دررسانه ها:راز قتل پیرزن 90 ساله پس از 6 سال افشا شد

یزدفردا :جسد پیرزنی حدودا 90 ساله که آثار شکستگی شدید در ناحیه پشت سر او کاملا مشهود بود در داخل محل سکونتش واقع در یک خانه ویلایی کشف شد .


آزادي نيوز /سرويس حوادث:ماجرا ازآنجا آغاز شد که در اردیبهشت ماه سال 84 مأموران کلانتری 126 تهرانپارس از طریق مرکز فوریت های پلیسی 110 در جریان خبر کشف جسد پیرزنی در منطقه تهرانپارس ، خیابان 170 غربی قرار گرفتند .

با حضور مأموران کلانتری 126 تهرانپارس ، جسد پیرزنی حدودا 90 ساله که آثار شکستگی شدید در ناحیه پشت سر او کاملا مشهود بود در داخل محل سکونتش واقع در یک خانه ویلایی کشف شد .

با بررسی شواهد صحنه کشف جسد که نشان از وقوع جنایت داشت ، بلافاصله موضوع به پلیس آگاهی تهران بزرگ و بازپرس ویژه قتل دادسرای امور جنایی تهران اعلام شد .

با تأیید خبر قتل از سوی عوامل تشخیص هویت ، به دستور آقای هنرمند ، بازپرس شعبه چهارم ویژه قتل دادسرای امور جنایی در سال 84 ، پرونده جهت رسیدگی تخصصی در اختیار کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفت .

کارآگاهان اداره دهم و تیم بررسی صحنه جرم این اداره در بررسی های تخصصی از محل جنایت که با به هم ریختگی اسباب و اثاثیه منزل مواجه شدند ، در بررسی دقیق تر و با استفاده از اطلاعات بدست آمده از خواهر مقتوله ، اطمینان پیدا کردند که سارق یا سارقان با انگیزه سرقت وارد منزل قربانی شده و پس از به قتل رساندن وی اقدام به سرقت مقادیری وجه نقد و سکه های طلای پهلوی از داخل خانه کرده اند .

خواهرقربانی در اظهارات خود به کارآگاهان گفت : " در روز حادثه برای سرکشی و انجام کاری به خانه خواهرم واقع در تهرانپارس مراجعه کردم و در کمال تعجب متوجه باز بودن در ورودی خانه شدم و این در حالی بود که خواهرم همیشه به واسطه آنکه به تنهایی در خانه اش زندگی کرده و تمامی فرزندانش نیز در خارج از کشور هستند ، همواره دقت فراوانی از خود برای بسته بودن در خانه نشان می داد ؛ زمانیکه وارد حیاط خانه شدم شروع به صدا زدن خواهرم کرده اما پاسخی از سوی او نشنیدم و برای همین به آرامی وارد خانه شدم که ناگهان خواهرم را در حالیکه بر روی زمین افتاده و خون بسیار زیادی نیز از وی رفته بود پیدا کردم ؛ وقتی که به بالای سر او رسیدم متوجه شدم که او نفس نمی کشد ؛ بلافاصله با پلیس تماس گرفتم و آنها نیز پس از دقایقی در محل حاضر شدند " .

کارآگاهان اداره دهم و تیم بررسی صحنه جرم ویژه قتل ، در بررسی های دقیق تر از محل جنایت موفق به کشف یک حلقه دستبند نقره ای رنگ شدند ؛ در تحقیقات انجام شده در خصوص شناسایی هویت مالک حلقه دستبند ، کارآگاهان متوجه درج نام "الهام" ، به زبان لاتین ، بر روی بنده داخلی دستبند شدند که مشخص شد هویت هیچکدام از دختران ، نوه ها و یا دیگر بستگان نزدیک قربانی "الهام" نیست.

در حالیکه تحقیقات جهت شناسایی صاحب دستبند کشف شده از محل جنایت در دستور کار کارآگاهان اداره دهم قرار گرفته بود ، کارآگاهان اطلاع پیدا کردند که قربانی روز حادثه از آژانش نزدیکخانه شان خودرو کرایه کرده بود.

کارآگاهان اداره دهم در ادامه تحقیقات خود ، به نشانی این آژانس - که پیرزن از مشترکان سابقه دار و قدیمی آن بود رفتند و مدیرآژانس با دیدن این دستبند مدعی شد که این متعلق به جوان رزروشن است که ساعتی پیش تسویه حساب کرده و چون عاشق دختری به نام الهام بوده اسم او را بر روی دستبند حک کرده است.

با شناسایی هویت صاحب دستبند کشف شده از صحنه جنایت و همچنین متواری شدن "رضا . " ، کارآگاهان اطمینان پیدا کردند که بدون شک وی با موضوع قتل در ارتباط است ؛ لذا با شناسایی محل سکونت خانواده رضا در منطقه درکه که پدرش در آنجا به عنوان سرایدار مشغول به کار بود ، کارآگاهان اطلاع پیدا کردند که رضا در طول چند ماه گذشته به هیچ عنوان به خانه پدری خود نیز مراجعه نداشته و آنها نیز هیچگونه اطلاعی از او ندارند .

تحقیقات کارآگاهان نشان می داد "رضا . م" از مدتها پیش به واسطه مشکلاتی که با اعضای خانواده اش داشته ، زندگی جداگانه ای را برای خود انتخاب و هر از چند گاهی نیز در مشاغل مختلف مشغول به کار شده اما هیچگونه جای و مکان مشخصی برای زندگی نداشته و غالبا شبها را نیز در همان محل کارش سپری کرده است ؛ در طول مدتی نیز که در آژانس مشغول به کار بوده ، با طرح این موضوع که جای و مکان مشخصی برای سپری کردن شب ندارد ، مدیریت آژانس را راضی کرده بود تا شب ها در داخل آژانس استراحت کند .

با گذشت چندین سال از زمان وقوع جنایت و در شرایطی که در طول این مدت هیچگونه نشانی مشخصی از "رضا . م" وجود نداشت ، کارآگاهان در مسیر تحقیقات خود اطلاع پیدا کردند که "رضا . م" در حدود یک سال پیش پسری 3 ساله را به عنوان پسر خود به نزد خانواده اش آورده و از آن زمان بار دیگر ناپدید شده است .

در شرایطی که هیچگونه یا اطلاعات جدیدی از "رضا . م" وجود نداشت ، مشخصات متهم تحت تعقیب اداره دهم در اختیار کلیه مراکز انتظامی سطح کشور ، بویژه پلیس های آگاهی کشور ، گذاشته شد ؛ سرانجام با گذشت بیش از 6 سال از زمان وقوع جنایت ، کارآگاهان اداره دهم اطلاع پیدا کردند که فردی با مشخصات رضا . م به اتهام استفاده از اسناد و مدارک مجعول توسط کارآگاهان پایگاه یکم پلیس آگاهی تهران بزرگ دستگیر شده است ؛ بلافاصله کارآگاهان اداره دهم در مورخه 13تیر ماه سال جاری با مراجعه به پایگاه یکم به تحقیقات در خصوص شناسایی متهم دستگیر شده پرداخته و در شرایطی که این شخص تلاش داشت تا با معرفی خود به عنوان شخص دیگری ، مانع از شناسایی خود به عنوان متهم تحت تعقیب اداره دهم شود اما سرانجام لب به اعتراف گشود و صراحتا به قتل پیرزن اعتراف کرد .

اقرار به جنایت 6ساله

با انتقال رضا . ( 29 ساله ) به اداره دهم وی در اعترافات خود به کارآگاهان گفت : در سال 84 من قصد ازدواج با الهام را داشتم ؛ این در شرایطی بود که من به هیچ عنوان وضعیت مالی مناسبی نداشتم و از سوی دیگر نیز مدیریت آژانس از من خواسته بود تا مانع از رفت و آمد الهام به آژانس شوم . با وجود صحبت های فراوانی که مدیریت آژانس با من در خصوص رفت و آمدهای الهام با من داشت ، اما من همچنان به این صحبت ها توجهی نکرده و همین موضوع باعث شد تا از آژانس اخراج شوم ؛ زمانیکه خود را در حال از دست دادن شغل خود دیدم و از سوی دیگر نیز هیچ پولی در اختیار نداشتم ناگهان صدای زنگ تلفن آژانس به صدا در آمد ؛ زمانیکه پاسخگوی تلفن آژانس شدم ، مقتوله از من درخواست یک دستگاه ماشین کرد و من نیز در همان لحظه به یاد صحبت های رانندگان افتادم که در صحبت های خود می گفتند : " تمامی اعضای خانواده این پیرزن در خارج از کشور به سر برده و خود وی نیز از وضعیت مالی بسیار خوبی برخوردار است " ؛ در حالیکه رویای کسب پول و طلای زیادی را از داخل خانه پیرزن برای خود ساخته بودم و وسوسه سرقت اموال وی به جانم افتاده بود ، پس از گذشت چند ساعت و با اطمینان از این موضوع که پیرزن در داخل خانه اش نیست به سمت خانه اش رفته و پس از ورود به حیات وارد ساختمان شدم اما زمانیکه درب را باز کردم ناگهان در کمال تعجب پیرزن را در مقابل خود مشاهده کردم ؛ دیگر در آن لحظه متوجه عاقبت کاری که در حال انجام آن بودم نبوده و تنها به فکر پول ها و طلاهای داخل خانه پیرزن بودم ؛ برای همین به سمت او حمله کرده و در حالیکه دستانم را بر روی دهان او گرفته بودم تا مانع از کمک خواستن او شوم ، پیرزن را با شدت از ناحیه بر زمین کوبیده که باعث خونریزی شدید او از ناحیه پشت سر شد ؛ با این وجود همچنان با فشار دستانم را در مقابل دهان و بینی گرفته تا اینکه پس از چند لحظه به علت خفه شدن از حرکت افتاد و آن زمان بود که از روی جنازه بلند شده و دیوانه وار به دنبال اموال باارزش داخل خانه پرداختم اما در کمال ناباوری تنها مبلغ 150 هزار پول نقد و چهار سکه پهلوی در داخل خانه بود .

متهم در خصوص به جای ماندن دستبند خود در محل جنایت نیز به کارآگاهان گفت : چند روز قبل از این حادثه این دستبند را برای خودم خریده بودم و برای آنکه علاقه خود را به الهام نشان دهم ، نام او را نیز بر روی بنده دستبند درج کرده بودم و از آن روز همیشه این دستبند در دستم بود ؛ در روز حادثه نیز این دستبند در دستم بود و در زمان درگیری با پیرزن به هیچ عنوان متوجه خارج شدن آن از دستم نشده بودم ؛ حتی زمانیکه که متوجه ناپدید شدن دستبند شده بودم ، تمامی قسمت های آژانس را جستجو کردم اما به هیچ عنوان به ذهنم نیز نمی رسید که دستبندم در خانه پیرزن جای مانده باشد .

با توجه به اعتراف صریح متهم به ارتکاب جنایت ، متهم با صدور قرار بازداشت موقت از سوی عموزاد ، بازپرس شعبه چهارم ویزه قتل دادسرای امور جنایی ، جهت انجام تحقیقات تکمیلی در اختیار اداره دهم ویژه قتل پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفته است .


  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا