محمد علی قاسم زاده

کاروانی بار سفر بست

نه دیروز یا امروز

نه از مدینه و مکه تا کربلا

بلکه از ابتدای زمان و مکان تا مقصدی عظیم به نام «ملک عظیم».

کاروانی پر شرار از آدم(ع) تا خاتم(ص).

و از خاتم تا انتهای عالم چرا که:« همانا محبت حسین(علیه السلام)گرمائی در دل مؤمنان است که هیچ گاه سرد نخواهد شد. »

کاروانی که حتی قبل از آدم و از ابتدای خلقت قافله سالارش از بهانه های خلقت بود و بهشت به یمن وجود و از ثمرات خلقتش.

کاروانی حقا و انصافا برازنده نام «کاروان»

چرا که قافله سالار،خود فرمود:باوفاتر از یاران من نیست.

آری کاروان، کاروانیان حسینی

کاروانیان و قافله سالاری به نام حسین(ع).

همو که تنها؛تن ها به خود پیوند داد و تا اوج رهنمون شد.

نه تنها رهنمون؛ بلکه برد ، رساند و سکنی داد.

سکنی داد در قله، در اوج ،در بالاترین ارتفاعات عالم؛اعلی علیین.

و این هنر کشتی نجات است و این یعنی «قافله سالاری»، یعنی «ولایت».

قافله سالاری که دعوتش حق بود،حرکتش حق و مقصدش حق.

قافله سالاری که در همه اعصار ندای «هل من ناصرش» به گوش می رسد،

خوشا پیوستگان به این کاروان

و بدا به بازماندگانی که صدای طلب یاری اش را می شنوند و بی جواب می گذارند!!

کاروان حسینی هنوز هست،در حرکت، در همه زمانها و همه مکانها

و کاروانی اینگونه با جذبه حسینی هزاران مجذوب دارد

و خوشا سعادت کاروانیان.

آری نه کربلای عراق مقصد بود نه عاشورای ۶۱ هدف.

بلکه عاشورای حسین(ع) میعادگاه عشاق بود و کربلای حسین(ع) نیمه راه بهشت؛

مقصد عاشورا و کربلای عالم در همه زمانها و مکانها؛سرزمینی است از جنس بهشت؛بهشت رشد،بهشت ارتفاع ،بهشت حب، بهشت قرب و بهشت حضور.

آری یادمان باشد:کاروان حسینی هنوز هست و سرزمین به سرزمین در حال تعالی تا بهشت،تا«بهشت ظهور».

و یادمان باشد: برای رسیدن به این بهشت باید حسینی شد ؛ برای حسینی شدن کاروانی.

  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا