پایگاه خبری یزدفردا"فقط کافی است باور کنید تا با مرگ مواجه شوید/افکاری که شما را خواهند کشت!

 

افکاری که شما را خواهد کشت!

 

گاهی اوقات، فقط کافی است باور کنید که مریض هستید تا با مرگ مواجه شوید! دیوید رابینسون، می‌گوید ممکن است که ما ناخواسته در دامان ترس قرار بگیریم و از گزند عواقب ترسناک آن نیز در امان نباشیم.

 

 

 

  بی بی سی، مراقب افرادی که کارشان القای ترس است باشید. مانند وردی که یک ساحر می‌خواند. کلمات آن‌ها می‌تواند عامل نشر «طاعون‌های امروزی» باشد. می‌دانیم که فکر کردن به عواقب یک بیماری می‌تواند مانند ویروسی مهلک باشد. درست مانند افسونگران که با گفتن یک جمله، بیمارشان را تا یک قدمی مرگ می‌فرستند. 

 

 

 

کافی است که افسونگری به بیمارش بگوید که به دلیل نوعی بیماری جانش را از دست خواهد داد. دیری نمی‌پاید که آن فرد علائم آن بیماری را می‌گیرد: حالت تهوع، سرگیجه، سردرد و یا شاید حتی مرگ. علائمی که فقط از طریق فکر کردن به آن‌ها ظاهر شده که به آن «اثر نوسبو» گفته می‌شود. نوسبو به معنای «به خود آسیب خواهم زد» است.

 

 

 

اما امروزه، قدرت این افکار مخرب که به وسیله زبان منتشر می‌شود، به خوبی شناخته شده است. شاید دلیل اینکه در برخی از خانواده‌ها انواع بیماری‌ها یافت می‌شود نیز همین باشد. گفته می‌شود افرادی که نزدیک توربین‌های بادی زندگی می‌کنند به میزان بیشتری به سرگیجه، بی‌خوابی و حالت تهوع دچار می‌شوند. اگر بعد از واکسن حالت خاصی به شما دست می‌دهد، اگر تلفن همراه باعث سردردهای شدید شماست و یا یک حساسیت غذایی غیرقابل توضیح دارید، احتمالا قربانی یک طلسم نوسبو شده‌اید. دیموس میتسیکوستاس، پزشک بیمارستان نیروی دریایی آتن در یونان، می‌گوید: «اثر نوسبو قدرت ذهن را نشان می‌دهد، و ما قادر نیستیم آن را کاملا توضیح دهیم.»

 

 

 

لطیفه خنده‌دار

 

خیلی وقت است که پزشکان از قدرت فکر اطلاع دارند. گواه این قضیه این داستان جالب است. اریک مِنینگر فان لِرچِنتال، یک پزشک قرن هجدهمی است که به دانشجویانش در دانشکده پزشکی توضیح می‌داد که چگونه دانشجویان قبلی سربه‌سر دستیار نه چندان محبوبِ او گذاشته بودند. دانشجویان می‌خواستند که به او درس عبرتی بدهند. آن‌ها پیش دستیار بخت‌برگشته رفته و به او گفتند که قرار است سر او را از تنش جدا کنند. چشمانش را بستند و او را بر بالای گیوتین بردند. اما قبل از اینکه حوله خیس را بر روی گردنش بگذارند تا او فکر کنند که خونش ریخته شده، دستیار همان‌جا جان خود را از دست داد.

 

 

 

افکاری که شما را خواهد کشت!

 

حکایات از این دست کم نیستند. از این رو، محققان به جای اثر نوسبو، بر روی قدرت شفابخشی ذهن یعنی «اثر پلاسبو» تمرکز کرده‌اند. پلاسبو به معنای «من خوب خواهم شد» است. امروزه، قریب به‌اتفاق پژوهش‌های پزشکی از یک داروی واقعی و یک داروی پلاسبو (یا دارونما، در غالب یک قرص بی‌اثر) برای درمان بیمار استفاده می‌کنند. بیمار نمی‌داند که از کدام قرص استفاده کرده، اما کسانی که از پلاسبو استفاده کرده‌اند هم وضعیتشان بهبود یافته است. چرا که به درمان امیدوار بودند.

 

 

 

از طرف دیگر، بیمارانی که دارونما را استفاده کرده‌اند، اثرات جانبی قرص‌های واقعی را نیز گزارش کرده‌اند، مانند حالت تهوع، سردرد یا درد، که البته آن قرص خنثی دلیل این عوارض نبوده است. دلیلش این بوده به تمامی بیماران گفته شده که ممکن است با این اثرات جانبی مواجه شوید. بنابراین بیمارانی که پلاسبو را دریافت کرده‌اند هم این علائم را گزارش کرده‌اند. تِد کاپچوک از دانشکده پزشکی هاروارد می‌گوید: «این پدیده همواره وجود داشته است، اما علم پزشکی تاکنون آن را به دقت مطالعه نکرده است.»

 

 

 

در 10 سال گذشته، پزشکان نشان داده‌اند که اثر نوسبو برای خیلی افراد وجود دارد. اثر نوسبو در روند درمانی سردرد، فلج‌ چندگانه‌ (ام. اس.)، بیماری پارکینسون و حتی افسردگی گزارش شده است.

 

 

 

افکاری که شما را خواهد کشت!

 

 

 

مورد آقای الف را در نظر بگیرید. دکتر روی ریوز این مورد را در سال 2007 گزارش کرده بود. آقای الف از افسردگی شدید رنج برده و چندین قرص را با هم مصرف می‌کند. اما بلافاصله پشیمان می‌شود و سریع خود را به اورژانس می‌رساند. او جلوی پذیرش از حال می‌رود. وضعیتش وخیم بود. آزمایش‌ها هیچ اثری از قرص‌های مصرفی را نشان نمی‌داد. چهار ساعت بعد، پزشکی دیگر وارد شد تا به ریوز بگوید که آن مرد تحت درمان دارونما بوده است. او پلاسبو را بیش از حد مصرف کرده بود. آقای الف به سرعت مرخص شد و بهبود یافت.

 

 

 

نمی‌توان حدس زد که آیا اثر نوسبو می‌توانست آقای الف را بکشد یا خیر. فابریزیو بندِتی، از دانشکده پزشکی تورین، پاسخش مثبت است. او آزمایش‌هایی را انجام داده که نشان می‌دهد زمانی که به کسی این اثر نوسبو القا می‌شود، همزمان فعالیت‌های مغزی صورت می‌پذیرد. قسمت‌هایی که در مقابل تهدیدهای مهم به بدن ما واکنش نشان می‌دهند، خصوصا در قسمت هيپوتالاموس‌، غده‌ هيپوفيز و غدد فوق‌ كليوى‌. اما اگر شدت ترس و باور شما خیلی زیاد باشد، این هورمون‌ها می‌توانند شما را بکشند.

 

 

 

افکاری که شما را خواهد کشت!

 

 

 

شایعه‌های ناگوار

 

بندتی سال گذشته تصمیم گرفت که صد دانش‌آموز را به ارتفاع 3000 متری کوه‌های آلپ ببرد. چند روز قبل، به یکی از آن‌ها گفت که احتمال کمی وجود دارد که به علت شرایط جدی ممکن است که میگرن بگیرید. روز سفر، او متوجه شد که این شایعه بین یک چهارم گروه پخش شده است. به ارتفاع 3000 متری که رسیدند، کسانی که این شایعه را شنیده بودند به سردردهای شدیدی گرفتار شدند. در ضمن، بررسی‌های انجام شده نشان داد که بزاق دهان آن‌ها نسبت به کمبود اکسیژن واکنش اضافی نشان داده، از جمله تکثیر آنزیم‌هایی که به سردردهای ناشی از ارتفاع مربوط است. بندتی می‌گوید: «زیست‌شیمی مغز در آن گروهی که شایعه پخش شده بود، تغییر کرده بود.»

 

 

 

اثر نوسبو از طریق شنیدن از دوستان، همسایه‌ها، اقوام و یا حتی دیدن رنج بیمار دیگر می‌تواند شکل بگیرد. در واقع، نیازی نیست که اثر نوسبو کاملا آگاهانه شکل بگیرد.

 

 

 

افکاری که شما را خواهد کشت!

 

 

 

تاریخ انباشته از اتفاقاتی است که منشأ آن‌ها می‌تواند این اثر باشد. مشهورترین آن «طاعون رقص» نام دارد که در سال 1518 اتفاق افتاد. ترسناک‌ترینِ آن اما، داستان مرگ‌های اسرارآمیز مردم همونگ در دهه 80 میلادی بود که پس از ورود به خاک آمریکا جان می‌باختند. جوانانی که هیچ بیماری خاصی نداشتند. آن‌ها پس از یک دوره فلج خواب و کابوس‌های شبانه، در خواب به کام مرگ فرو می‌رفتند. محققان بر این باورند که علت مرگ آن‌ها، اعتقادات فرهنگی مردم همونگ به روح‌های شبانه کشنده است.

 

 

 

گاهی اوقات، ترس از تکنولوژی عامل آن است. برای مثال، در اواخر قرن 19، کاربران اولیه تلفن ادعا می‌کردند که پس از استفاده به سرگیجه و خستگی دچار می‌شوند. کارگران اسکاندیناوی نیز در دهه 80 میلادی ادعا می‌کردند که پس از استفاده از مانیتورهای رایانه، بدنشان به خارش می‌افتد.

 

 

 

امروزه، نوسبو در دو مسئله زیاد به چشم می‌خورد. «سندروم توربین بادی» که به بیماری و بی‌خوابی حاصل از مجاورت در کنار این توربین‌ها اطلاق می‌شود و «حساسیت به الكتريسيته‌» که به واکنش به سیگنال‌های تلفن همراه و وای-فای می‌گویند. مواردی گزارش شده که فرد داخل پیله‌های فلزی رفته تا از صدای زنگی که در سرش پیچیده است در امان باشد.

 

 

 

افکاری که شما را خواهد کشت!

 

 

 

ترس از حساسیت به الكتريسيته‌ به ندرت دیده می‌شود، اما نوسبو از راه‌های دیگر هم می‌تواند به سلامتی شما آسیب زند. برای نمونه، در انگلستان 20 درصد مردم ادعا می‌کنند که با مشکل هضم غذا مواجه هستند. ولی آزمایش‌ها نشان می‌دهد که تنها یک دهم آن‌ها واقعا با این مشکل روبه‌رو هستند. همچنین، افسردگی، سردرد و درد سینه در زنانی که از قرص ضدبارداری استفاده می‌کنند هم می‌تواند با نوسبو در ارتباط باشد. زیرا در اغلب پژوهش‌های پزشکی انجام شده، این موارد جز عوارض قرص ضدبارداری نمی‌باشد. خستگی چشم هنگام استفاده از تلویزیون‌های سه‌بعدی نیز با نوسبو بی‌ارتباط نیست.

 

 

 

افکاری که شما را خواهد کشت!

 

 

 

اما چه می‌توان کرد؟ نقش رسانه‌ها بی‌شک کم نیست. در سال 2013، یک شبکه تلویزیونی، ویدئویی از سندروم توربین‌های بادی پخش کرد و علائم این سندروم به سرعت در میان مردم دیده شد!

 

 

 

پزشکان چه نقشی دارند؟ ربکا ولز در مرکز پزشکی وِیک فارست باپتست در کارولینای شمالی می‌گوید که پزشکان بر سر دوراهی قرارگرفته‌اند. از طرفی، وظیفه پزشکی آن‌ها حکم می‌کند که صادقانه تمام عوارض جانبی یک دارو را به بیمارشان بگویند، اما از طرفی ممکن است که اثر نوسبو را به بیمار القا کنند. او می‌گوید: «در آینده، پزشکان باید تصمیم بگیرند که به صلاح خودشان یک سری از حقایق را به بیمار نگویند.»

 

 

 

ماهیت مسریِ اثر نوسبو به این معنا است که اگر یک نفر از آن مطلع شود، به سرعت میان گروه‌های دیگر نیز پخش می‌شود.

 

 

 

آموزش می‌تواند به عنوانی اهرمی اساسی از قدرت اثر نوسبو بکاهد. پزشکان می‌توانند بیمارانشان را از این مسئله آگاه سازند. میتسیکوستاس می‌گوید: «ارتباط بدن و مغز مبحثی است که ما باید بیشتر درباره آن مطالعه کنیم.»

 

چگونه از گذشته خلاص شویم؟

 

گذشته را دور کنید!

 بسیاری از ما در گذشته شناوریم و خاطرات در بزنگاه‌هایی به سراغمان می‌آیند. از به یادآمدن خاطرات خوب که بگذریم، یادآوری خاطرات و گذشته‌ای که آزارمان می‌دهد، اگر ادامه پیدا کند می‌تواند بدل به تهدیدی برای سلامت روان ما شود. محققان دریافته‌اند آن دسته از خاطراتی که می‌خواهیم از بین ببریم، سخت‌تر از ذهن پاک می‌شوند. همچنین افراد نمی‌توانند رویدادهای احساسی گذشته را به‌راحتی رویدادهای مادی یا ذهنی از بین ببرند.

به گفته روان‌شناسان، کسی که در گذشته زندگی کند به افسردگی و کسی که در آینده زندگی کند به اضطراب مبتلا می‌گردد. در نتیجه زندگی در حال چیزی است که هر فرد برای سلامتی و آرامش روانی باید آن را تمرین کند. افکار و خاطرات مربوط به گذشته به دو صورت به ذهن ما متبادر می‌شوند؛ آن‌دسته از افکار که خودمان در تداومش نقش داشتیم و دسته دیگر که خارج از اراده ما بوده‌اند.

به گزارش فرارو، برای فراموش کردن گذشته می‌توان اقداماتی انجام داد. این اقدامات عموما مرتبط با ذهن و تمریناتی در راستای تقویت قدرت تفکر و تمرکز ما بر زمان حال هستند. پیش از این اقدامات باید به نکته‌ای اشاره کرد و آن اینکه همه کاری که از شما در گذشته برمی‌آمد، انجام داده‌اید و اگر باز هم به آن زمان برگردید نمی‌توانید چیزی را تغییر دهید. بنابراین بازگشت به گذشته یک تلاش بیهوده است.

حال برخی از مواردی که به فراموش‌شدن گذشته ما کمک می‌کنند را می‌خوانیم.


گذشته را دور کنید!

بنویسید و بِکِشید: یک کاغذ بردارید و افکار و خاطرات گذشته را بنویسید. سعی کنید تمام جزئیات را به یاد آورید و بار دیگر با نوشتن آن‌ها را با خودتان در میان بگذارید. این کار اندکی از فشار خاطرات و گذشته بر شما خواهد کاست. علاوه بر این می‌توانید از نقاشی کمک بگیرید. مهم نیست نقاشی‌اتان خوب است یا بد، مهم این است که ذهن و بخشی از بدنتان را درگیر مرور خاطرات کنید که به فراموشی آن‌ها کمک خواهد کرد.

 

 

 

حرف بزنید: گاهی به اشتباه فکر می‌کنیم سخن گفتن درباره گذشته، حال ما را بدتر خواهد کرد. اما هرگز چنین نیست. اگر فرد معتمدی در اطرافتان دارید که اتفاقا در خاطرات گذشته شما نقشی دارید، بنشینید و با او آن لحظه‌ها را مرور کنید. این کار نیز سبب آرامش و سبکی شما خواهد شد و همچنین موجب می‌شود شما با گذشته‌اتان کنار بیایید.

گذشته شما محترم است: هیچ‌گاه گذشته‌تان را سرزنش نکنید. گذشته شما هرچه باشد باید با احترام درباره‌اش بیاندیشید. هرچه با گذشته‌اتان با بی‌احترامی بیشتری رفتار کنید، افکاری منفی ناشی از آن بیشتر به شما حمله‌ور خواهند شد!

اشتباهات را بپذیرید: اشتباهات گذشته‌اتان را گردن بگیرید، البته نه آن‌طور که احساس گناه به شما دست دهد. سعی نکنید برای خاطرات منفی گذشته به‌دنبال مقصر بگردید، چرا که این‌کار شما را در یک چرخه بیهوده در دام افکار و گذشته نگه خواهد داشت.

معذرت بخواهید: اگر تاکنون این‌کار را نکرده‌اید، حالا وقت آن است. غرور را کنار بگذارید! پیش از هرکس از خودتان معذرت بخواهید و سپس از دیگرانی که در آن گذشته سهیم بوده‌اند. معذرت‌خواهی یکی از روش‌های کاهش فشار ناشی از خاطرات بد گذشته است.

واقعیت را بپذیرید: قبول کنید که آن اتفاق افتاده است؛ هرچند بد و تلخ. واقعیت آنچیزی بوده که رخ داده است و شما اگر دربرابر کنارآمدن با آن مقاومت کنید، تنها موجب رنجش خودتان خواهید شد. "چیزی تغییر نخواهد کرد حتی اگر به گذشته برگردید." با این جمله مدام به خودتان نهیب بزنید.

ابن‌الوقت باشید: ادبیات ما به زندگی کردن در لحظه و دریافتن زمان حال بسیار تاکید کرده است. شاید جالب باشد که این اشعار را پیدا کنید و بخوانید، چرا که خود این‌کار می‌تواند تمرینی برای در حال زندگی کردن باشد. اگر لحظه حال را بپذیرید؛ "حال" شما را از گذشته رها خواهد کرد.

تجربه های جدید را دریابید: دنیای جدید را به زندگی‌تان بیاورید. نیازی به کار خارق العاده‌ای نیست. اگر نمی‌توانید کار جدیدی را آغاز کنید، از یک مسیر جدید شروع کنید؛ پیاده‌روی کنید. روابط دوستانه‌اتان را بیشتر کنید. بنویسید. آشپزی کنید. کارهایی را انجام دهید که قبلا هیچ‌گاه به سراغش نرفته‌اید. این کار فضای ذهنی شما را تغییر خواهد داد.

 

 

یوگا کار کنید: یوگا ورزش ذهن است. اگر ورزش‌های بدنی روی شما تاثیر خاصی نذاشته است، این ورزش را امتحان کنید. حتی اگر نتایج خوبی از آن نگرفتید، دست کم یک کار جدید کرده‌اید. می‌توانید از سی‌دی‌های آموزشی یوگا و یا فیلم‌های آن در اینترنت نیز استفاده کنید. یوگا تسلط بر روی مغز و افکار شما را تقویت می‌کند.

آثار مادی گذشته را محو کنید: ممکن است حتی یک کتاب که از گذشته با شما مانده، شما را به سمت روزهایی پرتاپ کند که یادآوری اش افسرده‌کننده است. شجاعانه همه وسایل مادی مربوط به آن دوران، از کوچکترین چیزها گرفته تا بزرگترین آن‌ها، را دست کم برای مدتی از جلو دید و لمس‌تان دور کنید.

تمرین تایم تیبل پارادوکسیکال را انجام دهید:
این تمرین با نشخوار فکری مقابله خواهد کرد. در این روش شما زمان مشخصی را برای فکر کردن به گذشته اختصاص می‌دهید و در زمان‌های دیگر اجازه وارد شدن افکار به ذهنتان را نمی‌دهید. مثلا هر روز صبح از ساعت 10 الی 11 به گذشته فکر کنید. پس از آن زمان با آن با قاطعیت مبارزه کنید و بگویید روز بعد در همان ساعت به آن افکار اجازه می‌دهید دوباره وارد ذهن شما شوند.

تمرین خود هیپنوتیزم را انجام دهید: یک نقاشی که دم‌دستتان است انتخاب کنید، آن را جلوی خود بگذارید و شروع به نوشتن جزئیات آن بکنید؛ تا جای ممکن جزئیات را شرح دهید. می‌توان از توصیف یک شمع روشن نیز استفاده کرد. این تمرین را نیز روزانه نیم الی یک‌ساعت انجام دهید تا کنترل فکرتان را در دست بگیرید.منبع"فرارو

  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا