پروین موصوفی به معنای واقعی کلمه با یک تصادف وارد هلال احمر شده است . تعصب خاصی به لباس جمعیت دارد و معتقد است امدادگران هلال احمر در زمره بهترین های دنیا هستند ؛ هر چند که از همه مسئولانی که مسئولیتی در ارتباط با امداد و نجات بر عهده دارند تقاضا می کند قدر این بچه های بی ریا و بی ادعا را بدانندو از ریزش آنها به هر دلیلی جلوگیری کنند .
گفتگو با این امدادگر جوان جمعیت با آن لهجه شیرین یزدی پر از نکات خواندنی است که توصیه می کنیم آن را از دست ندهید.

بیوگرافی کلی در مورد خود و هلال احمر؟

پروین موصوفی هستم متولد 1347 صادره از تهران دارای دو فرزند پسر و همسرم کارمند دانشگاه یزد می باشد.

فعالیت خود را از سال 85 آغاز نمودم . از سال 90 تاکنون در حوزه امداد خواهران در جمعیت شهرستان یزد واقع در خیابان کاشانی مشغول به همکاری هستم.

تشکیل کلاسهای بازآموزی ، هماهنگی با مربیان این کلاسها ، تشکیل پرونده برای امدادگران ، هماهنگی با امدادگران در غالب مانورها و همایش ها و جلسات امدادگران  را به عهده داشتم.

ورود شما به جمعیت هلال احمر چگونه بوده است ؟

ورود من به هلال احمر از یک تصادف در جده اتفاق افتاد . سال 85 به همراه همسر و فرزندانم عازم مشهد بودیم از جاده طبس . در ابتدای جاده خرانق که تردد خودرو در اون مسیر به ندرت صورت میگیرد . متوجه تصادف یک خودرو در اثر خواب آلودگی راننده با تخته سنگ بزرگ کنار جاده شدیم که منجر به زخمی وخیم شدن افراد داخل خودرو گردیده بود. متاسفانه به علت نقطه کور بودن اون قسمت موبایل آنتن نمی داد . برای درخواست کمک و اولین کسی که بر صحنه حادثه وارد شد ما بودیم. اون موقع ما اطلاعاتی از آموزه های امداد و نجات و کمک های اولیه نداشتیم ، در این حین اتوبوسی هم که به صحنه حادثه رسید از افراد داخل اتوبوس کسی اطلاعاتی نداشت و فقط افراد حاضر در صحنه با حسن نیت و به قصد کمک به مصدومین به آنها نزدیک شدند . مصدومین داخل خودرو خانمی بود که دچار شکستگی مرکب در استخوان ران شده بود خانم جوان تقریبا 20 ساله ای بود که دچار بی هوشی کامل و از ماشین پرتاب شده بود و حال بقیه هم چندان مناسب نبود . به علت نرسیدن نیروهای کمکی حدود 40 دقیقه فقط بحث بود سر اینکه آنها  را بسمت یزد ببرند یا نه. در نهایت آنها را به هر طریقی بود داخل خودرو کردند و بردند و همه راهی مسیرها شدند

اما من از اون زمان با خود عهد کردم به محض بازگشتم از این سفر وارد هلال احمر بشوم که ورود من از همان زمان بود.

از یک امدادگر چگونه میشود تقدیر کرد ؟

امدادگر به یاری رساندن به افراد آسیب دیده به عنوان یک شغل نگاه نمیکند و توقع چندانی ندارد اما می توان برای انگیزه دادن به زحمات آنها با یک لوح تقدیر خاطره یک عملیات بشر دوستانه را برای او تداعی نمود.

چه دوره هایی را برای آموزش بیشتر پیشنهاد می کنید؟

کلیه آموزش های هلال احمر روی برنامه حساب شده ای می باشد و همه به وقت حادثه و بحران کارآمد دارند . اما به نظر من دوره تخصصی پیش بیمارستانی و جاده به علت اینکه تصادفات جاده ای در کشور ما بیشتر می باشد از نظر آماری فکر می کنم بیشتر برگزار شود بهتر می باشد.

 

بهترین خاطره امدادی؟

یک روز قرار بود با گروهی از امدادگران (خواهران و برادران) برای مانوری خارج از شهر برویم . قبل از حرکت بعضی از امدادگران کمی واهمه داشتند ، مردد بودند که شاید نتوانند بطور خیلی دقیق این مانور پیش بیمارستانی را انجام دهند وقتی حرکت کردیم تو جاده متاسفانه یک تصادف خودرو با تریلر اتفاق افتاد اون لحظه دوربین نبود که از بچه های امداد فیلم گرفته شود . امدادگران سراسیمه خود را به مصدومین رساندند از حمایت های روانی تا بانداژ و رگ گیری ، کلیه خدمات امدادی را به ثمر رساندیم و با آمبولانس خود هلال احمر مصدومین را به اولین مرکز درمانی رساندند. و مجددا حرکت کردیم وبطرف محل مانور رفتیم و این خاطره ای بود که داشتم.

از نظر شما یک امدادگر چه مشخصاتی دارد؟

بدون تردید یک امدادگر می داند که با خدا معامله می کند یک امدادگر با فراگرفتن این فن در مواقع لزوم جان خود و مردم را حفظ می کند از آسیب ها و حوادث و مشخصه یک امدادگر همین است که در جهت خدمت صادقانه به آسیب دیدگان عبادتی بزرگ را انجام می دهد.

                                                                                                             

وقتی لباس امداد را می پوشید چه احساسی به شما دست می دهد؟

لباس امداد یک لباس مقدسی است که وقتی به تن پوشیده می شود او را یک فرشته نجات و حامی افراد آسیب دیده قرار می دهد . زمانی که این لباس را می پوشم همه اولویت ها در زندگی ام کنار می رود و حفظ جان مردم و کمک و یاری رساندن به مصدومین برایم اهمیت و اولویت پیدا می کند.

خدمت به مردم چه حالی دارد؟

آرامش خاطر و لبخند رضایت آمیز افراد آسیب دیده که به یاری آنها می شتابیم و دعای خیر آنها اهمیت فراوانی برایم دارد.

یک آرزو؟

با توجه به اینکه آسیب ها همیشه در کمین انسانها بوده و هستند و حیات آنها را  به خطر می اندازد . آرزویم این است که آموزش کمک های اولیه یکی از ضروریات زندگی جامعه قرار گیردو روحیه قبول مسئولیت و شور و شوق خدمت به همنوعان در همه جامعه ایجاد شود.

 

 










  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا