رفته بودم پیاز بخرم اشکم درآمد البته نه از بوی آن بلکه از نرخ جدیدش گویا پیاز (سکه بهار آزادی فقرا) وارد مسابقه با سکه طلا شده است!
با همان دلشکستگی و سرشکستگی یواشکی وارد خانه شده و خوابیدم. در خواب سید جلیلالقدر نورانی بتشکن را دیدم که وارد خانه خراب ما شده پرسید: زباندراز! شام خوردهای؟
گفتم: نه قربان رژیم گرفتهام؟ یعنی رژیم خریدن!
گفت: این بلا بخاطر دل تیره و چشم بیبصیرت توست که در دل به پیشرفتهای ما شک داری و نمیبینی و دایم نق میزنی و طنز مینویسی!
از هیبت حضرت از خواب پریدم! و در حالت خواب و بیداری فکر کردم هر کیلو پیاز برابر با قیمت ششتا سکه پهلوی طلا در زمان ازدواج بنده شده و ظرف چندماه نرخ نیمسکه به اندازه سکه کامل پیشرفت نموده برای اولینبار در تاریخ اقتصاد کشور رشد نرخ پایه پولی چند برابر و رشد سرمایهگذاری صفر گردیده است. سید راست میگفت پیشرفتهایی داشتیم که حتی نخبگان نمیدانند چه رسد به پخگمانی مثل زباندراز!
که باز صدایی از خواب بیدارم کرد گفت: زباندراز گوشت و برنج و لبنیات که ترک خرید کردی به سیب و پیاز راضی بودیم آن هم نخریدی یواشکی مثل گربه رفتی بالا بالا هم خوابیدی؟ پاشو پاشو! برو سرجات بخواب!
ببخشید این دفعه رویا نبود عیال والاگهر بودند که به دلیل کوتاهی در انجام وظیفه حکم تبعید صادر فرمودند.
زباندراز
- نویسنده : زبان دراز
- منبع خبر : خبرگزاری فردا
Thu 23,March,2023