محسن اختياري

رخدادهاي ماههاي اخير افغانستان و بحثهاي چالش برانگيزي كه بعضا به سمت بحران متمايل مي گشت شرايطي ايجاد نموده بود آبستن حوادث غيرقابل پيش بيني كه اگر چه ما در اين مجال قصد موشكافي بر اين احوال را نداريم و ليكن از آنجاييكه افغانستان يكي از همسايگاني است كه داراي بيشترين مرزها با ايران بوده و از طرفي ايران يكي از مقاصد اصلي مهاجرين افغان مي باشد قطعا سرنوشت آن كشور تا حدود زيادي بر كشور و جامعه ما موثر بوده ، از اينرو اجمالا مباحثي مطرح مي نماييم كه شايد براي بسياري از كشورهايي كه در شرايطي و موقعيت مشابه قرار مي گيرند عبرت آموز باشد .

در ماههاي اخير و پس از دهه ها چالش و بحران ، افغانستان با شرايطي مواجه بود كه اولين انتقال مسالمت آمير و قانوني قدرت مي توانست كاملا سرنوشت و آينده اين كشور و مردم آنرا تعيين نمايد ، وليكن پس از برگزاري اين انتخابات كه خود گام رو به جلو بزرگي در جهت پيشرفت سياسي و رسيدن به دموكراسي بود ، بحثهاي زيادي پيش آمد كه اين روند را با چالش اساسي مواجه نمود ، از جمله بحثهايي مبني بر تقلب و ناسالم بودن انتخابات كه معمولا اينگونه بحثها بيشتر در كشورهاي كمتر توسعه يافته يا جهان سوم كه داراي بلوغ فرهنگي و سياسي كمتري هستند مطرح مي باشد . چالشهاي بوجود آمده در ماههاي اخير آنچنان مبدل به كلاف پيچيده و سردرگمي شده بود كه شايد كمتر كسي به نتيجه مثبت و مسالمت آميز آن خوشبين بود . اين شرايط دو سناريوي عمده در پيش روي جامعه و مردم افغانستان قرار داده بود كه كاملا سرنوشت مردم وكشور را دگرگون مي ساخت .

سناريوي اول ادامه روند اختلافات و پا فشاري دو رقيب اصلي بر منافع و مواضع خويش و كوبيدن بر طبل اختلافات و مباحث تفرقه برانگيز مانند تقلب و مباحث مشابه بود كه قطعا مي توانست آينده اي تاسف بار براي اين كشور پهناور بدنبال داشته باشد . ايجاد تفرقه و دودستگي در ميان كل جامعه افغانستان ، بروز جنجالهاي خياباني وحتي جنگهاي داخلي كه اين كشور سالهاي سال آنرا تجربه نموده و نتيجه اي جز تباهي و ويراني ندارد ، مي توانست عواقب اين عدم توافق و عدم تمكين نسبت به مصالح ملي و منافع عمومي باشد . از طرفي حتي اگر طرفين هدفهايي غير از قدرت طلبي داشته و فقط انگيزه هاي خدمت در ميان باشد ، بدون ترديد با ادامه اين روند بهيچوجه چنين فرصتي براي هيچكدام مهيا نمي شد ؛ و چه بسا اين كشور با بحرانهاي بسيار بزرگتر و خطرناكتري مانند تجزيه و چند پارگي مواجه مي شد .

اما سناريوي دوم كه براي بسياري كشورهاي ديگر كه در وضعيت مشابه قرار مي گيرند مي تواند عبرت آموز باشد ، توافق و تمكين رقبا نسبت به مصالح عمومي و منافع ملي آن كشور است ، در چنين شرايطي كه هدف اصلي تمامي كساني  است كه با ديد مثبت و در جهت پيشرفت و تعالي آن كشور تلاش مي كنند ، علاوه بر پيشگيري از سرنوشت تيره اي كه مي تواند در پيش رو بوده و عواقب بسيار ناگوار و خطرناكي كه بعضا به آن اشاره شد ، دستيابي شخصي هر كدام از طرفين رقيب به شرايطي است كه اگر اندكي عاقلانه و منطقي به آن نگاه كنند قطعا سناريوي دوم را انتخاب خواهند نمود ، بدين شرح كه در صورت بروز اختلاف و عواقب خطرناك آن هيچكدام از آنها فرصتي براي خدمت و حتي ابراز وجود مثبت هم پيدا نخواهند كرد ، در صورتيكه با رفع اختلافات و دستيابي به هر گونه توافق جهت ادامه امور حتي فردي كه در جايگاه دوم و موقعيت پايينتر هم قرار گرفته بلاشك فرصتهايي براي كار در پيش رو خواهد داشت . و در اين ميان هر چه توافق قويتر و اختلافات كمتر باشد علاوه بر كاهش مشكلات ، منافع شخصي و عمومي بيشتري براي طرفين در پي خواهد داشت  .

و در نهايت با اميد به گسترش روز افزون  ثبات و امنيت در جهان ، بدون ترديد افزايش صلح و ثبات بويژه در منطقه خاور ميانه ، تاثيرات بسيار مثبتي بر كشورهاي منطقه از جمله كشور پهناور ما خواهد داشت كه نتيجه آن افزايش پارامترهاي مثبت سطح زندگي و مهيا شدن عرصه ها براي رشد و تكامل تمامي جنبه هاي دنيوي و اخروي زندگي مردم خواهد بود .

به اميد فرداهايي بهتر .

  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا