دلیل افشاگری و مخالفت امام خمینی (ره) با کاپیتولاسیون

یزدفردا -فاطمه جعفري يزدی:کاپیتولاسیون (Capitulation) از کلمه capitulate و به معنای شرط گذاشتن و در لغت به معنای سازش و تسلیم است. کاپیتولاسیون به ‌قراردادهایی اطلاق می‌شود که به موجب آن اتباع یک دولت در قلمرو دولت دیگر مشمول قوانین کشور خود می‌شوند و آن قوانین توسط کنسول آن دولت در محل اجرا می‌شود. به همین جهت در فارسی به آن «حق قضاوت کنسولی» نیز گفته می شود .

دلیل افشاگری و مخالفت امام خمینی (ره) با کاپیتولاسیون
کاپیتولاسیون (Capitulation) از کلمه capitulate و به معنای شرط گذاشتن و در لغت به معنای سازش و تسلیم است. کاپیتولاسیون به ‌قراردادهایی اطلاق می‌شود که به موجب آن اتباع یک دولت در قلمرو دولت دیگر مشمول قوانین کشور خود می‌شوند و آن قوانین توسط کنسول آن دولت در محل اجرا می‌شود. به همین جهت در فارسی به آن «حق قضاوت کنسولی» نیز گفته می شود .
این قراردادها اغلب میان دولت‌های اروپایی و دولت‌های آسیایی و آفریقایی بسته می‌شدند؛ چرا که از نظر اروپاییان دادگاه ها و مؤسسات قضایی این کشورها قادر به حمایت کافی از اتباع خود نبودند.
سابقه كاپيتولا‌سيون در ايران به معاهده تركمن‌چاي بازمي‌گردد كه بر اساس فصل هشتم آن اين امتياز به اتباع روس داده شد. گر چه اين امتياز در زمان رضاخان پهلوي ملغي اعلا‌م شد (1306 ش) اما محمدرضا پهلوي درصدد احياي آن در حكومت خود برآمد، البته اين بار نه براي اتباع روسي بلكه براي اتباع آمريكايي! از مدت‌ها قبل آمريكا قصد داشت تا امتياز كاپيتولا‌سيون را از دولت ايران بگیرد و عاقبت در تاريخ 21 مهرماه 1343 به مقصود خود نائل آمد و توانست براساس  لایحه حسنعلی منصور، نخست وزیر وقت ایران و مصوبه مجلس شوراي ملي ايران ،  به كليه نظاميان و ماموران سياسي خود اين حق را بدهد كه چنانچه مرتكب هر خيانت و جنايتي در ايران شدند، دستگاه‌هاي انتظامي و قضايي ايران حق هيچگونه مداخله و محاكمه آنان را نداشته باشند و جنايتكاران مستقيما به آمريكا برای  رسيدگي به جنايتشان اعزام شوند و بدين ترتيب حكومت پهلوي ، ننگ ديگري را بر دامن ملت ايران نشاند و رسوايي و افتضاح هر چه بيشتر خود را‌آشكار کرد. طوری که ، یكی از بزرگترین خیانت‌های حكومت پهلوی پس از قیام 15 خرداد 1342، كه زمینه ‌را برای  تبعید امام خمینی(ره) به خارج از كشور فراهم کرد ، تصویب لایحه كاپیتولاسیون در مجلس شورای ملی بود.
امام خمینی که از حضور مستشاران نظامی و امنیتی آمریکایی در ایران آگاهی داشت و از تصویب کاپیتولاسیون نیز اطلاع یافته بود تصمیم گرفت تا این توطئه بزرگ و ننگین را افشا کند از اینرو در حالیکه رژیم می‌کوشید تا با برگزاری تبلیغاتی پر زرق و برق جشن چهارم آبان 1343هـ . ش مصادف با چهل و پنجمین سالروز تولد شاه مسأله کاپیتولاسیون را به فراموشی بسپارد، امام خمینی سخنرانی خود را در همان روز(چهارم آبان 43) ایراد و در همه جا منتشرکردند. وی در این سخنرانی ابتدا با انا… و اناالیه راجعون شروع کرده و روز قبولی کاپیتولاسیون را روز عزای ملت نامگذاری کردند و دولت و مجلسیان ایران را نوکران آمریکا نامیدند و قدرتهای شرق و غرب را محکوم کرده و جمله مشهور خود «آمریکا از انگلیس بدتر انگلیس از آمریکا بدتر، شوروی از هر دو بدتر، همه از هم بدتر، همه از هم پلیدتر، لکن امروز سر و کار ما با آمریکاست » را ادا کردند و همچنین امام در اعلامیه‌ای تصویب لایحه کاپیتولاسیون را « سند بردگی ملت ایران» و «اقرار رژیم به مستعمره بودن ایران و ننگین‌ترین و موهن‌ترین تصویب نامه غلط دولتهای بی‌حیثیت» نامید و نسبت به سوء استفاده‌های ناشی از آن هشدار داد.
این اعلامیه در تهران و برخی شهرهای کشور پخش شد و تعداد زیادی از آن در خانه‌های آمریکائیان ساکن تهران انداخته شد.
9روز پس از سخنرانی در نیمه شب 13 آبان صدها کماندو منزل امام  در قم را محاصره و ایشان را دستگیر و شبانه به تهران منتقل کردند و با یک هواپیمای باری و به همراه دو مأمور امنیتی به ترکیه تبعید کردند و مدتی بعد حاج آقا مصطفی فرزند ارشد امام نیز به همان تبعیدگاه فرستاده شد و بعد از 11 ماه به دلیل اعتراضات مجامع روحانی ایران و عراق ، به عراق تبعید شد و به مدت 13 سال و تا 5 ماه قبل از پیروزی انقلاب اسلامی در آن کشور به سر برد.
اندکی بعد از کاپیتولاسیون، آمریکاییها مبلغ 200 میلیون دلار برای خرید تسلیحات از آمریکا در اختیار رژیم شاه قرار دادند . محافل سیاسی ایران این وام را پاداش آمریکا به شاه در قبال تصویب کاپیتولاسیون عنوان کردند.
 امام خمینی از پذیرش کاپیتولاسیون بعنوان امضای سند بردگی ایرانیان یاد می کنند ، به گونه ای که جیمزبیل، محقق آمریکایی، در مورد  این سخنرانی چنین می گوید:  (این سخنرانی پرشورایشان، یکی از مهمترین و تحریک کننده ترین بیانات سیاسی ایراد شده درایران در این قرن می باشد. حضرت امام خمینی (ره) در این سخنرانی با کمال قدرت و بطور مستقیم، شاه و آمریکا را به دلیل تلاش برای نابود کردن یکپارچگی و استقلال ایران مورد حمله قرار داد.)
متن سخنرانی تاریخی بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی ایران 4 آبان 1343 در قم با موضوع عزای عمومی و دعوت مردم و علما به قیام علیه تصویب کاپیتولاسیون ، بدین شرح است :
                                                   
بسم الرحمن الرحیم
انالله و انا الیه راجعون
عید ایران را عزا کردند                                                                                                       
من تأثرات قلبی خودم را نمی توانم اظهار کنم. قلب من در فشار است این چند روزی که مسائل اخیر ایران را شنیده ام خوابم کم شده است[گریه حضار]. ناراحت هستم[گریه حضار]. قلبم در فشاراست.[گریه حضار]. با تأثرات قلبی روزشماری می کنم که چه وقت مرگ پیش بیاید [گریه حضار]. ایران دیگر عید ندارد [گریه حضار]. عید ایران را عزا کرده اند [گریه حضار]. عزا کردند و چراغانی کردند[گریه حضار]؛ عزا کردند  دسته جمعی رقصیدند[گریه حضار]. ما را فروختند، استقلال ما را فروختند، و باز هم چراغانی کردند؛ پایکوبی کردند. اگر من به جای اینها بودم این چراغانیها را منع می کردم؛ می گفتم بیرق سیاه بالای سر بازارها بزنند [گریه حضار]؛ بالای سر خانه ها بزنند؛ چادر سیاه بالا ببرند. عزت ما پایکوب شد؛ عظمت ایران از بین رفت؛ عظمت ارتش ایران را پایکوب کردند.
تشریح قانون «کاپیتولاسیون»
قانونی در مجلس بردند؛ در آن قانون اولاً ما را ملحق کردند به پیمان وین؛ و ثانیاً الحاق کردند به پیمان وین[تا] مستشارن نظامی، تمام مستشاران نظامی امریکا با خانوادهایشان، با کارمندهای فنی شان، با کارمندان اداری شان، با خدمه شان، با هر کس که بستگی به آنها دارد، اینها از هر جنایتی  که در ایران بکنند مصون هستند! اگر یک خادم امریکایی، اگر یک آشپز امریکایی، مرجع تقلید شما را در وسط بازار ترور کند، زیر پا منکوب کند، پلیس ایران حق ندارد جلوی او را بگیرد! دادگاههای ایران حق ندارند محاکمه کنند، بازپرسی کنند، باید برود امریکا! آنجا درامریکا اربابها تکلیف را معین کنند!
دولت سابق این تصویب را کرده بود و به کسی نگفت. دولت حاضر این تصویبنامه را در چند روز پیش از این برد به مجلس و در چند وقت پیش از این به سنا بردند و با یک قیام و قعود مطلب را تمام کردند، و بازنفسشان در نیامد.
در این چند روز، این تصویبنامه را بردند به مجلس شورا و در آنجا صحبتهایی کردند، مخالفتهایی شد، بعضی از وکلای آنجا هم مخالفتهایی کردند، صحبتهایی کردند لکن مطلب را گذراندند؛ با کمال وقاحت گذراندند! دولت با کمال وقاحت از این امرننگین طرفداری کرد! ملت ایران را از سگهای امریکا پست تر کردند. اگر چناچه کسی سگ امریکایی را زیر بگیرد بازخواست می کنند؛ و اگر چنانچه یک آشپز امریکایی شاه ایران را زیر بگیرد، مرجع ایران را زیر بگیرد، بزرگتر مقام را زیر بگیرد،  هیچ کس حق تعرض ندارد! چرا؟ برای اینکه می خواستند وام بگیرند از امریکا! امریکا گفت این کار باید بشود –لابد این جوراست- بعد از سه – چهار روز، یک وام دویست میلیون، دویست میلیون دلاری، تقاضا کردند. دولت تصویب کرد دویست میلیون دلاردر عرض  پنج سال به دولت ایران بدهند و در عرض ده سال سیصد میلیون بگیرند!می فهمید یعنی چه ؟ دویست میلیون دلار، هر دلاری هشت تومان در عرض پنج سال وام بدهند به دولت ایران برای نظام، و در عرض ده سال سیصد میلییون –آنطور که حساب کردند- سیصد میلیون دلار از ایران بگیرد، یعنی هشتصد میلیون تومان از ایران در ازای این وام نفع بگیرند! مع ذلک، ایران خودش را فروخت برای این دلارها! ایران استقلال ما را فروخت؛ ما را جزء  دول مستعمره حساب کرد، ملت مسلم ایران را پست تر از وحشیها در دنیا معرفی کرد، درازای وام دویست میلیون که سیصد میلیون دلار پس بدهند! ما با این مصیبت چه بکنیم؟ روحانیون با این مطالب چه بکنند؟ به کجا پناه ببرند؟ عرض خودشان را به چه مملکتی برسانند؟
سایر ممالک خیال می کنند که ملت ایران است، این ملت ایران است که اینقدر خودش  را پست کرده است؛ نمی داننند این دولت ایران است؛  این مجلس ایران است. این مجلسی است که ارتباط به ملت ندارد؛ این مجلس، مجلس سر نیزه است! این مجلس چه ارتباطی به ملت ایران دارد. ملت ایران به اینها رأی نداند. علمای طراز اول، مراجع- بسیاری شان- تحریم کردن انتخابات را؛  ملت تبعیت کرد از اینها، رأی نداد لکن زور سرنیزه اینها را آورد بر این کرسی نشاند»....
«آیا ملت ایران می داند در این روزها در مجلس چه گذشت؟ می داند بدون اطلاع ملت  به طور قاچاق چه جنایتی واقع شد؟ می داند مجلس، به پیشنهاد دولت، سند بردگی ملت ایران را امضا کرد، اقرار به مستعمره بودن ایران نمود؟ سند وحشی بودن ملت مسلمان را به امریکا داد؟ قلم سیاه کشید بر جمیع مفاخر اسلامی و ملی ما؟ قلم سرخ کشید بر تمام لاف و گزافهای چندین ساله سران قوم؟ ایران را از عقب افتاده ترین ممالک دنیا پست تر کرد؟ اهانت به ارتش محترم ایران و صاحب منصبان و درجه داران نمود ؟حیثیت دادگاههای ایران را پایمال کرد ؟ به ننگین ترین تصویبنامه دولت سابق، با پیشنهاد دولت حاضر، بدون اطلاع ملت، با چند ساعت صحبتهای سرّی، رأی مثبت داد؟ ملت ایران را در تحت اسارت امریکایی ها قرار داد؟ اکنون مستشاران نظامی و غیرنظامی امریکا با جمیع خانواده و مستخدمین آنها آزادند هر جنایتی بکنند، هر خیانتی بکنند؛ پلیس ایران حق بازداشت آنها را ندارد. دادگاههای ایران حق رسیدگی ندارند. چرا؟ برای آنکه آمریکا مملکت دلار است، و دولت ایران محتاج به دلار!
به حسب این رأی ننگین، اگر یک مستشار امریکایی یا یک خادم متشار امریکایی به یکی از مراجع تقلید ایران، به یکی از افراد محترم دولت، به یکی از صاحب منصبان عالیرتبه ایران، هر جسارتی بکند، هر خیانتی بنماید، پلیس حق بازداشت او را ندارد؛ محاکم ایران حق رسیدگی ندارد. ولی اگر به یک سگ آنها تعرضی بشود، پلیس باید دخالت کند؛ دادگاه باید رسیدگی نماید!
امروز که دولتهای مستعمره یکی پس از دیگری با شهامت و شجاعت، خود را از تحت فشار استعمار خارج می کنند و زنجیرهای اسارت را پاره می کنند، مجلس مترقی ایران با ادعای سابقه تمدن 2500 ساله ، با لاف همردیف بودن با ممالک مترقیه به ننگین ترین و موهنترین تصویبنامه غلط دولتهای بی حیثیت رأی می دهد، و ملت شریف ایران را پست ترین و عقب افتاده ترین ملل به عالم معرفی می کند؛ و با سر افرازی هرچه تمامتر دولت از تصویبنامه غلط دفاع می کند و مجلس رأی می دهد. از بعضی منابع مطلع به من اطلاع دادند که این طرح مفتضح را به دولت پاکستان، اندونزی، ترکیه، آلمان غربی، پیشنهاد کرده اند، و هیچ کدام زیر بار این اسارت نرفته اند. تنها دولت ایران است که اینقدر با حیثیت ملت و اسلامیت ما بازی می کند و آن را به باد فنا می هد.
علما و روحانیون که می گویند باید قدرت سرسنیزه در مقدرات کشور دخالت نکند، باید وکلای پارلمان مبعوث از ملت باشند، باید دولتها ملی باشند، باید اختناق از مطبوعات برداشته شود و سازمانها نظارت در آنها نکنند و ما را مواجه با این مصیبتها ننمایند. چرا وکلای پارلمان، با آنکه به حسب قاعده انسانیت و ملیت با همچو سند اسارتی صد در صد مخالف هستند، نفس نمی کشند؛ و جز دو- سه نفر آنها، که معلوم است با اضطراب صحبت کرده اند، خاموش نشسته اند؟ برای آنکه اتکا به ملت ندارند، دست نشانده هستند، و قدرت مخالفت ندارند، آنها را با یک اشاره بیرون می ریزند؛ به زندان می اندازند.
آیا ملت ایران می داند که افسران ارتش به جای سوگند به قرآن مجید، «سوگند به کتاب آسمانی که به آن اعتقاد دارم» یاد کرده اند؟ این همان خطری است که کراراً تذکر داده ام: خطر برای قرآن مجید؛ برای اسلام عزیز؛ خطر برای مملکت اسلام؛ خطر برای استقلال کشور.
من نمی دانم دستگاه جبار از قرآن کریم چه بدی دیده است، از پناه به اسلام و قرآن چه ضرری برده است که اینقدر پافشاری برای محو اسم آن می کند. اگر پناه به قران و اسلام بیاورید، اجنبی به خود اجازه نمی دهد که از شما سند بردگی بگیرد؛ اجازه نمی دهد که مفاخر ملی  اسلامی شما پایمال شود. جدابودن ملت از هیأت حاکمه ، برخوردار نبودن آنها از پشتیبانی ملت، این مصیبتها را پیش می آورد.
اکنون من اعلام می کنم که این رأی ننگین مجلسین مخالف اسلام و قرآن است، و قانونیت ندارد؛ مخالف رأی ملت مسلمان است. وکلای مجلسین وکیل ملت نیستند؛ وکلای سرنیزه هستند! رأی آنها در برابر ملت و اسلام و قرآن هیچ ارزشی ندارد. و اگر اجنبیها بخواهند از این رأی کثیف سوء استفاده کنند،  تکلیف ملت تعیین خواهد شد.
دنیا بداند که هر گرفتاری ای که ملت ایران و ملل مسلمین دارند، از اجانب است؛ از امریکاست. ملل اسلام از اجانب عموماً  از امریکا خصوصاً متنفر است. بدبختی دول اسلامی از دخالت اجانب در مقدرات آنهاست. اجانبند که مخازن پرقیمت زیرزمینی ما را به یغما برده و می برند. انگلیس است که سالیان دراز طلای سیاه ما را با بهای ناچیز برده و می برد. اجانبند که کشور عزیز ما را اشغال کرده  بدون مجوز از سه طرف به آن حمله کرده و سربازان ما را از پا در آوردند. دیروز ممالک اسلامی به چنگال انگلیس و عمال آن مبتلا بودند؛ امروز به چنگال امریکا و عمال آن. امریکاست که از اسرائیل و هواداران آن پشتیبانی می کند. امریکاست که به اسرائیل قدرت می دهد که اعراب مسلم را آواره کند. امریکاست که وکلا را، یا بی واسطه یا باواسطه، بر ملت ایران تحمیل می کند. امریکاست که اسلام و قرآن مجید را در حال خود مضر می داند، و می خواهد آنها را از جلو خود بردارد. امریکاست که روحانیون را خار راه استعمار می داند، و باید آنها را به حبس  زجر و اهانت بکشد. امریکاست که به مجلس و دولت ایران فشار می آورد که چنین تصویبنامه مفتضحی را که تمام مفاخر اسلامی و ملی ما را پایمال می کند، تصویب و اجرا کنند. امریکاست که با ملت اسلام معامله وحشیگری و برتر ازآن می نماید.
بر ملت ایران است که این زنجیرها را پاره کنند. بر ارتش ایران است ک اجازه ندهند چنین کارهای ننگینی در ایران واقع شود. از بالاتر ها، به هر وسیله هست، بخواهند این سند استعمار را پاره کنند؛ این دولت را ساقط کنند؛ وکلایی که به این امر مفتضح رأی دادند از مجلس بیرون  کنند. بر ملت است که از علمای خود بخواهند در این امر ساکت ننشینند. بر علمای اعلام است که از مراجع اسلام بخواهند این امر را ندیده نگیرند. بر فضلا و مدرسین حوزه های علمیه است که از علمای اعلام بخواهند که سکوت را بشکنند. بر طلاب علوم است که از مدرسین بخواهند که غافل از این امر نباشند. بر ملت مسلمان است که از وعاظ و خطبا بخواهند که آنان را که آگاه از این مصیبت بزرگ نیستند آگاه کنند. بر خطبا و وعاظ است که با بیان محکم، بی هراس، بر این امر ننگین اعتراض کنند و ملت را بیدار کنند. براساتید دانشگاه است که جوانان را ازآنچه زیر پرده است مطلع کنند بر جوانان دانشگاهی است که با حرارت با این طرح مفتضح مخالفت کنند؛ با آرامش و با شعارهای حساس، مخالفت دانشگاه را به ملتهای دنیا برسانند. بر دانشجویان ممالک خارجه است که در این امر حیاتی که آبروی مذهب و ملت را در خطر انداخته، ساکت ننشینید. بر پیشوایان دول اسلامی است که فریاد ما را به  دنیا برسانند ، و از مراکز پخش آزاد، ناله جانسوز این ملت بدبخت را به جهان گوشزد کنند بر علما و خطبای ملل اسلامی است که با سیل اعترض این ننگ را از جبهه ملت معظم ایران، برادران اسلامی خود، بزدایند. و بر جمیع طبقات ملت است که از مناقشات جزئی موسمی خود صرف نظر کرده، و در راه هدف مقدس استقلال بیرون رفتن از قید اسارت کوشش کنند. بر رجال شریف سیاسی است که ما را از مطالب زیر پرده که در مجلس گفته شده آگاه نمایند. بر احزاب سیاسی است در این امر مشترک با یکدیگر توافق کنند.
هدف مراجع عظام و روحانیون در هر جا باشند، یکی است. و آن پشتیبانی از دیانت مقدسه اسلامی و قرآن مجید و طرفداری از مسلمین است. اختلافی بین علمای اعلام و نگهبانان اسلامی در این هدف مقدس نیست. اگر فرضاً اختلاف اجتهاد و نظری در امری جزئی و ناچیز باشد، مثل سایر اختلافات در امورفرعی، مانع از وحدت نظر در اموراصولی نیست. اگر سازمانهای دولتی گمان کرده اند با سم پاشیها می توانند ما را از هدف مقدس خود منحرف کنند و به دست جهال متعصب به قصد شوم خود برسند، خطا کرده اند. اینجانب، که یک نفر از خدمتگزاران علمای اعلام و ملت اسلام هستم، در موقع خطیر و برای مصالح بزرگ اسلامی حاضرم برای کو چکترین افراد تواضع و کوچکی کنم، تا چه رسد به علمای اعلام و مراجع عظام- کثراﷲ امثالهم. لازم است جوانهای متعصب و طلاب تازه کار از زبان  قلم خود جلوگیری کنند؛ و در راه اسلام و هدف مقدس قرآن از اموری که موجب تشتت و تفرقه است خودداری نمایند. علمای اعلام برای خاتمه دادن به هرج و مرج و بی نظمیها در فکر اصلاح عمومی هستند، اگر دولتها مجال فکر به ما بدهند؛ اگر گرفتاریهایی که از ناحیه هیأت حاکمه پیش می آید  ناراحتیهای روحی مجال تصفیه و اصلاح داخلی به ما بدهد. این نحو گرفتاریهاست که ما را از مسیر خود، که مسیر تصفیه حوزه ها و اصلاح همه جانبه است، باز می دارد. با احساس خطر برای اسلام و قرآن کریم ، برای ملت و ملیت مجال تفکردر امور دیگر باقی نمانده. اهمیت این موضوعات به قدری است که مشاغل خاص ما  را تحت الشعاع قرار داده است.
آیا ملت مسلمان می داند که در حال حاضر عده ای از علما و مبلغین و طلاب و بسیاری از مسلمین بیگناه در زندانها به سر می برند، و بر خلاف قوانین آنها را بدون رسیدگی مدتهای مدیدی زندانی کرده اند؟ و مرجعی نیست که به این وضع هرج و مرج ارتجاعی قرون وسطایی خاتمه دهد. اینها دنبال قتل عام 15 خرداد، 12 محرم ، است که جراحت آن از قلب ملت پاک نخواهدشد. هیأت حاکمه به جای اینکه برای اقتصاد ایران، برای جلوگیری از ورشکستگیهای بازرگـانان محـترم ، برای نان و آب فـقرا  مستمـندان، برای زمســتان ســیاه بی خانمانها، برای پیدا کردن کار برای جوانان فارغ التحصیل و سایر طبقات بیچاره، فکری بکند، به کارهای مخرب، مثل آنچه گفته شد و نظایر آن، دست می زند؛ از قبیل استخدام زن برای دبیرستانهای پسرانه و مرد برای دبیرستانهای دخترانه، که فساد آن بر همه [روشن است] و اصرار به آنکه زنها در دستگاههای دولتی وارد شود، که فساد و بیهوده بودنش بر همه واضح است. امروز اقتصاد ایران به دست امریکا و اسرائیل  است؛  بازار ایران از دست ایرانی و مسلم خارج شده است، و غبار ورشکستگی و فقر به رخسار بازرگان و زارع نشسته است؛ و اصلاحات آقایان، بازار سیاه برای امریکا و اسرائیل  درست کرده است؛ و کسی نیست که به داد ملت فقیر برسد.
من از فکر زمستان امسال رنج می برم. من شدت گرسنگی و خدای نخواسته هلاکت بسیاری از فقرا و مستمندان را پیش بینی می کنم. لازم است خود ملت به فکر فقرا باشند. لازم است از حالا برای زمستان آنها تهیه ای شود که فجایع سال سابق تکرار نشود. لازم است علمای اعلام بلاد، مردم را دعوت به امر ضروری بفرمایند. از خدای متعال عظمت اسلام و مسلمین و رهایی دول اسلامی را از شر اجانب خواستار است. – خذلهم اﷲ تعالی-  والسلام علی من اتبع الهدی. (صحیفه امام ، جلد اول ص 415و 409 )
 
                                                                                             روح اﷲ الموسوی الخمینی
منبع: - طريق جاويد

یزدفردا

  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا