محسن اختياري

بدون ترديد نام طبس در جغرافياي سياسي جهان معادل است با رسوايي و شكستي مفتضحانه و عبرت انگيز براي بزرگترين ابرقدرت دنيا يعني آمريكا . نامي كه هنوز هم براي دولتمردان ايالات متحده و سران كاخ سفيد يادآور روزهايي تلخ و مايه شرمساري و سرافكندگي است .

درست در روزهايي كه ورزيده ترين نيروهاي ويژه ارتش به ظاهر قدرتمند و مجهز آمريكا موسوم به نيروي دلتا خود را براي انجام عملياتي بزرگ و تاريخ ساز آماده مي كردند غافل از آن بودند كه دست قدرتمند تقدير الهي سرنوشتي شوم و دور از انتظار را برايشان مقدر ساخته است ، چراكه  " يدالله فوق ايديهم " .

عمليات نيروي دلتا موسوم به پنجه عقاب اگر چه در ظاهر امر براي آزادي گروگانهاي آمريكايي انجام مي شد ولي عملا در وراي آن اهدافي بزرگتر برنامه ريزي شده بود كه عبارت بود از دستگيري و به شهادت رساندن رهبران انقلاب و سران نظام و در نهايت سرنگوني نظام نوپاي جمهوري اسلامي . اگر چه اين عمليات بطور مستقيم از كاخ سفيد و دفتر رييس جمهوري وقت ايالات متحده يعني شخص كارتر هدايت مي شد و در ظاهرالامر برنامه ريزيها دقيق و تمرينات بسيار زيادي براي اين نيروهاي ويژه تدارك ديده شده بود بگونه ايكه علي الظاهر احتمال هر گونه شكست براي اين عمليات را به صفر مي رساند اما با تقدير الهي در نهايت با پاياني فاجعه بار و عبرت آموز براي تمامي آناني كه قدرت خود را فراتر از خداوند و ايمان به قدرت خدا مي دانستند پايان يافت .

حادثه قابل ذكر ديگر در سالهاي اخير رديابي و شكار پيشرفته ترين پهپاد و پرنده جاسوسي ارتش ايالات متحده كه علي الظاهر توانايي گريز از قويترين رديابها و رادارها را داشت در محدوده جغرافيايي صحراي طبس بود كه بار ديگر نام طبس را با شكست و رسوايي ديگري به ياد و خاطر سران كاخ سفيد و از جمله رييس جمهوري آمريكا آورد و برسر زبان آنها انداخت .

اگر چه ماجراي شكست مفتضحانه نيروي ويژه ارتش آمريكا در صحراي طبس نقطه عطفي در تاريخ انقلاب به شمار مي رود و نه تنها در تاريخ انقلاب بلكه در تاريخ ارتش ايالات متحده نيز براي هميشه بعنوان شكستي بزرگ و رسواكننده ثبت گرديده ، وليكن رخداد عظيم ديگري كه شايد اهميت آن كمتر از ماجراي صحراي طبس نباشد و شايد حتي تاثيرش در پيروزي انقلاب به نوعي بيش از ساير رخدادها بوده و ليكن تحت الشعاع واقعه صحراي طبس قرار گرفته ، نقش اساسي و سازنده ايست كه زلزله شهريور سال 57  در ايجاد اتحاد و همدلي بين نيروهاي انقلابي ايجاد نموده بود .

شايد در آن روزهايي كه محمدرضا ، شاه ايران ، براي ابراز همدردي عوامفريبانه به طبس مسافرت نموده بود هرگز فكرش را هم نمي كرد كه همين رخداد به ظاهر نامرتبط مقدمه اي موثر براي سرنگوني سلطنتش خواهد بود . بسياري از سالخوردگان و حتي ميانسالان به خوبي به ياد دارند كه در آن ايام شهرستان طبس و كمك و به مردم دغديده و زلزله زده عرصه و بهانه اي شده بود براي ايجاد نوعي رقابت بين نيروهاي انقلابي و نيروهاي شاهنشاهي ؛ اگرچه نيروهاي وابسته به رژيم و ارتش شاهنشاهي تمامي تلاش خود را بكار گرفته بودند تا چهره اي انساني و مردم دوست از خود نشان دهند ، وليكن اخلاص و همدلي موجود در ميان نيروهاي انقلابي كه خود از جنس همين مردم داغديده طبس بودند عاملي بسيار قويتر و ملموستر بود كه در نهايت اثرات عملي خود را نيز برجاي گذاشت .

 بدون شك نقش تاثيرگذاري كه زلزله طبس درست چند ماه قبل از پيروزي نهايي انقلاب در ايجاد همدلي و اتحاد و يكپارچگي تمامي نيروهاي انقلابي برجاي گذاشت يكي از اصليترين عوامل و از موثرترين مقدماتي بود كه زمينه را براي شليك تير نهايي بر پيكره نيمه جان هيولاي شاهنشاهي كه ريشه اي دوهزار و پانصد ساله در تاريخ پر فراز و نشيب اين مملكت داشت فراهم آورد . از اينرو شايد سهم و تاثيرات شهرستان طبس و وقايع آن در پيروزي انقلاب و تثبيت آن به نوعي از بسياري مناطق ديگر كشور بيشتر و پر رنگتر بوده است .

بنابراين امروز بر همه ماست تا با پايبندي به آرمانها و پاسداري از انبوه افتخارات اين شهرستان و مردم شريفش ، با همدلي و اتحاد روز به روز حضور خود را در تمامي صحنه ها به ثبت برسانيم و زمينه را براي اعتلا و شكوفايي بينهايت استعدادهاي بالقوه نهفته در جغرافياي سرشار از موهبت و نعمت آن فراهم سازيم .

  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا