پژوهشگر: جواد وعیدی

چند جانبه استقرار نظم است. نظمی كه در محیط روابط بین الملل اساساً آنارشیك، منافع، ارزشها و ایدئولوژیهای سازگار یا ناسازگار را سامان می دهد. عامل اصلی ماندگاری یك نظم امنیتی تامین منافع فرهنگی، مادی و معنوی است كه حتی شامل عدالت، آزادی، رفاه و احترام به هویت فردی و فرهنگی فرد توسط دیگران می شود. نظمی كه هیچ یك از آنچه گفته شده را برای اشخاص، گروهها و دولتها تامین نكند نظم مستبدی است كه در نتیجه اعمال غیر عادلانه خود از هم می پاشد.

نظم در ذات خود متضمن نوعی دوام و پایداری است كه حداقل در چند دهه یا نسل می پاید. نظم پایدار و ماندنی نظمی است جامع كه اهداف سیاسی متنوع و دستور كارهای امنیتی گوناگون، منافع ملی متفاوت و غیره را با یكسان سازی و سامان دهی می كند.
بنابراین در بحث عملی و اجرایی امنیت بین الملل، اندیشه نظم امنیتی اغلب مغایر آن است كه یك طرف تمامی منافع خود را با تهدید و اجبار و خشونت بر ضد سایرین بدست آورد. در نهایت اینكه یك نظم امنیتی منطقه ای و بین المللی فقط از طریق سازش حاصل می شود. سازشی كه از طریق توافق به بخشی از آنچه می خواهند می رسند و هیچ طرفی به كل خواسته های خود نمی رسد.
در منطقه خلیج فارس تغییرات متعددی در دو موضوع اصلی در باب امنیت هم از سوی كشورهای حاشیه خلیج فارس و هم از سوی آمریكا به عنوان ضامن خارجی امنیت منطقه صورت گرفته است. یكی از این موضوعات صلح از طریق غلبه نظامی است. اعم از اینكه این غلبه نظامی هژمونی محلی یا هژمونی جهانی یا تسلیم بی قید و شرط كشور معارض یا تغییر و تبدیل جوامع و رژیم های سیاسی به نفع دولت غالب با شد. موضوع دیگر صلح از طریق توازن قوا است. تا اواسط دوران جنگ سرد (۱۹۷۰_۱۹۵۰) آمریكا تقریبا به طور كامل به استقرار قدرتهای محلی بدون توجه به شرایط داخلی در كشور های خلیج فارس اهتمام داشت. به طور روزافزونی در خلال دهه ۶۰ و دهه ۷۰ میلادی استراتژی آمریكا به قدرت های محلی شاه ایران و پادشاهی عربستان تكیه داشت. این استراتژی با پیروزی انقلاب اسلامی در ایران در سال ۱۹۷۹ و دخالت اتباع عربستان سعودی در حوادث ۱۱ سپتامبر ???? كاملا فرو ریخت و هر دو شكست فقط در نتیجه تحولات داخلی این كشور ها روی داد. در دهه ۱۹۸۰ آمریكا سعی كرد دوباره رژیم توازن قوا را در منطقه برقرار كند. آمریكا سعی كرد با كمك مالی و اطلاعاتی به عراق در جنگ با ایران از قدرتمند شدن هر دو كشور برای تامین امنیت كشورهای عرب همسایه جلوگیری كند. این استراتژی به تقویت بنیه نظامی تهاجمی عراق و نقض سازمان یافته حقوق بشر در عراق و استفاده صدام از سلاح های شیمیایی بر ضد ایران منجر شد.
در حقیقت جنگ ایران و عراق به رژیم توازن قوا در منطقه اعتبار نبخشید، بلكه با ضعیف كردن هر دو كشور توازن قوای طبیعی منطقه را از بین برد. نیمه شمالی خلیج فارس با سیاست به اصطلاح توازن قوا تحت فشار قرار گرفت. صدام مستاصل از دستیابی به اهداف سیاسی و ورشكسته اقتصادی در نتیجه جنگ با ایران به كویت حمله كرد تا شاید بتواند منابع و درآمدهای نفتی بیشتری كسب كند.
برای تصحیح عدم توازن قوا در منطقه آمریكا بلافاصله واكنش نشان داد و با تشكیل ائتلاف بین المللی، صدام حسین را به پشت مرزهای عراق عقب راند و كویت را آزاد كرد. اما تصحیح عدم توازن قوا در منطقه، عراق را به مرزهای جدیدی از ضعف سیاسی و فتور اقتصادی رساند و تحمیل مجازاتهای اقتصادی بر عراق تا سال ۲۰۰۳ این كشور را به طور كامل از مدار قدرت منطقه خارج كرد. بنابراین تلاشهای آمریكایی - عربی در سالهای ۱۹۸۸-۱۹۸۰ و سال ۱۹۹۱ آنچه قرار بود توازن قوا باشد را نابود كرد.
باید تأكید كرد كه نظام امنیتی خلیج فارس فقط در نتیجه تحولات داخلی ایران در اواخر دهه ۷۰ و دخالت اتباع عربستان سعودی در حوادث ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ كاملا فرو ریخت. حوادثی كه پس از گذشت سه دهه هنوز تاثیر گذار و تعیین كننده هستند.
تاثیر تحولات داخلی كشورهای خاورمیانه در كشورهای غربی از سوی بسیاری از كارشناسان و سیاستمداران برجسته اروپایی و آمریكایی مورد تاكید قرار گرفته است هرچند در عمل مورد توجه نبوده است.
ژاك دلور رئیس كمیسیون اروپا در دهه هشتاد گفت:
دو تهدید جدی اروپا، مهاجرت و فقدان رواداری یا تساهل فرهنگی خواهد بود. نظری بسیار دقیق كه پس از گذشت بیست سال ما اكنون شاهد پیامدهای آن هستیم.
از طرف دیگر نیكسون رئیس جمهور فقید آمریكا نیز در كتاب پیروزی بدون جنگ بر این نكته تصریح كرد كه:
ما در غرب از بنیاد گراها می گوییم در حالیكه بنیادگراها از مشكلات مردم می گویند. طبیعی است كه در این شرایط مردم به آنان گوش میدهند. از نظر نیكسون مشكلات مردم فقر، عقب ماندگی اقتصادی و فقدان دمكراسی است.
باید بار دیگر بر تاثیر تحولات داخلی كشورها بر سیاست و امنیت در منطقه خاورمیانه تاكید كنم. تاكیدبیشتر به آن دلیل است كه درك این مطلب در فهم منطق رفتار سیاسی كشورهای منطقه و ایران، كلیدی است.
به نظرمی رسد بیكاری و عقب ماندگی اقتصادی و فقدان مشاركت عمومی در تصمیمات سیاسی در كشور های منطقه زمینه ساز بی ثباتی عمیق و جدی است و تهدیدهای غیر نظامی صلح و ثبات در منطقه در شرایط حاضر و در آینده قابل پیش بینی مهمترین چالش نظام بین المللی تلقی می شود. به عبارت روشنتر رشد اقتصادی و اشتغال و مشاركت سیاسی شهروندان بهتر و پایدارتر صلح و ثبات منطقه را تأمین می كند.
از این رو هر جامعه و كشوری كه از رشد اقتصادی بهتر و موقعیت بین المللی مسئولانه تری برخوردار باشد لاجرم از امنیت بیشتری برخوردار است. این سیاست در ایران، از سال ۱۹۸۸ و پس از پایان جنگ تجاوزكارانه صدام با ایران ، دنبال شده است.
سی سال پیش اگر یك جوان ایرانی فرصت تحصیل در اروپا یا آمریكا را می یافت ، مایه مباهات خانواده وی بود ، اما در ایران امروز اگر جوان ایرانی برای ادامه تحصیل راهی اروپا و آمریكا شود ، این پدیده مهاجرت مغزها خوانده می شود و دولت مورد انتقاد قرار می گیرد. از اینرو توسعه انسانی و توجه به شاخص های آن در صدر سیاست داخلی ایران قرار گرفته است. یكی از دستاوردهای این سیاست جهش علمی و فنی ظرفیت های دانشگاهی و صنعتی ایران بوده است. گرچه به لحاظ سیاسی فنآوری هسته ای ایران سر و صدای زیادی كرده است، اما اگر هیاهوی بین المللی در سال ۲۰۰۳ در باب برنامه هسته ای ایران نبود ، ملت ایران خودكفایی در تولید گندم را جشن می گرفت.
به عبارت روشنتر ایرانی ، عطش دیدن Made in Iran را بر كالاها و خدماتی كه مصرف می كند را دارد. این اشتیاق در ۳۰ سال اخیر با تاكید دولت ایران بر استقلال سیاسی و توانایی اقتصادی صد چندان شده است. از اینرو از نظر كارشناسان ایرانی هر كالایی كه عبارت Made in Iran را بر خود داشته باشد، به همان درجه ضریب ثبات سیاسی افزایش می یابد و زمینه توسعه سیاسی مهیاتر می شود. از نگاه ایرانی فنآوری هسته ای از این جهت خواستنی و مهم است. دستیابی به فنآوری هسته ای برای ایرانی شكستن تابوی برتری دست نیافتنی دیگران است. این فنآوری به ایرانیان كمك می كند از داشته های فرهنگی و معنوی خود نیز بهتر بهره مند شوند.
تاكید كشورهای غربی بر اینكه فنآوری هسته ای برابر با تولید بمب هسته ای است برای مردم ایران قابل درك نیست. دولت ایران دستیابی به سلاح هسته ای و یا هرگونه سلاح انهدام جمعی را مغایر امنیت ملی و منافع ملی كشور می داند. هر گونه تلاش برای برنامه نظامی هسته ای در واقع تثبیت حضور نظامی گسترده تر و پایدارتر كشورهای قدرتمند در منطقه است.
به نظر من امنیت ایران و منطقه با رشد اقتصادی و رفاه و افزایش مبادلات تجاری و مالی و با برقراری نوعی توازن عادلانه و منصفانه میان كشورهای منطقه همراه با تضمین جریان نفت و گاز به بازارهای بین المللی بهتر تامین می شود.●دكترین هسته ای ایران چیست؟
? - ما وارد مسیر مسابقه سلاح هسته ای نمی شویم، چون احمق نیستیم. اگر آنطور كه غربیها ادعا می كنند فرض كنیم ایران پس از ۱۰ سال به بمب اتمی دست یابد، دولت ایالات متحده در ظرف چند ثانیه و در قالب یك بیانیه می تواند كشورهای منطقه را تحت حمایت اتمی خود قرار دهد و این به معنی تثبیت و تعمیق حضور نظامی آمریكا تا آینده غیرقابل پیش بینی در مرزهای همجوار ایران است، اتفاقی كه در شرق آسیا افتاده است. چنین وضعیتی برخلاف امنیت ملی ایران است.
? - ما بدنبال سلاح هسته ای نیستیم، چون این اقدام برنامه هسته ای رژیم صهیونیستی را مشروعیت می بخشد و این رژیم می تواند به همین بهانه برنامه توسعه سلاح های كشتار جمعی خود را ارتقاء دهد. این برخلاف امنیت ایران و منطقه خاورمیانه است.
? - دستیابی به سلاح كشتار جمعی اعم از اتمی، شیمیایی و میكروبی اساساً امنیت ملی و منافع ملی ایران را به خطر می اندازد.
? - چون سیاست ایالات متحده در ۲۷ سال گذشته نسبت به ایران بر دو اصل Denial policy نسبت به استقلال ایران و Containment policy نسبت به نقش منطقه ای ایران استوار بوده است، مهمترین هدف دكترین هسته ای ایران در دستیابی به دانش صلح آمیز هسته ای بومی ایرانی، بی ثمر كردن این دو سیاست ایالات متحده است.
‌●منطق رفتار هسته ای ایران تا به حال چه بوده است؟
ایران ۳ سال پیش مذاكرات هسته ای با EU۳ را پذیرفت، چون در ایران تصور می شد EU۳ صرفاً دارای برخی ابهامات است كه ایران به سمت بمب اتمی نرود.
EU۳ در مسیر مذاكرات برای رفع برخی ابهامات و بعضی نگرانیهای خود امضای پروتكل الحاقی توسط ایران را به عنوان یك اقدام اطمینان بخش مطرح ساخت. پس از آنكه این مسئله توسط ایران پذیرفته شد، در گام بعدی EU۳ ، خواستار اجرای داوطلبانه پروتكل الحاقی توسط ایران تا پیش از تصویب آن شد و ایران این را هم بعنوان یك اقدام اطمینان بخش درباره اینكه قصد ندارد به سمت بمب اتمی برود، پذیرفت.
باید توجه كرد كه طبق گزارش آقای البرادعی در ماه مارس سال جاری از میان ۱۳۹ كشور عضو IAEA نزدیك به ۱۱۷ كشور هنوز پروتكل الحاقی را اجرا نمی كنند.
بلافاصله در گام بعدی EU۳ در مسیر مذاكرات خواستار تعلیق داوطلبانه فعالیت غنی سازی در نطنز توسط ایران شد و این درخواست نیز توسط ایران پذیرفته شد. پس از تعلیق داوطلبانه غنی سازی در نطنز بعنوان بخش حساس در چرخه تولید سوخت هسته ای، EU۳ در گام بعدی خود خواستار تعلیق داوطلبانه كلیه فعالیتهای مرتبط با غنی سازی گردید، كه شامل فرآوری اورانیوم در UCF ، قطعه سازی و مونتاژ دستگاههای سانتریفیوژ بود و باز هم ایران این درخواست جدید را پذیرفت.
ایران همه این درخواستهای EU۳ را می پذیرفت، چون در ایران تصور می شد، اجرای داوطلبانه این درخواستهای EU۳ كه در هر مرحله بصورت سورپرایزی جدید برای طرف ایرانی مطرح می شد، منجر به اطمینان بخشی و توافق با EU۳ خواهد شد، كه از یك طرف اعمال حق ایران در مورد فعالیتهای صلح آمیز هسته ای شامل چرخه سوخت و بویژه غنی سازی در خاك ایران تسهیل شود و از سوی دیگر ابهامات EU۳ در مورد انحراف احتمالی در آینده در فرآیند غنی سازی در خاك ایران به سمت بمب اتمی برطرف می شود.
آخرین سورپرایز EU۳ پیشنهاد آنها در ۵ اوت ۲۰۰۵ بود، كه به تعبیر خبرگزاری رویترز در همان زمان جعبه ای خالی ولی كادو پیچ شده EU۳ برای ارائه به ایران بود
پیشنهاد ۵ اوت ۲۰۰۵ EU۳ صورت مسئله را پاك كرد و این آخرین سورپرایز EU۳ موجب گردید ایران به این نتیجه برسد كه هدف اصلی EU۳ در مذاكره با ایران منصرف سازی دولت ایران از فعالیت صلح آمیز هسته ای شامل چرخه سوخت و محروم كردن ایران و ایرانیان از توانمندی و دانش و در یك كلام Know - how صلح آمیز هسته ای است و بحث بمب اتمی هم یك بهانه است.
لازم به تأكید است كه در همان زمان و اثناء اینكه EU۳ در صدد ارائه پیشنهاد خود بود، مسئولین ذیربط ایران چندین بار به مذاكره كنندگان EU۳ گفتند و تأكید كردند و تكرار كردند كه چون مذاكرات ما و شما بر سر انجام غنی سازی در ایران و عدم انحراف به سمت بمب است، از ارائه پیشنهادی كه در آن اعمال حق غنی سازی نباشد پرهیز كنید، چون هیچكس در ایران آنرا نمی تواند بپذیرد.
در هر صورت ایران پس از مشاهده منطق رفتاری هسته ای EU۳ با پیشنهاد ۵ اوت بعنوان آخرین سورپرایز EU۳ ، تصمیم گرفت منطق رفتار هسته ای خود را براساس پارادایم های ذیل تنظیم نماید:
اول) ایران آماده ادامه مذاكرات با EU۳ برای حصول به یك فرمولی برای رفع هرگونه ابهامات پیرامون عدم انحراف فعالیت غنی سازی ایران به سمت سلاح هسته ای است.
دوم) فعالیتهای صلح آمیز هسته ای ایران در چارچوب دستیابی به Know - how و توانمندی هسته ای شامل چرخه سوخت زیر نظارت كامل IAEA و تحت پادمان جامع هسته ای ادامه یابد.
سوم) اعمال حق ایران در انجام غنی سازی بویژه در انجام تحقیقات و توسعه جزء حقوق مسلم ایران بر اساس معاهده NPT است و ایران از آن منصرف نخواهد شد.
چهارم) اگر مطابق با معاهده NPT ایران باید بپذیرد كه به سمت تسلیحات هسته ای نرود، EU۳ مطابق با معاهده NPT باید بپذیرد كه اعمال حق قانونی ایران در انجام و ادامه تحقیقات و توسعه غنی سازی در خاك ایران صورت بگیرد.
پنجم) ایران همچنان آماده تفاهم، تعامل و انجام مذاكره سازنده و زمان دار با EU۳ برای حصول به توافق و راه حلی است كه هر دو مسئله شامل اعمال حق ایران در غنی سازی و عدم انحراف به سمت بمب و تسلیحات هسته ای در آن گنجانده شده باشد. بدیهی است در این راه حل نظارت و الزامات مطابق با تعهدات بین المللی موجود، برای ایران در نظر گرفته خواهد بود.
●اصول مدیریت هسته ای ایران چیست؟
? - سیاست پرهیز از حركت در تاریكی:
دكترین هسته ای ایران و منطق رفتاری هسته ای ایران برای افكار عمومی ایران و دنیا كاملاً روشن است.
? - سیاست مشاركت جمعی:
ایران برای از بین بردن سوء تفاهمات دوطرفه دعوت می كند كه EU۳ و سایر كشورها جامعه بین المللی در كنار ایران برای ادامه فعالیت صلح آمیز هسته ای قرار گیرند و نه مقابل آن.
? - سیاست التزام به تعهدات بین المللی:
ایران مسیر همكاری با آژانس و مذاكره سیاسی را همچنان ادامه می دهد و آماده است آنرا تقویت كند. اینكه پرونده ایران در نوامبر ۲۰۰۴ از دستور كار نوبه ای آژانس خارج شد و آژانس اعلام كرد كه دو مسئله فنی (آلودگی و P۲ ) بیشتر باقی نمانده و پیشرفتهای مهمی در حل این مسئله نیز بوجود آمده، دلیل روشنی است كه ابعاد حقوقی - فنی پرونده هسته ای ایران حل شده و آژانس می تواند بطور نهایی اعلام كند، لكن بازیهای سیاسی مانع كار قانونی آژانس است.
●●جمع بندی
جمهوری اسلامی ایران همواره بر ایجاد تفاهم و تعامل متقابل اصرار داشته و همین مسیر را دنبال نموده است. مهمترین علت ایجاد موانع برای نیل به تفاهم و تعامل در گذشته، عدم توجه به واقعیات بوده است. برای رسیدن به هر راه حلی در آینده باید واقعیات موجود در صحنه را در نظر بگیریم. یكی از این واقعیات این است كه ایران نمی تواند محروم شدن از حقوق خود را بپذیرد.
جمهوری اسلامی ایران بر این اساس آماده مذاكره و تفاهم می باشد. بدیهی است در صورت تصویب قطعنامه توسط شورای امنیت شرایط جدیدی ایجاد خواهد شد كه متناسب با آن جمهوری اسلامی ایران تصمیمات مقتضی اتخاذ خواهد نمود.

معاون امنیت بین الملل شورایعالی امنیت ملی منبع : مرکز اسناد انقلاب اسلامی

 

  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا