سالگرد شکیبی، سال خرد جمعی برای توسعه منطقه

محمدعلی فتحی

قسمت دوم: کلید توسعه

 

اما در این یکسال گذشته، چه شد؟ در مورد علت سقوط، هنوز که هنوز است، تحقیقات ادامه دارد. از بد شانسی مسوولان، خلبان را استاد اساتید پرواز می­دانند و براحتی نمی­شود، علت را به خلبان مرده نسبت داد. تازه زمانی هم که گزارش تکمیل گردد، رویکرد علل بیشتر به سمت نقایص فنی و مهندسی خواهد بود و دلایل مدیریتی این داستان که معضل بزرگ پیرامون ماست باز هم مجهول و مبهم باقی خواهد ماند.

موج عظیم  نوشته­هایی که بین افراد در شبکه­های مجازی رد و بدل می­شود؛ نشانگر این است که اغلب افراد، معطوف به نقد عملکرد چهره­های صدرنشین کلان مملکت می­باشند و از مسوولی که چند خانه آنطرف­تر در شهر پدری سکنی دارد، غافلند. اتفاقا اینکه همیشه، مقصر را در پایتخت بجوییم، مطلوب و خواستگاه مسئولان محلی مسئولیت­گریز است. اما آیا بعید است که مقصر اصلی در همان شورای محلیی باشد که خودمان انتخابش کرده­ایم؟ اگر مسوول محلی ما، مسوولانه به انجام شرح شغلش بپردازد و نگذارد به راحتی با جان و مال مردمانی که انتخابش کرده­اند، بازی شود؛ آیا باز هم ممکن است به این سادگی، شاهد بروز رویدادی مشابه باشیم؟ اگر او بداند که با رخداد مجدد چنین اتفاقی، باید به سختی پاسخگو باشد و اذهان عمومی، زندگی او را مشوش خواهند کرد؛ باز هم جرات می­کند که براحتی ادعای مسندی را بکند؟ براستی چرا در کشور ما، همه برای پست گرفتن از همدیگر سبقت می­گیرند؟ چرا در ادارات دولتی، به مقام رسیدن، اول راحتی و آسایش افراد است؟  مشکل، این است که ما موج بلندی نیستیم که کسی از ما حسابی ببرد. تا کی میخواهیم در لاک فردگرایی و خصیصه­های ناپسندی که در ذات ما نبوده بلکه در محیط جدید آن را  فراگرفته ایم، غرق باشیم. ذات انسانها آنچنانکه موکد ادیان بوده و علم آن را اثبات کرده، جمع­گرایی است و روزی باید این تار تنیده را از دور خود باز کنیم و به تمام معنی به زندگی اجتماعی خردگرا برگردیم.

به من هر دم نواي دل زند بانگ                         چه خوش باشد از اين غمخانه رستن

مسوولی را انتخاب کرده­ایم، اما وقتی کج­رفتاری می­بینیم به جای حسابرسی و جواب­خواهی جمعی، همیشه دنبال رسیدن زمانی بوده ایم که خشم خود را در برابر او با قهر کردن نشان دهیم. اگر هم در منطقه خود، نماینده ای هم به عنوان عضو انجمن مدرسه، سندیکا، شورایار محله، شورای روستا و شهر ویا نماینده مجلس انتخاب می­کنیم، به ندرت به دنبال تحقق مطالباتی میرویم که اتفاقا جزء اصلی­ترین شعارهای همان کاندیدای منتخب بوده است. غافل از آنکه با هر سالی که از دست می­دهیم، عملا چندین سال در این روزگار پیشرفت ثانیه­ای تکنولوژی و از طرفی کمیاب­تر شدن منابع اقتصادی و از همه بدتر مسائل مرتبط با تغییر ناگوار اکولوژی و طبیعت به دلیل اقدامات مخرب تاریخی بشریت، عقب می­افتیم و یا پس­مانده نگه داشته می­شویم. همه می­دانیم که این درد ناشی از فردگرایی ماست.

در حسرت موجم ، باران کفافم نیست                       درمان درد من ، باران نم نم نیست

ما روحیه جمع­گرایی خردگرا نداریم. عیب ما بلد نبودن کار تیمی است. عیب ما، رفتار گله ای  است که در مطالعات روان شناسی و اجتماعی نوعی ناهنجاری اجتماعی و رفتاری محسوب می­شود. عیب ما، احساسات پرشوری است که بسیاری از اوقات بر منطق فردگرای ما سوار می­شود و توان جوابخواهی را سلب می­کند. ما در میان جمع هستیم و مثلا زندگی اجتماعی داریم اما در واقع تنهاییم چون دانش جامعه شناختی ما یا ضعیف است یا ضعیف نگه داشته شده است.

چه دردي است در ميان جمع بودن
ولي درگوشه اي تنها نشستن

دوای درد من و شما که نسبت به آن ناآگاه هستیم، همین پاسخ­خواهی جمعی است. اگر چنین نکنیم، حتی مسئولان خوب خود را هم به بیراهه و انحراف می­کشانیم چرا که انسان به دلیل خاصیت انسان بودنش، احتمال خطا دارد. پس نباید او را به تنهایی رها کرد تا به فردگرایی مطلق برسد. از همین جامعه محلی خودمان شروع کنیم، باید خرد جمعی را بر منطق مطلق فردی حاکم نماییم. این رازی گران است که باید به موفقیت آن اعتقاد داشته باشیم و آن را کلید توسعه و پیشرفت بدانیم، آنچنانکه در جوامع توسعه یافته چنین است.

اگرچه شهرِ سردِ مه گرفته                     نوای گرم همدردی ندارد

تو دستم را بگیر و دل خوشم کن                   به فردایی که دل سردی ندارد

  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا