هیچ وقت یک سرهنگ و یک فرد نظامی را حریف قدری برای یک حقوقدان نمی دانم طبیعت ملت ایران خیلی همراه نیست که بخواهد اداره کشور را به فردی با روحیه نظامی گری بدهد. چنانکه نامزدهای نظامی درگذشته هم تجربیات خوبی در این زمین نداشته اند.
«دود سفیدی از اردوگاه اصولگرایان نمی‌بینم.» این شاه بیت سخنان «مصطفی معین»، اصلاح‌طلب سرشناس درباره انتخابات ریاست جمهوری سال 96 است که معتقد است آرای حسن روحانی از انتخابات سال 92 بیشتر شده است.با این چهره علمی و دانشگاهی که در انتخابات سال 84 با حمایت بخشی از اصلاح‌طلبان وارد کارزار انتخابات ریاست جمهوری شد، در محل کارش- مرکز طبی کودکان- به گفت‌وگو نشستیم. دکتر معین از حسن روحانی به‌عنوان یک فرصت برای کشور یاد کرده و در توضیح آن به موفقیت‌های سیاست خارجی و برجام اشاره می‌کند. او معتقد است: آقای روحانی جلوی تهدید را گرفت و بحران را از کشور دور کرد، به جای آنکه شورای امنیت سازمان ملل مدام ما را محکوم کند، به جای آنکه همه دنیا علیه کشور بسیج شوند. این گفت گو را با هم می‌خوانیم:

آقای هاشمی بویژه در یک دهه اخیر در آستانه انتخابات هم خودشان کنشگر مستقیم بوده و هم از نظر تأثیرگذاری در نتایج انتخابات‌های مختلف نقش مهمی داشتند، نبود ایشان در بعد ملی و سطح افکار عمومی بر نتایج انتخابات چه تأثیری خواهد داشت؟
من با توجه به ارتباطی که از دیرباز با جناب آقای هاشمی داشتم، شهادت می‌دهم کاندیداتوری ایشان در انتخابات‌های مختلف از جمله ریاست جمهوری سال ۸۴، مجلس ششم و همچنین انتخابات سال ۹۲ به خاطر احساس وظیفه بوده است. ردصلاحیت آقای هاشمی در انتخابات ریاست جمهوری سال ۹۲ که بدترین برخورد حیثیتی با شخصیتی همچون ایشان بود، باعث مظلومیتی شد که مردم را حساس کرد و باعث افزایش آگاهی جامعه شد. اینکه آیا می‌شود نبود حضور ایشان را جبران کرد، پاسخ بنده منفی است. حدیثی در این زمینه وجود دارد که اگر بزرگ و عالمی آگاه فوت کند، خلأ وی را به آسانی نمی‌توان جبران کرد. این شخصیت‌ها را به دلیل مقبولیت عام، سرمایه نمادین جامعه می‌نامند که می‌توانند باعث تحول، نقطه عطف در حرکت جامعه و پویایی جدید شوند. از هنرهای ما در این کشور همیشه سرمایه سوزی بوده است. از امیرکبیر، مصدق، بازرگان، نامزدهای محصور انتخابات 88 مهندس موسوی تا رئیس دولت اصلاحات و رهبری همه سرمایه هستند، خواه با خط سیاسی ما هماهنگ باشند یا نه. سایر کشورها این رویه را ندارند و حتی مخالفان خود را از تاریخ و کتاب‌های درسی حذف نمی‌کنند. سرمایه‌ها در مواقع خطیر می‌توانند به داد ملت برسند و برای نسل‌های بعدی الهام بخش باشند. اگر سرمایه‌های نمادین را قدر بدانیم خلأ حضور آقای هاشمی را سریع‌تر می‌توان جبران کرد.

 به نظر شما این فقدان برای طیف اصلاح‌طلب و اعتدالگرا در انتخابات پیش رو آسیب زاست یا اینکه آنها می‌توانند از این سرمایه‌ اجتماعی که شما اشاره کردید بهره ببرند؟
به نظر من اگر طیف اصلاح‌طلبان و اصولگرایان اصیل -و نه بدلی- که از اعتدال برخوردار هستند، با حفظ هویت‌های خود همگرایی بیشتری با هم داشته باشند و رقابت سالم داشته باشند، خلأ حضور آقای هاشمی را تا حدودی می‌توانند جبران کنند. آقای هاشمی پلی میان طیف اصیل اعم از معتدل، اصلاح‌طلب و اصولگرا بود.


 آقای هاشمی همیشه یک سوژه آماده برای حمله تندروها بوده است. این وضعیت اکنون از بین رفته ، آیا ممکن است طیف دیگری را برای حمله و اثبات خود انتخاب کنند یا اینکه این بهانه از آنها گرفته شده و باعث می‌شود طیف اصولگرای معتدل از زیر فشارهای تندروها بیرون بیاید و قدرت مانور بیشتری داشته و میداندار شوند؟
پیش‌بینی در این زمینه سخت است.براساس احتمالات یک حالت این است که رگه‌هایی از طیف تندرو با عبور از مرحله موجود بار دیگر حملات تازه‌ای راعلیه آقای هاشمی آغاز کنند و نبش قبر کنند. احتمال دیگر این است که شخصیت دیگری را برای حمله انتخاب کنند، چون این یک اشتغال مفید برای این طیف است. اگر بخواهیم خوشبینانه و بدون توجه به برخی عناصر سیاسی از نوع «بدلی ها» به ارزیابی و پیش‌بینی از شرایط آینده بپردازیم، باید گفت آنها که اصالت دارند باید زودتر خود و کشورشان را دریابند و همگرایی بیشتری با اصلاح‌طلبان و اعتدالیون داشته باشند که معتقدم بهترین عرصه برای تحقق این امر مجلس شورای اسلامی است. فراکسیون‌های مختلف می‌توانند در موضوعاتی همچون توسعه علمی کشور، معیشت مردم و اقتصاد با هم همگرایی داشته باشند و از هم حمایت کنند و رقابت خود را هم در سایر مسائل ادامه دهند. این الگو در احزاب نیز قابلیت اجرا دارد و با تقویت مبادلات حزبی در مسائل مختلف می‌توانند جامعه را از تفرق نجات دهند.

 
شما سیاست ورزی اصولگرایان پس از هاشمی را در انتخابات پیش رو چطور می‌بینید؟
اصولگرایان در این حادثه میدان زیادی را به‌دست نیاوردند و نخواهند آورد، چون حضور مردم در مراسم تشییع جناب آقای هاشمی پشتوانه جدی و چه بسا حتی مؤثرتر از زمان حضور آقای هاشمی برای تفکر مبتنی بر اعتدال و اصلاح‌طلبی باشد. مشروط بر آنکه کسانی که تفکر آقای هاشمی را دارند، حسن استفاده را داشته باشند و سعی کنند همان مشی را ادامه دهند و حافظه تاریخی مردم را در این زمینه‌ها تقویت کنند. چون فرصت زیادی تا انتخابات ریاست جمهوری و شوراها باقی نمانده است، ضایعه درگذشت غیرمنتظره آقای هاشمی رفسنجانی بیشتر از اینکه برای اصلاح‌طلبان یک تهدید باشد می‌توان آن را تبدیل به یک فرصت کرد. نبود ایشان  بیشتر از آنکه برای اصولگرایان یک فرصت باشد، می‌تواند یک تهدید ارزیابی شود.

     
اصلاح‌طلبان با آغاز بحث‌های مقدماتی انتخابات، از آقای روحانی اعلام حمایت کردند. به نظر شما این حمایت ایجابی است یا به تعبیر برخی دیگر از سر ناگزیری است؟
 هر دو. واقعیت این است که شورای نگهبان و ساختارکنونی انتخابات، اجازه رقابت چهره‌های اصیل و شناخته شده اصلاح‌طلب را نمی‌دهد.از سویی نوع دیدگاه‌های آقای روحانی در زمان تبلیغات انتخابات و پس از آن به طور نسبی موفق بوده و مورد قبول طیف اصلاح‌طلبان است.ما آقای روحانی را هم در حوزه سیاست داخلی و هم سیاست خارجی و برجام موفق و برای کشور یک فرصت می‌دانیم.

 
بحث‌هایی در رسانه‌ها مطرح است که در کنار آقای روحانی آلترناتیوهایی باشد، شما با این ایده موافق هستید؟
معتقدم نباید این مسائل در سطح ملی در بوق و کرنا شود. در هر صورت برای هر شرایطی باید آمادگی وجود داشته باشد. از نظر من احتمال ردصلاحیت آقای روحانی به صفر نزدیک است. هیچ عقل سلیمی به خود اجازه نمی‌دهد رئیس جمهوری مستقر را در دور بعد رد کند و جامعه را با بحران مواجه کند.

طرح این موضوع دامن زدن به جنگ روانی است. حتی اگر از طرف سخنگوی شورای نگهبان مطرح شده باشد. البته به نظر می‌رسد آقای کدخدایی هم مسائلی را در چارچوب اختیارات شورای نگهبان و نظارت استصوابی مطرح کردند و منظورشان مصداق خاصی نبود. با توجه به واقعیت‌های اجتماعی، تحولات منطقه‌ای و جهانی و همچنین عملکرد شخص آقای روحانی، احتمال این موضوع را صفر می‌بینم. شورای نگهبان پیش از تأیید و رد صلاحیت باید رجل سیاسی بودن کاندیداها را بررسی کند. این گونه نیست که فرد طی چند روز رجل سیاسی بودن خود را آن هم در ایام مسئولیت ریاست جمهوری از دست بدهد. اگر هم موضوع کارایی و مدیریت در میان باشد که در حیطه اختیارات شورای نگهبان نیست و مجلس باید به آن ورود کند. همین که در دوره ریاست جمهوری آقای روحانی، مجلس مسأله طرح عدم کفایت رئیس جمهوری را مطرح نکرده، بدان معناست که مجموعه نظام و مجلس عملکرد ایشان را قابل دفاع می‌داند. پس نباید در این زمینه بحث و درگیری وجود داشته باشد.
 

فکر می کنید اصولگرایان با نامزدهای امتحان پس داده خود دوباره وارد میدان می شوند یا با چهره جدیدی به عرصه رقابت خواهند آمد؟

بین خودشان هم اختلاف است. چنانکه برخی احزاب قدیمی نامزد اختصاصی معرفی کرده اند که مورد استقبال هم قرار نگرفته است. به نظر من دود سفیدی از اردوگاه بلند نخواهد شد.

برخی همچنان از آقای قالیباف به عنوان نامزد جدی اصولگرایان نام می برند. به نظر شما او بعد از ماجراهای املاک نجومی و حادثه پلاسکو می تواند شانسی در انتخابات داشته باشد؟

من هیچ وقت یک سرهنگ و یک فرد نظامی را حریف قدری برای یک حقوقدان نمی دانم طبیعت ملت ایران خیلی همراه نیست که بخواهد اداره کشور را به فردی با روحیه نظامی گری بدهد. چنانکه نامزدهای نظامی درگذشته هم تجربیات خوبی در این زمین نداشته اند.


فکر می کنید طیف های میانه رو اصولگرا در انتخابات پیش رو بازهم آقای روحانی حمایت کنند؟

احتمال می دهم این اتفاق بیفتد و پیشنهاد می دهم به همین فکر باشند و مصالح کشور را در نظر بگیرند. مسائل و مشکلات کشور ایجاب می کند حتی آنان هم برای تشکیل یک دولت قوی در آینده کمک کنند.


به نظر می‌رسد رقبای شما در جریان اصولگرا اهتمام خود را معطوف به ناکارآمد نشان دادن دولت یازدهم قرار داده‌اند. بخصوص که عملکرد دولت را در برجام خلاصه می‌کنند و نتیجه می‌گیرند که آن هم موفق نبوده است. آیا حمایت اصلاح‌طلبان از روحانی محدود به حوزه سیاست و معطوف به انتخابات پیش رو است یا از عملکرد کلی دولت حمایت می‌کنید؟
 دفاع مجموعه اصلاح‌طلبان از آقای روحانی تنها به دلایل سیاسی مربوط نیست. در بخش‌هایی ممکن هست انتقادهایی هم داشته باشیم، اما مجموعه عملکرد دولت ایشان را به طور نسبی موفق می‌دانیم. مثل معروفی هست که جلوی ضرر را از هر جا بگیریم، نفع است. آقای روحانی جلوی تهدید را گرفت و بحران را از کشور دور کرد. به جای آنکه شورای امنیت سازمان ملل مدام ما را محکوم کند، به جای آنکه همه دنیا علیه کشور بسیج شوند، با تدبیر آقای روحانی اجماع قدرت‌های جهانی علیه کشورمان از هم پاشیده شد. وقتی آقای ترامپ می‌گوید من برجام را پاره می‌کنم، اروپا حساب خود را از امریکا جدا می‌کند، اینها همه دستاورد بزرگی است که در دوره آقای روحانی حاصل شده است. در بیان ضعف‌ها نیز انتقاد من این است که فاصله میان بدنه دولت با رئیس دولت باید کمتر شود و انسجام بیشتری وجود داشته باشد. مسأله دیگر این است که هر فرد در هر جایگاهی حتی اگر پیامبر باشد، بی‌نیاز از مشورت نیست، در قرآن به پیامبر هم توصیه به مشورت شده است. بنابراین دولت هم نیازمند اتاق فکرهای قوی متشکل از کارشناسان ارشد، نخبگان علمی، دانشگاهی، فرهنگی، اقتصادی و... برای تبادل نظر در مسائل مختلف است.

   شما گفتمان آقای روحانی را با اصلاح‌طلبان نزدیک می‌بینید؟
نزدیک است. نه ایشان ادعا دارند که اصلاح‌طلب هستند و نه ما ایشان را اصلاح‌طلب می‌دانیم.حزب آقای روحانی اعتدال و توسعه است. ما هم اعتدال و هم توسعه را توأمان از مؤلفه‌های اصلاح‌طلبی می‌دانیم. بنابراین نوع نگاه نزدیک است.

 در انتخابات ریاست جمهوری ۹۶ باز هم ضرورت شکل‌گیری ائتلاف اصلاح‌طلبان و اعتدالگرایان وجود دارد؟
امیدوارم و همین‌طور فکر می‌کنم. سازوکاری که اصلاح‌طلبان برای انتخابات تدارک دیدند، شورای سیاستگذاری است، به نظر می‌رسد اختلافاتی هست. برخی معتقدند احزاب باید محور باشند و برخی نیز چهره‌های شاخص را محوریت می‌دانند. در این میان عده‌ای هم پیشنهاد می‌کنند ترکیبی از این دو مجموعه باشد. بنده نیز معتقد به رویکرد تلفیقی هستم. شورای هماهنگی اصلاح‌طلبان مجموعه احزاب سیاسی اصلاح‌طلب هستند که هویت دارند و باید هویت‌شان حفظ شود. من در سال ۷۵ مسئول و سخنگوی این گروه‌ها بودم که آن دوره متشکل از حدود ۱۳ گروه بود و شورای هماهنگی گروه‌های خط امام نام داشت. باید از شورای سیاستگذاری اصلاح‌طلبان دفاع کنیم. این از روی تعصب نیست بلکه برای انسجام بیشتر در جبهه اصلاحات است.

 به نظر می‌رسد اصلاح‌طلبان پس از یک دوره متلاطم تجربیات زیادی کسب کردند که در انتخابات ۹۲ و ۹۴ با پیروزی، نتایج آن بروز کرد. برخلاف تشتت و اختلاف نظرها در اردوگاه اصولگرایان، در طیف اصلاح‌طلبان یک پختگی در کنشگری سیاسی به چشم می‌خورد. این رویکرد را حاصل چه می‌دانید؟
در مسائل اجتماعی و سیاسی اگر یک فرآیند را مورد بررسی و ارزیابی قرار دهید، فرآیند طی شده از سال ۸۴ به این سو در جبهه اصلاح‌طلبان رو به رشد بوده است.اصلاح‌طلبان از آن تفرق که به روی کار آمدن دولت نهم و دهم کمک کرد،  پند گرفتند و حاصل آن در انتخابات سال ۸۸، ۹۲ و ۹۴ عیان شد و معتقدم این روند تداوم خواهد داشت. این اتفاق را در جبهه اصولگرایان شاهد نیستیم و آنها با چندپارگی مواجه بوده و هستند. من پیامد ضایعه درگذشت آقای هاشمی را هم در جهت تقویت فرآیند همبستگی بیشتراصلاح‌طلبان ارزیابی می‌کنم. حمایت ایشان از دولت و حضور مردم در تشییع پیکر ایشان پشتوانه‌ای هست که در انتخابات سال ۹۶ هم تکرار می‌شود.

نگاه اصلاح‌طلبی مدرن‌تر و مبتنی بر خردگرایی، رویکرد جهانی و فرآیند دموکراسی است و مدافع وضع موجود نیست. برای طیف مقابل ،حفظ وضع موجود مهم است که ممکن هست خود را نیازمند تجربه جهانی نبیند و آن را با سوء ظن دنبال کند. همین نگاه و رفتار سیاسی و اجتماعی می‌تواند باعث شکست یک جریان فکری و سیاسی شود. وقتی کسی از زمانه خود عقب بماند به لحاظ اجرایی، فکری و برنامه‌ای از فضای رو به پیشرفت جهانی فاصله می‌گیرد.

 اگرچه به گفته بسیاری از تحلیلگران پیروزی آقای روحانی در انتخابات بعدی حتمی به نظر می‌رسد، اما عرصه سیاسی عرصه غافلگیری هم هست. به نظر شما دولت و اصلاح‌طلبان در مدت باقی مانده روی چه مسائلی باید تمرکز بیشتری داشته باشند؟
دولت به‌عنوان مجری انتخابات باید حساسیت لازم را داشته باشد. بیشترین تأکید و حساسیت در وزارت کشور، استانداری‌ها، فرمانداری‌ها و بدنه آنهاست. معتقدم انتخابات باید شفاف‌تر و سالم برگزار شود و اجازه دهند نمایندگان احزاب مختلف در نظارت بر انتخابات حضور داشته باشند و همه موارد پیش آمده هم اعلام عمومی شود، ترجیح بر برگزاری انتخابات به شکل الکترونیک باشد و شبکه‌های مجازی محدود نشوند. اگر این اتفاق بیفتد و رقابت سالم و برابر باشد، آرای آقای روحانی از دوره قبل بیشتر خواهد بود. آقای روحانی هم به نظرم باید ارتباط خود با نخبگان و توده مردم را بیشتر و بیشتر کند، مرتب با مردم صحبت کند. من اگر جای ایشان بودم، هر هفته با مردم صحبت می‌کردم. اگر صداوسیما محدودیت ایجاد می‌کند آقای روحانی ارتباط با مردم را از طریق شبکه‌های اجتماعی و دیگر رسانه‌ها دنبال کند.

 مطالبه‌ای که فکر می‌کنید مهم بوده و باید در دولت دوم آقای روحانی دنبال شود، چیست؟
به نظرم دولت باید اهتمام بیشتری نسبت به آموزش عالی به لحاظ استقلال دانشگاه‌ها داشته باشد و فضای امن و آزاد و پر نشاطی را برای آموزش، پژوهش و تبادل نظرعلمی و اجتماعی و مبادله تجربیات فراهم کند. اختیارات وزارت علوم در گزینش استادان، دانشجویان، برنامه‌ریزی آموزشی، پژوهشی و انتخاب مدیریت‌های دانشگاهی را به دولت بازگرداند. در کنار این از سرمایه‌های نمادین کشور محافظت کند. فعالان سیاسی، مدنی و فرهنگی را در کنار خود و نظام بداند و برای پایان یافتن حصر و ممنوع‌التصویری تلاش جدی تر کند. انتظار دیگر از دولت حمایت از جامعه مدنی اعم از مطبوعات، فعالان فضای مجازی، احزاب، ان جی او‌ها و...است. در این صورت آینده کشور و سلامت انتخابات در آینده تضمین بیشتری می‌یابد.

 در جناح اصولگرا به گفته کارشناسان سیاسی، تلاش و تمرکز بر کاهش آرای روحانی یا بردن انتخابات به دور دوم است. برخی هم می‌گویند آنها چون شانسی در ریاست جمهوری ندارند، بیشتر روی انتخابات شوراها تمرکز می‌کنند. آیا شما استراتژی  واحد  و  خاصی در این جناح سیاسی می‌بینید؟
متأسفانه نشانه بارزی از تجدید نظر و تحول در مشی گذشته آنها نمی‌بینم.

 چرا متأسفانه؟
متأسفانه را به خاطر کشور می‌گویم. ما رابطه عدالت و آزادی را تنگاتنگ و حلقه‌های متصل به هم می‌بینیم. اگر آزادی نباشد عدالت هم محقق نمی‌شود. اصولگرایان اگرچه شعار عدالت می‌دهند، اما از ملزومات آن غافل می‌شوند. به همین خاطر من نشانه‌هایی از تحول در آنها نمی‌بینم. نشانه‌های این تحول آن است که اصولگرایان اصیل و عقلای قوم در کنار دفاع درست از عدالت، از حق داشتن فرصت برابر برای همه جریان‌های سیاسی در انتخابات دفاع کنند. عدالت که فقط به حوزه اقتصاد محدود نمی‌شود. تأمین عدالت فکری، سیاسی، فرهنگی، قومیتی، جنسی ، نسلی و... هم ضروری است و اهمیت دارد.

  
 منظورتان از اصولگرایان اصیل چه طیف‌هایی هستند؟
روی سخن من بیشتر با چهره‌های محوری و خوشنام اصولگرایان است که به آنان احترام می‌گذارم. امیدوارم این تغییر و تحول اتفاق بیفتد. شایسته است که آنها هم بر اساس ملاک‌های خودشان، شایسته‌ترین فرد را نامزد انتخابات کنند، کسی که بتواند پاسخگوی نیاز‌های کشور باشد.

 از سرخط اخبار اصولگرایان به نظر می‌رسد آنها عمدتاً با رویکرد سلبی و انتقاد از دولت وارد گود شده‌اند. آیا شما برنامه‌هایی که بتواند جایگزین سیاست‌های دولت یازدهم باشد را در مواضع اصولگرایان مشاهده کرده‌اید؟
من چنین برنامه‌هایی را ندیده‌ام که مثلاً برای حل مشکلات بیکاری، رکود اقتصادی، تورم و افزایش رشد اقتصادی و حل وفصل مشکلات منطقه‌ای و جهانی کشور، سیاست تعریف شده‌ای داشته باشند. البته یک ضعفی هم در کشور ما وجود دارد که به هر دو جناح بر می‌گردد و آن، این است که برنامه‌ریزی‌ها خیلی پشتوانه مطالعاتی و تحقیقاتی ندارد.

این جریان زیر سایه علی لاریجانی شناخته می‌شود که در انتخابات مجلس حتی نام وی در فهرست اصولگرایان قم قرار نگرفت. به نظر شما این طیف راه خود را از اصولگرایان جدا می‌کنند؟
من این اتفاق را بیشتر ناشی از هوش سیاسی و تدبیر آقای لاریجانی می‌دانم. از آنجا که شعارها و برنامه‌های اصولگرایان نه به روز بود و نه منطقی به نظر می‌رسید، فکر می‌کنم آقای لاریجانی و هواداران ایشان با آگاهی از جریان یاد شده فاصله گرفته‌اند و می‌گیرند.

 گفته می‌شود طیف آقای لاریجانی خود را دنبال‌کننده گفتمان اعتدال معرفی می‌کنند و خود را برای انتخابات ریاست جمهوری 1400 آماده می‌کنند. به نظر شما چنین ظرفیتی در آنها وجود دارد؟
اینکه برای انتخابات برنامه‌ای داشته باشند، حقشان است و کسی نمی‌تواند مانع آنها شود اما اینکه بگوییم به لحاظ گفتمانی از جنس آقای روحانی هستند، پاسخ من منفی است. البته مسلم است که جنس آنها افراطی نیست و از اعتدال بیشتری برخوردار هستند اما نه به اندازه روحانی و اطرافیانش.


منبع: سالنامه ایران

  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا