یزدفردا :در چند خبر قبل داستان جنايت شيطاني با يك شماره تلفن  را به نقل ازاداره آموزش و مشاركت عمومي معاونت اجتماعي ف.ا.ا. يزد نقل نمودیم .
هرچند که در آن خبر اداره آموزش و مشاركت عمومي معاونت اجتماعي ف.ا.ا. يزد  اینگونه بیان نموده بودند : وقوع اين جنايت شيطاني كه خوشبختانه تاكنون در استان دارالعباده يزد سابقه‌اي نداشته است ولي بدليل وقوع چنين جرياناتي در شهرهاي بزرگ كم‌كم باعث شيوع آن به ديگر استانها و شهرستانها ميشود ، ما با بيان آن قصد آگاهسازي و پيشگيري از وقوع چنين حوادثي را داريم و اميدواريم كه هرگز چنين جرياني ديگر نه در استان يزد و نه در كشور حادث شود.
امااعتماد  چیز دیگری را گزارش می دهد گزارشی واقعی اما ناقص با اسامی کسانی که شاید در کل استان یزد چند نفر با این نامها دیده نشوند و در این گزارش قید نشده که افراد بومی یزد بوده اند یا غیر بومی  و اگر اتفاق افتاده چرا پلیس با داستان سرایی سعی در پنهان نمودن این حادثه دارد و اگر هم اتفاق نیافتاده و نتیجه داستان سرایی واحد آموزش با کمی تخیل خبرنگاری به هم آمیخته شده است باز هم جای تاسف دارد ؟به هر صورت امیدواریم نیروی محترم انتظامی استان بنحو شایسته اتفاقات و حوادث استان را اطلاع رسانی نمایندو رسانه های محلی استان نیز آمادگی دارند تا بدون هیچ چشمداشتی در همراهی با پلیس گام بردارند .
اعتماد: مردي که در پي رابطه با يک زن متاهل نقشه قتل شوهر او را اجرا کرده بود، در جريان تحقيقات تخصصي پليس دستگير شد.

چندي قبل به دنبال ناپديد شدن مردي به نام کيارش در شهر يزد، پليس تلاش هاي وسيعي را براي يافتن وي آغاز کرد. اما از آ نجايي که هيچ يک از اقوام و دوستان اين مرد خبري از او نداشتند کارآگاهان نتوانستند هيچ ردي از او بيابند. از سويي سميرا همسر کيارش نيز گفت شوهرش براي تفريح و گردش به بيرون از شهر رفته و پس از آن ديگر بازنگشته است. بدين ترتيب تحقيقات پليس به حاشيه شهر کشيده شد و سرانجام پس از چند روز جست وجو ماموران توانستند جسدي را بيابند که در ادامه مشخص شد متعلق به کيارش است. با کشف جسد اين مرد، پرونده از اهميت ويژه يي برخوردار شد و کارآگاهان ويژه جنايي يزد تحقيقات خود را براي رمزگشايي از معماي کشته شدن او آغاز کردند. کارشناسان سازمان پزشکي قانوني که پس از کشف جسد، آن را به دقت مورد معاينه قرار داده بودند طي گزارشي اعلام کردند روي پيکر مقتول برش هاي متعددي وجود دارد که به وسيله يک جسم برنده شبيه تيغ ايجاد شده و همين برش ها باعث خونريزي شديد و در نتيجه مرگ کيارش شده است. در اين گزارش همچنين زمان مرگ مقتول بين سه تا پنج روز قبل از کشف جنازه تخمين زده شد. در همين حال کارآگاهان هنگامي که به دقت محدوده کشف جسد را جست وجو کردند، در ميان درختان آن اطراف توانستند خودروي مقتول را نيز بيابند. ماشين کيارش که چندين لکه خون روي بدنه آن بود با چادر پوشانده شده بود. در حالي که فرضيه قتل با انگيزه سرقت مردود به نظر مي رسيد تحقيقات روي محورهاي ديگر متمرکز شد.

در ادامه براي تحقيق روي روابط خصوصي و خانوادگي مقتول، همسر وي به پليس آگاهي احضار شد و تحت بازجويي قرار گرفت.

سميرا گفت؛ مدتي بود به خاطر اعتياد شوهرم با او مشکل داشتم. او به خاطر اعتياد شب ها دير به خانه مي آمد و مدام با من بدرفتاري مي کرد. به همين دليل يک بار به حالت قهر خانه را ترک کردم و مدتي در منزل خواهرم بودم. کيارش اين اواخر بيشتر وقتش را با چند نفر از دوستانش مي گذراند و با آنها مواد مصرف مي کرد. اين احتمال وجود دارد که دوستانش اين بلا را به سرش آورده باشند.

همزمان با بررسي احتمال هاي موجود کارآگاهان به طور نامحسوس سميرا را تحت کنترل قرار دادند و در مورد ارتباطات او تحقيق کردند. در اين بررسي ها مشخص شد زن جوان از مدت ها قبل با مردي ناشناس رابطه دارد. اما کيارش هيچ وقت از اين ارتباط پنهاني مطلع نشده بود.

به همين دليل با به دست آوردن اين سرنخ تحقيقات وارد مرحله تازه يي شد و پس از چند روز سميرا بار ديگر تحت بازجويي قرار گرفت. اين بار کارآگاهان با به کار بردن شگردهاي خاص پليسي توانستند به اطلاعات جديدي دست پيدا کنند. در اين مرحله سميرا از رابطه اش با جواني به نام آرش پرده برداشت و او را عامل قتل شوهرش معرفي کرد.

سميرا گفت؛ مدتي قبل آرش که تا آن زمان او را نمي شناختم با من تماس گرفت و گفت به من علاقه مند است. من براي او توضيح دادم که متاهل هستم و از وي خواستم مزاحمم نشود اما او به تماس هايش ادامه داد. ابتدا به او پاسخ نمي دادم اما پس از مدتي تحت تاثير حرف هايش قرار گرفته و با او به طور تلفني صحبت مي کردم تا اينکه يک روز او از من خواست همديگر را ببينيم. من هم موافقت کردم و در يکي از پارک ها با هم قرار گذاشتيم. پس از آن بود که رفت و آمدهايمان شروع شد تا اينکه آرش به من پيشنهاد ازدواج داد. من متاهل بودم و نمي توانستم از کيارش جدا شوم. به اين دليل تصميم گرفتم به رابطه ام با آرش پايان دهم. براي خلاصي از دست او مدتي به خانه خواهرم رفتم اما اين جوان رهايم نکرد و در ادامه وقتي ديد حرف هايش اثري ندارد مرا تهديد کرد و گفت اگر به خواسته اش تن ندهم کيارش را مي کشد. من حرف هاي آرش را جدي نگرفتم و تصميم گرفتم به رغم تمام سختي هايي که تحمل مي کردم به زندگي با شوهرم ادامه دهم تا اينکه چند روز پس از تهديد آرش همسرم ناپديد شد.

در پي اظهارات اين زن کارآگاهان به جست وجو براي دستگيري آرش پرداختند و پس از چند روز سرانجام به کمک اطلاعاتي که سميرا در اختيار کارآگاهان قرار داده بود متهم بازداشت شد.

اين جوان اتهام قتل کيارش را پذيرفت اما گفت سميرا او را به اين کار وادار کرده است. آرش توضيح داد؛ مدت ها قبل با سميرا آشنا شدم و با او طرح دوستي ريختم. او نيز از رابطه با من استقبال کرد اما پس از مدتي فهميدم او شوهر دارد. به همين دليل تصميم گرفتم به ارتباطم با وي پايان دهم و در ادامه از او خواستم ديگر با من تماس نگيرد اما سميرا از حرف هايم ناراحت شد. آن روز او آنقدر گريه کرد که دلم به حالش سوخت و نسبت به وي احساس ترحم کردم. او مي گفت از زندگي با کيارش بيزار است و ديگر تحمل رفتارهاي او را ندارد. طي اين مدت من سنگ صبورش بودم و او برايم درد دل مي کرد.چندي بعد ناگهان سميرا تماس هايش را قطع کرد و سه چهار ماه از او بي خبر بودم اما پس از اين مدت وي خودش با من تماس گرفت و گفت به خاطر آزارهاي شوهرش مدتي به خانه خواهرش رفته بود.

به اين ترتيب رابطه مان دوباره شروع شد. او اين بار از من خواست با شوهرش طرح دوستي بريزم و به او نزديک شوم. من هم به خواسته اش عمل کردم. چند وقتي کيارش را تعقيب مي کردم تا اينکه بالاخره توانستم با او دوست شوم. متهم به قتل ادامه داد؛ مدتي گذشت و در حالي که من و کيارش به دو دوست صميمي تبديل شده بوديم سميرا گفت تصميم گرفته از شر شوهرش خلاص شود. مدتي از اين حرف گذشت تا اينکه او گفت نقشه قتل همسرش را طراحي کرده است. او با حرف هاي گوناگون مرا تحريک کرد و گفت بايد کيارش را بکشم. من تا آن زمان به انجام هر کاري براي رسيدن به سميرا فکر کرده بودم اما هيچ وقت ارتکاب قتل به ذهنم خطور نکرده بود. سرانجام با حرف هاي تحريک آميز سميرا درخواستش را پذيرفتم. اين زن به من اطمينان داد در صورتي که بعد از کشتن کيارش پليس مرا دستگير کند او رضايت مي دهد و از طرف پدر و مادر شوهرش نيز برايم رضايت مي گيرد. من هم فريب حرف هاي او را خوردم و با هم نقشه قتل را طراحي کرديم.

آرش در ادامه اعترافاتش گفت؛ طبق نقشه قبلي من با کيارش تماس گرفتم و از او دعوت کردم با هم براي تفريح به اطراف شهر برويم. آن روز پس از حدود دو ساعت پرسه زدن در جاهاي مختلف کيارش را به يک جاده خاکي کشاندم، هنوز نقشه را اجرا نکرده بودم که سميرا با من تماس گرفت و ظاهراً کيارش فهميد من با همسر او حرف مي زنم به همين دليل عصباني شد و شيئي را به طرفم پرتاب کرد که همين کار باعث شروع درگيري مان شد. من هم تيغ موکت بري را که همراهم بود از جيبم بيرون آوردم و به سمت او حمله کردم. کيارش از دستم فرار کرد ولي او را گرفتم و به قتل رساندم.

بنا بر اين گزارش در پي اعترافات آرش، سميرا نيز بازداشت شد.
یزدفردا
  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا