احزاب و امنیت ملی(2)-سیل در شهر


   خط قرمز احزاب- امنیت جامعه

محمد سعید صالحی فیروزآبادی-در این بخش به چگونگی ارتباط احزاب و امنیت جامعه و چگونگی ارتباط احزاب با نهادهای امنیتی اطلاعاتی پرداخته می شود.


 خط قرمز احزاب - امنیت جامعه

 فرض کنید خدای نکرده سیلی شهرمان را در بر بگیرد.(مثال سیل را به این خاطر زدم چون گوش شیطان کر ،خدا را شکر، شهر کویری مان از این بلا مصون میباشد). آیا در چنین حالتی  کسی می تواند به یاد منافع صنفی و گروهی خود باشد؟و یا اینکه در چنین حالتی همه به فکر نجات خود و خانواده خود و در مرحله بعد به فکر امدادرسانی و کمک به همسایگان و سایر اهالی شهر میباشند؟طبیعی است که هر آدم سالمی که فکر سالمی داشته باشد سعی در نجات خود ،خانواده خود ،کوچه خود و شهر خود می کند.همه کینه ها و ناراحتی های گذشته از همسایگان و هم محله ای هایش را به دور می ریزد و تمام توانایی خود را در نجات خانه و محله و شهرش به کار می گیرد.در جامعه بزرگتر یعنی کشورمان نیز چنین حالتی وجود دارد.اقشار و گروههای فکری و اجتماعی هنگامی می توانند در راه رسیدن به منافع حد اکثری خود تلاش کنند که کشوری وجود داشته باشد.و آرامش نسبی در کشور برقرار باشد ، آنگاه اقشار و گروههای اجتماعی بایستی این اجازه را داشته باشند تا سنگ منافع خود را به سینه زنند ، و برای خود رای جمع کنند.طبیعی است که در بعضی  از حالات منافع بخشی از گروههای اجتماعی با منافع بخش دیگری از افراد هماهنگ نباشد.در چنین حالتی وظیفه  نهادهای امنیتی-اطلاعاتی و پلیس حکم میکند. که برای بقا و دوام کشور و به خطر نیفتادن کل اجتماع ،حد و حدود فعالیت احزاب و گروههای اجتماعی را به آنان یادآوری کنند.

-پس در یک جامعه پیشرفته احزاب، امید را برای افراد و اقشار و گروههای اجتماعی به ارمغان می آورند.نتیجه این امید آرامش بخشی به جامعه است.

- پلیس و نهادهای امنیتی از تخاصم و کشمکش گروههای اجتماعی جلوگیری می کنند.نتیجه کار این سازمانها نیز آرامش بخشی به جامعه است.

 از دو گزاره فوق چنین نتیجه می گیریم :احزاب و نهادهای امنیتی -اطلاعاتی  و پلیس در یک راستا و هدف یعنی توسعه و پیشرفت  و دادن  آرامشی صمیمانه و نه ایجاد آرامشی که برپایه های ترس بنا می شود در یک کشور توسعه یافته مشارکت دارند.

در این حالت همه نهادهای توسعه کشور چون بر مبنای منافع کشور دور هم جمع شده اند خود را پیچ و مهره یک ماشین می دانند و در کار هم اخلال نمی کنند.حتی در بعضی از کشورها دیده شده است که بعضی از احزاب حاضرند به خاطر منافع عالیتر کشورشان ،حزب خود را قربانی کنند تا حزب دیگری که بیشتر می تواند منافع کشور خود را حفظ نماید رای آورد.در اینجا  نمونه ای را می آورم .نمونه ای که می تواند تکان دهنده و عبرت آموز باشد .در انتخابات سال 2004 آمریکا جرج بوش پسر خود را کاندید ریاست جمهوری آمریکا نمود تا برای دومین بار  ریاست جمهور آمریکا شود.سال 2004 زمانی بود که چند سال از حمله آمریکا به افغانستان و یک سال از تهاجم نظامی آمریکا به عراق گذشته بود.آمریکا در این دو کشور درگیر جنگهای شدیدی بود.در سال 2004 هنوز نتایج لشکر کشی آمریکا به این دو کشور معلوم نشده بود.و معلوم نشده بود که آیا این کشکر کشی ها نتیجه مثبت برای آمریکا خواهد داشت یا نتیجه منفی؟از طرفی دیگر همانطور که همه ما می دانیم آمریکا دو چهره نرمخویانه و عبوسانه دارد.حزب دموکرات چهره نرمخوی آمریکا را نمایندگی میکند و حزب جمهوری خواه چهره عبوس آمریکا را به جهان نشان میدهد. چون جرج بوش کاندیدای جمهوری خواه یعنی کاندید چهره عبوس و جنگ طلب آمریکا بود و بایستی این جنگ ادامه می یافت .و ادامه این جنگ با نقش حزب دموکرات آمریکا وچهره نرمخویانه آن حزب منافات داشت،این دو حزب در توافقی  نا نوشته قرار گذاشتند ریاست جمهوری جرج بوش تداوم یابد.حزب دموکرات آمریکا افراد قدر خود را برای انتخابات  ریاست جمهوری کاندید نکرد.جان کری نامزد حزب دموکرات برای ریاست جمهوری آمریکا شد.فردی که خود رای به تهاجم به آمریکا به این دو کشور داده بود.نتیجه انتخابات این بود که جرج بوش به راحتی توانست رییس جمهور شود. حال این نوع رفتار حزبی را در آمریکا مقایسه کنید با رفتار حزبی در ایران. رفتاری که باعث شرمساری ملت ما می باشد که در آن احزاب حاضرند به خاطر منافع حزبی خود کشور را فدا کنند.متاسفانه در گذشته در هر دو جناح اصولگرا و اصلاح طلب شاهد چنین رفتارهای کوتاه بینانه حزبی بوده ایم.نوع برخورد اصلاح طلبان با انتخابات ریاست جمهوری گذشته و نوع برخورد اصولگرایان با تعدیل نرخ بنزین  در دولت خاتمی نمونه هایی از فدا سازی منافع کشور به خاطر منافع حزبی می باشد.

در بخش بعدی به کوتاهی های نهادهای اطلاعاتی و امنیتی در حوزه نهادینه سازی دموکراسی در کشور خواهیم پرداخت.



  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا