تو بر تارک تاریخ خواهی درخشید. نام تو بر سردر همه مراکز دانایی و بینش خودنمایی خواهد کرد. همگان در گریز از جهل و نادانی از پناه آوردن به محضر تو ناچار خواهند بود.

کدام روز، روز تو نیست؟!

نام تو که می‌آید، برپا می‌دهم. در مقابلت به پا می‌ایستم. در مقابلت جهان به پا می‌ایستد. تو قلب تپنده‌ی همه اعصاری. بدون تو، جهان چیزی نیست جز تیرگی و سیاهی، تباهی و پوچی، بی‌راهی و رذالت. کار تو کار انبیاست که دنیا را به پاکی و دادگری و راستی و درستی خوانده‌اند. کار تو کار خود خداست. یخرجونهم من الظلمات الی‌النور. اگر نبودی، روشنایی نبود. اگر نبودی، شکوفایی نبود. اگر نبودی، هستی نبود. وجود تو فلسفه هستی است. هدایت و کمال. عشق و ایمان. رفتن و رسیدن. به راه افتادن و به مقصد رسیدن. حرکت کردن و به مقصد حقیقی رسیدن. تصور آن که یک روز هم نباشی، برای همه جهانیان دشوار است. یک روز که کلاس هدایت تو تعطیل باشد، زندگی راه خودش را گم می‌کند. در غبار بیابان‌های جهل و ناراستی سرگردان می‌شود. به محاصره نیروهای اهریمنی خشم و خشونت درمی‌آید. به چنگال دیو قدرت‌طلبی و بیدادگری گرفتار می‌شود. به دام شیاطین خیانت و نابکاری درمی‌افتد. تو اما هستی. تو هر روز هستی. شعاع خورشید هدایت و راهنمایی تو یک روز هم خاموش نمی‌ماند. صدای رسای آگاهی و آگاهی بخشی تو حتی در روزهایی که همه جا تعطیل است، با روشنی و وضوح به گوش کوچه‌ها و خیابان‌ها می‌رسد. گفته بودی نابرده رنج، گنج میسر نمی‌شود. تو رنج بردی و به گنج نرسیدی. گفته بودی: دیگران کاشتند و ما خوردیم، ما بکاریم و دیگران بخورند. تو کاشتی و دیگران انباشتند. گفته بودی: از صدای سخن عشق ندیدم خوشتر، یادگاری که در این گنبد دوار بماند. تو عشق ورزیدی و یادگاری جز بی‌مهری‌ها به خاطر نداری. بگذار رنج تو برای دیگران ثمر بدهد. بگذار به افتخارها برسند و فراموش کنند که آنچه دارند از تو دارند. بگذار کیمیای تلاش‌های تو آنان را زر کند و سپس زر خویش را بر کیمیای وجود تو برتری نهند. همه این‌ها به کنار. تو بر تارک تاریخ خواهی درخشید. نام تو بر سردر همه مراکز دانایی و بینش خودنمایی خواهد کرد. همگان در گریز از جهل و نادانی از پناه آوردن به محضر تو ناچار خواهند بود. کلاس تو هیچگاه از خواستگاران عروس خرد و دانش خالی نخواهد شد. به من بگو: اگر امروز روز توست، کدام روز، روز تو نیست؟!

  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا