آقای سلطان زاده به جای پاک کردن صورت مسئله به پاسخ منطقی بپردازید. علی اصغر باقری

بسم الله الرّحمن الرّحیم

بدنبال درج دو مقاله در نقد مطلب مدیر مسوول آیینه یزد توسط حجت‌الاسلام محمدهادي سمتي و علی اصغر باقری؛ آقای رضا سلطان زاده در واکنشی دیرهنگام به این نقدها ضمن ردّ تمام هر دو نقد، در دفاع از مطلب قبلی خود پافشاری و با پاک کردن صورت مسئله به حواشی پرداخته اند و از شانس خوب ایشان یکهفته ای هم یادداشتی آنچنانی برای یزدفردا نرسید و مطلبشان در صدر یادداشتها خودنمایی می کرد، در پاسخ قسمت اول نوشتیم امید اینکه چنین شانسهایی نصیب امثال ما هم بشود. اما شانس ما این بود که پاسخ حتی در قسمت یادداشتها هم  گذاشته نشد و زود گذشت!!؟ قبلاً هم توضیح داده شد با توجه به پیچیاندن مطلب از سوی آقای سلطانزاده و به جهت رعایت حال کاربران محترم بر آن شدم تا بنده هم در چند قسمت پاسخی دیرهنگام به واکنش ایشان ارائه تا تضارب افکار به نحو شایسته صورت گیرد.  

 3- آقای سلطان زاده در یک در نظریه پردازی خاص در برابر پرسش حجت الاسلام سمتی که «آیا ظلم به نظام و ملت قانونی است؟» چنین قلم زدند که: « مقوله ظلم و ستم و تجاوز به حقوق ديگران و سازگاري آن با قانون، اساساً ‌نادرست مي‌باشد و طرح چنين سئوال و پرسشي جواب روشن دارد: چون نه تنها ظلم به نظام و ملت بلكه ستم بر هر يك از افراد هيچ تناسب و سنخيت و هم خواني با قانون ندارد»!! نمی دانیم ایشان با پاک کردن صورت مسئله به دنبال چه راه منطقی هستند؟ از طرح پرسش کنایه ای آقای سمتی این مطلب فهمیده می شود که شما که ادعای قانون دارید به نظر شما فتنه 88 و سران آنها که ظلمشان به ملت و نظام اسلامی روشن و مبرهن است، به نظر شما عملکردشان قانونی است؟  

 آیا این فراز از سخن آقای سلطان زاده بر چه پایه و اساسی و مکتبی طرحریزی و بیان شده و آیا این حرف خودشان است یا از جایی گرفته و عنوان نموده اند؟!! اماهر چه باشد، جدای از درست یا غلط بودن محتوی، اگر بخواهیم این سخن آقای سلطان زاده را در چارچوب منطقی که ابتدای مقاله شان آورده اند بگنجانیم، ایشان با این نظریه بین قانون و ظلم و ستم به تباین رسیده اند؛ یعنی هیچ وجه مشترکی بین تدوین قانون و ظلم یا ستم وجود ندارد. اگر چه این نظریه را مکاتب مادی هم قبول ندارند چرا که آنها وضع قانون را برای جلوگیری از ظلم و تجاوز عنوان می دارند زیرا انسان به دنبال منفعت طلبی بیشتر است و این منفعت طلبی موجبات تضییع و تجاوز به حقوق دیگران را فراهم می آورد.

4- آقای سلطان زاده قبل از این قانون را اینگونه تعریف نموده اند: « از طرفي قانون عبارت است از قراردادهاي اجتماعي كه نخبگان هر جامعه براي زيستن مسالمت‌آميز انسان‌ها طي ادوار مختلف وضع كرده‌اند.. مجموعه قوانين و مقررات چه آسماني و الهي و چه زميني و انساني به قصد تنظيم امور زندگاني و اداره جوامع و رشد و ارتقاي بشر تدوين شده است.» بر اساس بحث منطقی در اینجا آقای سلطان زاده بین قوانین آسمانی و زمینی عموم و خصوص مطلق قائل هستند که هر دو به قصد تنظيم امور زندگاني و اداره جوامع و رشد و ارتقاي بشر تدوين شده و طبق نظر قبلی هیچ کاری هم به ظلم و ستم ندارند!! پرسشی که وجود دارد این است شما که واژه زیستن مسالمت آمیز انسان ها را بکار برده اید، اگر این قانون وضع نمی شد چه اتفاقی می افتاد و نقطه مقابل زیستن مسالمت آمیز چیست؟ آیا با نبودن قانون عدم زیستن مسالمت آمیز که همان  جنگ و ستیز است اتفاق نمی افتاد؟ و آیا در جنگ و ستیز چیزی جز ظلم و ستم تقسیم می شود؟ پس نمی توان گفت قانون برای جلوگیری از ظلم و ستم هم بنا شده؟ از طرفی قانون آسمانی و زمینی را عموم و خصوص مطلق کردن صحیح است؟ آیا بعضی از قوانین بشری در تباین با قوانین الهی قرار ندارد؟       

5- در ادامه آقای سلطان زاده آورده اند: «از مفاهيم قرآني نيز برمي‌آيد كه هر كس از حدود و مرزهاي الهي تجاوز كند ستمگر است و همچنين هر كس از پاسداشت قانون و عمل به احكام قانوني كوتاهي ورزد از ستمگران به خويشتن به شمار خواهد آمد.» در اینجا آقای سلطان زاده از مفاهیم قرآنی درباره ستمگر شاهد مثال آوردند، لذا از این بخش از سخنان آقای سلطان زاده می توان فهمید که ایشان قبول دارند که قرآن که قانون آسمانی است به مقوله ظلم و ستم پرداخته است و به عبارتی و بر اساس بحث منطقی، بین ظلم و ستم و قانون الهی عموم و خصوص من وجه برقرار است. یعنی بخشی از قرآن به این مسئله پرداخته و آقای سلطان زاده این عموم و خصوص من وجه را قبول دارند. 

6- پرسش منطقی از آقای سلطان زاده: در نوشته های شما در یک جا بین قانون و ظلم و ستم اعم از آسمانی و زمینی  تباین فهمیده می شود و در جای دیگر از قرآن به عنوان قانون آسمانی در خصوص ظلم و ستم به عموم و خصوص من وجه رسیدید. شما با توجه به اینکه در تعریف ابتدای منطق آورده اید که «اجتماع نقیضین محال است» ما چگونه یک مطلب را که به نظر شما در جایی وضعش تباین است و در جای دیگر عموم و خصوص من وجه، چگونه با هم جمع کنیم و آیا این دو نقیض یکدیگر نیستند؟!! و حال که اجتماع نقیضین محال است و هیچ منطقی هم جمع دو نقیض را ممکن نمی داند، پس متوجه می شوید که ذهن شما در اندیشه و فکر و در نوشتن این قسمت از متن به خطا رفته است؟ لذا جا دارد آقای سلطان زاده ابتدا این خطای استراتژیک را با بحث منطقی یا هر چه که خود صلاح می دانند برای مخاطبان روشن کنند.  

7- جدای از این بحث در این قالب؛ پرسش دیگری که از آقای سلطان زاده وجود دارد این است که شما که از مریدان دولت آقای روحانی هستید و حرف ایشان را لااقل قبول دارید که بارها و بارها رئیس جمهور کلمه تحریم های ظالمانه را در سخنرانی های خود بکار برده اند و این تحریمها شعار نیست بلکه در کشورهای مقابل ما و بعضاً در شورای امنیّت به عنوان قانون ثبت شده و هر کس اعم از افراد حقیقی یا حقوقی از آن تخطی نماید مجازات می شود. لذا با این حساب در این کلام شما که نوشته اید « مقوله ظلم و ستم و تجاوز به حقوق ديگران و سازگاري آن با قانون، اساساً ‌نادرست مي‌باشد و طرح چنين سئوال و پرسشي جواب روشن دارد: چون نه تنها ظلم به نظام و ملت بلكه ستم بر هر يك از افراد هيچ تناسب و سنخيت و هم خواني با قانون ندارد»!! نقض کننده حرف آقای روحانی است و خودتان هم که در تعریف منطق آورده اید که اجتماع نقیضین محال است پس ما چگونه حرف شما را که می گویید منطقی است و حرف رئیس جمهور را هم که قبول دارید و نقیض یکدیگر است را با هم جمع نماییم؟! با این حساب شما قبول دارید که از این زاویه هم که نگاه کنیم به نقضین می رسیم و از نظر منطقی ذهن شما در فکر کردن دچار خطا شده و نوشته هایی غلط از آن صادر شده است؟  

البته کسانی هم که انتقادهایی نسبت به عملکرد دولت دارند این را قبول دارند که تحریم ها ظالمانه است و این قبول داشتن نقیض دیگر حرفهایشان نیست البته با این تفاوت که در نحوه طرح این مسئله در برابر دشمن انتقاد دارند که چرا باید ما اینقدر تحریم را بزرگ نماییم که حتی آب خوردن و دیگر چیزهایی که هیچ ربطی به تحریم ندارد را به تحریم وصل کنیم و باعث شود دشمن تصور کند شاهکار بزرگی کرده و همه چیز ما را از دستمان گرفته حتی آب خوردن و بر تحریمها پافشاری بیشتر بنماید!!. به نظر می رسد این نحوه مقابله با ظلم که در واقع موجب تشدید تحریمها می شود حاصلش چیزی جز ظلم مضاعف نیست، شاید ظلمی که از آن ظلم تحریم به مراتب بالاتر باشد، چرا که تحریم نتوانسته عزّت ملی ما را از ما بگیرد ولی در این نوع مقابله با تحریم، علاوه بر اینکه ظلم تحریم تشدید شده ، عزّت ملی ملت نیز در این دعوا خدشه دار گردیده است و در یک کلام اگر بخواهیم این نوع مقابله با تحریم را در قالب تمثیل بیان کنیم به آن ضرب المثل دوستی خاله خرسه می رسیم ؛ چیزی که افراد فرهیخته ای چون آقای سلطان زاده آن را نمی بینند و اگر کسی هم به این مقوله ها بپردازد آن را  متهم به رهايي عنان قلم می کند و به نظر آقای سلطان زاده اهل قلم باید در حال و هوای دوران دولت قبل و انگشت نمودن بعضی حرفهای شاذ باشند که کسی از آن دفاعی نکرده و این است وضع و حال و روز بعضی از خواص جامعه ما که ادعای این رادارند که دیگران باید قولشان چنین و چنان باشد و مسیر پیشرفت ملی را ترسیم می کنند.

ادامه دارد

  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا