13259 روز از ربودن و اسارت مظلومانه ی امام موسی صدر توسط کشور لیبی می گذرد و امت اسلامی برای بازگشت او و زیارت چهره نورانی اش ، لحظه شماری می کنند.

بخشی از سخنرانی امام موسی صدر حفظه الله ، مندرج در کتاب نای و نی و با موضوع دین ما دین زندگی است که درمهرماه 1344 شمسی در ایران و در جمع کثیری از علما و فضلای حوزه علمیه قم ایراد شده است در زیر ارائه می شود:

 در آن ولايتی‌ كه ما هستيم گفته می‌‏شود كه بهترين شيوه‌ي دعوت الی‌ الله، يعنی‌ دعوت مردم به سوی‌ خدا، سبكی‌ است كه ما داريم. از بنده دعوت كردند در مؤسسه‏ای‌ در لبنان به نام «دير المخلص» سخنرانی‌ كنم. دو تا مؤسسه در كنار هم هست: يكی‌ متعلق به راهبان است و ديگری‌ متعلق به راهبات. اين طرف كشيش می‌‏پرورانند و حوزه‌ي علميه‌ي آنهاست. آنط‌رف هم دختران تارك دنيا می‌پرورانند.
در اين مؤسسه از بنده دعوت كردند كه صحبت كنم. در راه، كه از صور به سوی‌ دير المخلص می‌رفتم، معاون مطرانِ دير هم‌سفرِ بنده بود. در راه به بنده گفت كه اين جوان‌ها دنيا را ترك نموده و خودشان را از لذات دنيا محروم كرده‏اند. دنيا هم امروز خيلی‌ فريبنده شده است. اين است كه اگر بتوانی‌ اينها را در اين جهاد و فداكاريشان تشويق و تقدير كنی‌، كار خوبی‌ است. گفتم خيلی‌ خوب.
بنده ساعتی‌ در اين مجلس صحبت كردم. خدا شاهد است اين را كه عرض می‌‏كنم نه برای‌ خودنمايی‌ است، بلكه برای‌ اين است كه آقايان را دلخوش بكنم كه روش تبليغاتی‌ و حقايق علمي‌ای‌ كه ما داريم، بسيار بسيار جلوتر، عميق‏تر و مؤثرتر از حقايق علمي‌ای‌ است كه ديگران دارند. 
در اين صحبتی‌ كه كردم، بعد از مدتی‌، رييس دير به مدير كل تبليغات لبنان، كه او هم مسيحی‌ است، گفته بود: آن روحانيتی‌ كه سيدموسی‌ ظرف يك ساعت در محيط دير ما پراكند، بيش از روحانيتی‌ بود كه در مدت شش‌سال ما به اينها داده‏ايم!
اميدوارم كه حمل بر خودنمايی‌ نفرماييد. اين يك حقيقت است كه مربوط به بنده نيست. مربوط به آن دين مطهری‌ است كه می‌‏گويد: اگر زراعت بكنی‌ عبادت و سجود خداست؛ اگر با زنانت حسن معامله بكنی‌ عبادت و سجود است؛ اگر در بازار تجارت بكنی‌ عبادت و سجود است؛ آن دينی‌ كه می‌‏خواهد هميشه در همه جا و همه وضع، انسان به ياد خدا باشد و هيچ چيز را با ذكر خدا و ياد او منافی‌ نمی‌داند.
آخر در مقابل اين دين، مسيحيها هستند، كه اصلاً عبادت را جز در كليسا و جز در شرايطی‌ خاص ممكن نمی‌دانند.
يك كشيش نوظهوری‌ هست به نام فيلاردو شارمان كه او هم از علمای‌ بزرگ است. اين كشيش آمد و عنوان نمود كه: عبادت تنها اين نيست كه در شب عيد كريسمس و ولادت مسيح آن خمير مخصوص را با آن آب مخصوص مخلوط كنيد و بخوريد. عبادت تنها اين نيست. گفته است كه: شما حتی‌ اگر سنگی‌ را برداريد و جاده‏ای‌ را صاف كنيد، اين عبادت است. وقتی‌ وی‌ اين حرف را زد، كتاب‌هايش تحريم شد و تا مدت‌ها خوانده نشد. رنگ كفر حالا تازه آهسته آهسته دارد از روی‌ فيلاردو شارمانِ كشيش زدوده می‌‏شود.
اين در حالی‌ است كه هزار و سيصد سال پيش پيغمبر ما به ابوذر می‌‏گويد: حتی‌ در خواب و خوراك قصد قربت كن! دين ما اصلاً برای‌ زندگی‌ است. دين ما در كارخانه، در مدرسه، در بيمارستان، در زمين كشاورزی‌، در بازار و در همه جا، همراه ماست. اين دين است كه می‌‏تواند زندگی‌ كند. حتی‌ عبادات ما چنين سمت و سويی‌ دارند.
سخنی‌ را نقل می‌‏كنم كه متعلق به بنده نيست، بلكه مال شخصی‌ اتريشی‌ به نام محمد اسد است كه سی‌ چهل سال پيش مسلمان شده و فعلاً در شهر طنجه در كشور مغرب ساكن است. بسيار مرد خوبی‌ است و حرف‌های‌ خيلی‌ خوب دارد.
او می‌‏گويد: در عبادت‌های‌ اسلامی‌، از قبيل نماز و حج، سعی‌ شده است تا هردو جنبه‌ي دنيا و آخرت، و جسم و روح، با هم توأم شوند. وی‌ مثلاً می‌گويد كه ممكن بود در مورد نماز به ما بگويند: همين‏طور تكيه دهيد و توجه قلبيتان به خدا باشد. اما نگفته‏اند. به جای‌ آن، درحالی‌كه قلبت پيش خداست، ركوع می‌‏كنی‌، سجود می‌‏كنی‌، تكبير می‌گويی‌، ذكر می‌‏گويی‌، يعنی‌ هم بدنت كار می‌‏كند و هم قلب و روحت كار می‌كنند.
قلبت متوجه خداست، اما، هم‏زمانِ با آن، اعمالی‌ از تو صادر می‌شود، تا عادت كنی‌ كه حتی‌ در حين عمل خارجی‌ هم متوجه خدا باشی‌، تا بتوانی‌ در بازار هم كه هستی‌ متوجه خدا باشی‌، تا بتوانی‌ در حين كشاورزی‌ هم متوجه خدا باشی‌. مقصود آن است كه دين ما دين زندگی‌ است؛ دين ما دين سلامتی‌ و صلح و صفاست.
اگر بتوانيم، از نظر شكل و از نظر سازمان‏دهی‌، وضع خودمان را مرتب كنيم، هزارها هزار اميد است. اميدوارم به بركت حقانيت اين دين، و صفا و خلوص قلوب اين برادران عزيز، كه با اين روح پاك و مطهر از همه چيزِ اين دنيا گذشته‏اند، بتوانيم اين حقيقت را با شكلی‌ منظم و موزون به دنيا عرضه بداريم تا در ظرف مدتی‌ كوتاه عقب‏ماندگی‌ چهارصد پانصد ساله را جبران كنيم.   و السلام عليكم و رحمة الله و بركاته.

نسخه شفابخش امام صدر برای درمان نفاق

نفاق درجاتی دارد ، همین که کسی به دیگری می گوید مشتاق دیدار شما بودم و در درونش هیچ شوقی نداشته است ، بلکه حتی میلی خلاف آن داشته ، نقطه آغاز نفاق است.

 به گزارش صلات در لغتنامهٔ دهخدا، سرواژهٔ «منافق» چنین آمده است که نفاق یا دورویی یا دوزبانی در اصل به معنای مخالفت ظاهر با باطن است، امام موسی صدر در سحرگاهان ماه مبارک رمضان در رادیو لبنان و در آخرین روزهای حضور پربرکت وی در آن کشور ، گفتارهای تفسیری بسیار روان و اثرگذاری داشتند و برای درمان این رذیله اخلاقی ، راه حلی را ارائه کرده است که در زیر اشاره می شود:

نفاق درجاتی دارد ، همین که کسی به دیگری می گوید مشتاق دیدار شما بودم و در درونش هیچ شوقی نداشته است ، بلکه حتی میلی خلاف آن داشته ، نقطه آغاز نفاق است.

می گویند این ها تعارف است ... اما هنگامی که سخن نفاق آمیز آغاز شود، با کلام، با لبخند ، با ملاقات ، با تعارف ، با مدح گویی در منبر و با مدیحه گویی در شعر یا با مدح در شهادت دادن ، بیماری نفاق وخیم می شودو رشد می کند .... به این سبب هر کدام از ما باید مبارزه با نفاق را در درون خودمان شروع کنیم و از گفتن چیزی جز آنچه به آن ایمان داریم و بیان چیزی جز آنچه احساسمان است ، اجتناب کنیم .

این چنین فردی می تواند خودش را درمان کند و آن گاه از انتقال آن به دیگران جلوگیری کند یا دیگران را نصیحت کند.

  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا