت در تشخیص عناصر ریاء و اخلاص ، و کذب و صداقت شهره خاص و عامند و اگر چنانچه بر ظلمی که بر آنان میرود احیاناً سکوت می کنند ، این تنها بخاطر مصلحت و بقاء نظام مقدس اسلامی است که با خون فرزندان خود و مجاهدت خستگی ناپذیر سی و دو ساله بزرگان دین و عالمان حقیقی مکتب اهل بیت (ع) و فرزندان برومندشان استحصال شده که بفرموده امام امت (ره) حفظ آن از اوجب واجبات است و الا حاکمیت مؤثر ضابطه بر بعضی حوزه های مدیریتی جامعه که منجر به رکود شهرستانی برخوردار از ذخائر فراوان معدنی و نیروی انسانی آگاه و اندیشمند چون بافق و از دیگر سو رساندن میانبر بعضی مناطق به اوج برخورداری ، درد جانکاهی است که علیرغم صبر و تحمل مثال زدنی این مردم ، چنانچه فکری به حالش نشود هر روز به سمت انفجار پیش می رود . وقتی فریادها به جائی نمی رسد ، مردم محروم این خطه به چشم دیده مسؤلین و مجریان امر نمی شوند ، انتظارات بحق این مردم عزیز پاسخ مستدل و عملی داده نمی شود ، وقتی سایه شوم معجزات پارتی بازی و حزب بازی بر حوزه مدیریت افتاده باشد و آنانی که در ادعاء ید طولائی دارند امام فی الواقع فرسنگها با مردم و اعتقادات دینی خود فاصله گرفته اند ، در یک جانب جامعه جمعیتی برخوردار از ما حصل زحمت محرومین در رفاه و تنعم و در جانب دیگر ، جمعیتی محروم و تنگدست و البته بی یار و یاور و در عین حال مستقر بر ذخائر و معادن غنی صبورانه این جور و ستم را تحمل میکنند و این نشانگر کاستی ها و نقایص عمیق و فراوان در جامعه ما برای تأمین و توزیع عادلانه عدالتی است که همنی مردم در طول سی و دو سال گذشته برای بودن آن ، جان و مال خود را برای تحققش در طبق اخلاص نهاده اند و لذا اگر زشتی و قباحت این نوع مدیریت طبقاتی در محاسبات بزرگان ناچیز شمرده شود ، اگر حقیقت حاکمیت دینی و مؤلفه های مدیریتی علوی که خواست عموم مردم است از ذهن و روح مدیران فاصله بگیرد و اگر از چراغ پر فروز عدالت و عدالت خواهی جز سو سوئی از آن در درونمان چیزی نماند و هیچ مرجعی برای مقابله با این درد پنهان این منطقه زرخیز تدبیری نیندیشد ، آنگاه کمر ایمان و اراده انسانها در جامعه دینی شکسته خواهد شد و مسیر متعالی انقلاب دستخوش حوادثی تلخ و ناگوار گردد و بر میراث گرانسنگ امام عظیم الشأن انقلاب (ره) و شهیدان همیشه جاوید ما گرد نسیان و فراموشی نشیند و بقول حضرت روح الله (ره) : سیلی آن به گوش اسلام خواهد خورد و این گناهی نابخشودنی است و همگان واقفند که در این زمان و همه اعصار ، اسلام و مکتب متعالی آن در خصوص جور و جفائی که به مردمی می شود ، مبرا ترین و منزه ترین بوده و هست .

مردم انقلابی ما ثابت کرده اند که هرگز آنانی را که با جهل و نا آگاهی و عملکرد ضعیف خود باعث می شوند تا جامعه دینی هر روز از آرمانها و ارزشها و اهداف عالیه اسلام و قرآن و ائمه هدی (ع) فاصلیه بگیرد ، نخواهند بخشید و در سرای مجازات و پیشگاه خالق منان دادخواهی خواهند نمود .

امروز درد مردم بافق ، " درد بی کسی " است . در شرایطی که وجود پدیده شوم ضابطه و رابطه باعث می شود شهری به غنائی دارالشجاعه و دارالمؤمنین بافق علیرغم برخورداری 96 درصدی جمعیت کشور از نعمت گاز ، و علیرغم وجود مصوبات دور اول دولت کریمه در این خصوص ، هر روز به بهانه ای از استحصال این نعمت محروم و عقب بماند ، پروژه های عمرانی ان بدلیل کمبود اعتبار بعضاً یک سیکل زمانی 12 ساله را در پرونده خود داشته باشد ، علیرغم وجود موانع زیاد برای اخذ عوارض های مختلف پشت هر تریبونی وجود سنگ آهن مرکزی را بر سرش بکوبند ، شهری را با وجود فاصله بسیار اندک از مرکز استان برایش یک نماینده مستقل در نظر بگیرند اما بافق محروم را علیرغم فاصله جفرافیائی زیاد و گستردگی منطقه و بلند بودن فریاد مظلومیت مردمانش ، یک حوزه معلول برایش پیشنهاد نمایند تا فرزندان آیت الله مجاهد نستوه شیخ محمد تقی بافقی ( اعلی الله مقامه الشریف ) برای ابد فکر داشتن یک نماینده بومی را از سر خود بیرون کنند و هزاران درد نهفته دیگر که در سینه این مردم سوخته دل بوده و در این وجیزه نمی گنجد ، نباید به قول هیچکس امیدوار بود و امید به افقی روشن را در فرا روی خود انتظار داشت چون طبیب این درد اجتماعی و این پدیده شوم بیعدالتی کسی جز قانون قاطع و بدون حاشیه امن برای خاطئان و نیز امتثال به فرمان ولایت امر نیست و گرچه این دو محور مؤثر در حذف بیعدالتی و محو جامعه طبقاتی را نیز این جماعت به لطائف الحیل دور زده و دانسته یا نادانسته مردم را نسبت به آنها بد بین و اساس و اعتقاد جامعه را نسبت به آنها سست نموده اند ، و ما نشسته ایم تا روزی که مصلح جهانی و عدالت گستر گیتی بیاید و دست مهربانش را بر سر این مردم منتظر و ستمدیده کشد ، ان شاء الله تعالی .

  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا