داود پاك طينت


استراتژی، برنامه، چشم انداز، توسعه و دهها واژه ای که دولتمردان و قانون گذاران بنا به ضرورت کاری خود روزانه از آنها بهره می برند و مردم برداشت های یکسانی از آنها ندارند و هرکسی بنا به آموخته های قبلی خود و با توجه به پیشینه تاریخی خود نسبت به این واژه ها شناخت ذهنی دارد و همین عدم یکسانی معانی واژه ها در نزد مردم، موجبات برداشت های متفاوت و گاه متضاد را فراهم می نماید تا جایی که بعضی اوقات، کارشناسان از وجود فاصله بین مردم و حاکمیت سخن به میان می آورند!

این عدم یکسانی معانی و بعبارتی عدم آشنایی مخاطبان با ادبیات تخصصی در دستگاه های دولتی، هرچند در ظاهر خود را نشان نمی دهد ولی در عمل می تواند چالش برانگیز باشد تا جایی که مردم علیرغم میل باطنی خود نمی توانند با برنامه های حاکمیت ارتباط برقرار کنند و به درک مشترکی در این مورد برسند.

از طرفی مردم نیز مطالباتی دارند که بنا به چند دلیل ازجمله، عدم آشنایی با سیستم های تصمیم گیری و اجرایی، عدم آشنایی با شیوه های صحیح بیان مساله و همچنین عدم آشنایی با حقوق اجتماعی و شهروندی خود و مواردی از این دست نمی توانند مطالبه گران خوبی نسبت به نیازهای خود باشند.

اینجا یک حلقه، گم شده است!! حلقه ای که باید توانایی برقراری ارتباط بین زنجیره ای از دستگاه های دولتی با زنجیره ای از گرایشات، تمایلات و مطالبات مردمی را داشته باشد! و بتواند آنچه که خواست مردم است را با زبان و مسلک قانون به دولتمردان بگوید و از طرفی آنچه ضرورت قانون و مصلحت کشور است را به زبان مردم به آنان رساند.

حلقه ی واسط، حلقه ای که هرچه زمان پیش می رود و هرچه ارتباطات جمعی گسترده تر می گردد ضرورت حضور آن مسجل تر می شود - سازمان های مردم نهاد-  امروز با وجود شبکه های اجتماعی مجازی، سرعت انتقال اطلاعات بسیار افزایش یافته است و هر شهروند خود به یک رسانه تبدیل شده است روزانه دهها مطلب جدید ذهن انسان ها را به خود مشغول می دارد، طبیعی است که هرچه مخاطبان با اطلاعات بیشتری مواجه شوند در واقع سطحی از آگاهی و در پی آن توقعاتی برای آنان ایجاد می گردد جدای از این که این توقعات منطقی یا غیر منطقی است باید توجه داشت که نمی توان از کنار آن بی تفاوت گذشت و چون دولت و حاکمیت توان رصد و پاسخگویی به این همه توقعات را ندارند لزوم یافتن حلقه ی مفقوده و احیای فضای مناسب برای حضور و فعالیت آن ضرورت می یابد.

سازمان های مردم نهاد در واقع این حلقه ی مفقوده هستند و باید به شیوه ای خاص مورد توجه قرار گیرند و فضا برای فعالیت آنان فراهم گردد تا بتوانند بار سنگین واسط بودن بین مردم و حاکمیت را بر دوش کشند. البته پذیرش این مسوولیت و ایفای مناسب این نقش مستلزم داشتن شرایطی است که به برخی از آنها اشاره می گردد:

1)     تخصصی بودن: سازمان های مردم نهاد باید به سمت و سوی تخصصی شدن بروند و از پرداختن به موضوعات کلی پرهیز کنند بعبارتی اینکه موضوع فعالیت، از طرف یک سمن به صورت کلی گفته شود، پذیرفته نیست، بلکه موسسان و مدیران آن تشکل باید به طور واضح مشخص کنند که در کدام بخش از آن موضوع  قصد فعالیت دارند. مثلا نمی توان موضوع فعالیت یک سمن را هنری دانست بلکه باید دقیق شاخه هنری مورد توجه آن سمن مشخص شود. طبیعی است هرگاه حیطه فعالیت یک سمن مشخص باشد می تواند مهارت های خود را در آن موضوع خاص بالا ببرد و در چارچوب همان موضوع خاص خدماتی را به جامعه هدف ارائه دهد که این نوع خدمات دهی حتی موجبات درآمد زایی و تامین مالی سمن ها را فراهم می کند و این گونه است که سمن ها از آفت تاریخیِ وابستگی به دولت و حاکمیت خارج می شوند.

2)     جامعه هدف مشخص: مسوولان تازه کار در سمن ها، در ابتدای کار، مخاطب خود را به نحوی کل جامعه معرفی می کنند و با مشخص کردن یگ گروه سنی، جنسی یا فکری خاص به عنوان مخاطب مخالف هستند، زیرا می خواهند خود را محدود نکند! در حالی که مشخص کردن جامعه هدف و مخاطبان نه تنها به معنی محدود کردن حوزه فعالیت یک سمن نیست بلکه موجبات شناخت و درک بهتر جامعه هدف را فراهم می کند و قدرت نفوذ پذیری و تاثیر گذاری سمن را افزایش می دهد.

در نهایت اینکه سمن ها می توانند با داشتن دو خصلت تخصصی بودن و داشتن جامعه هدف مشخص، نقش پل ارتباطی بیم مخاطبان و دولتمردان را برعهده بگیرند و به عنوان عنصر مهمی از جامعه مدنی به ایفای نقش خود در جامعه بپردازند و بدیهی است عنصری که نقش مشخص و مورد توجهی در جامعه ایفا کند در واقع پایه های هویتی خود را تقویت و تثبیت کرده است وسمن ها نیز از این قاعده مستثنی نیستند.










  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا