محمد سعید صالحی فیروزآبادی

 بایستی خون گریست که رئیس جمهور خودشیفته ایالات متحده، رئیس جمهوری که بزرگترین قدرت منطق، هوش و استعداد آمریکایی را در قدرت هواپیما و موشک و بمبهای اتمی ایالات متحده می داند به کمک تیمهای ناکارآمد و ترسوی اقتصادی و غیر اقتصادی دولتهای 1376 به بعد کشورمان می آید و خود را سپر آبرو بخشی به آنان می کند. ( اگر  تاریخ را از سال 1376 به بعد شروع می کنم دلیل آن خوب بودن اوضاع در سالهای پیش از آن نیست. سالهای 74-72 سالهایی بود که اقتصاد کشورمان دوره تورم وحشتناکی را از سرگذرانید و می توانست درمان و نوسازی ریشه ای اقتصاد کشورمان از آن سال به بعد شروع شود.)  آیا ایران عزیز ما آنچنان ذلیل شده است تا محتاج یک رئیس جمهور خود شیفته آمریکایی شود و او خود را سپر بلای مسئولان اقتصادی و غیر اقتصادی کشورمان نماید تا آنها بتوانند چشم در چشم مردم انداخته و براحتی از مسئولیت خود در برابر کاهش شدید ارزش پول ملی کشورمان شانه خالی کنند؟ البته شاید یکی از اهداف رئیس جمهوری ایالات متحده در بیرون رفتن از برجام، کمک برای رفع مسئولیت مسئولین اقتصادی کشورمان باشد. اهداف دیگر او می تواند  گل آلود کردن آب برای جلوگیری از فهمیدن دردهای اصلی اقتصاد کشورمان و دامن زدن به توهم قدرت ایالات متحده در فروپاشی اقتصاد کشورهای دیگر باشد. هنگامیکه به ریشه واقعی درد پی نبریم، درمانی نیز صورت نخواهد گرفت. درمان که صورت نگرفت مریض چه فرد باشد یا  اقتصاد کشور، معالجه ای نیز در کار نخواهد بود. معالجه  که صورت نگیرد در روی همین پاشنه خواهد چرخید. بدنی قدرتمند نخواهیم داشت. بارها از یک سوراخ گزیده خواهیم شد و هر چند سال یکبار اشتباهات گذشته دوباره تکرار خواهد شد. تزلزل اقتصاد کشورمان به معنی این است که ما مجبور خواهیم بود همیشه سربزیر باشیم. اگر ستم و جنایتی بر سر کشورمان یا همسایگانمان وارد شود کسی به حرفهایمان گوش نخواهد داد. در جهان کنونی  کسی برای اظهار فضل و نظرات فردی که توانایی مدیریت آبرومندانه خانواده خود را ندارد یا اقتصاد کشورش را نمی تواند اداره نماید تره خورد نخواهد کرد. کشوری که اقتصاد ضعیفی داشته باشد مجبور است بخاطر نیازمندی مردمش به خواستهای برتری طلبانه  زورگویان تن در دهد. 

 ترامپ کار خودش را بخوبی انجام داد. او خود را سپر بلای ناکارآمدی مدیرانی نمود که از میان آنها افرادی مانند رئیس بانک ملی فراری سابق بیرون آمدند. ترامپ سینه سپر نمود تا  مسئولین کشورمان دردهای ریشه ای اقتصاد کشورمان که در سالهای گذشته بارها به آن اشاره شده است و نویسنده نیز سالها پیش در سلسله مقالات داستان پول ایران به برخی از آنها پرداخت و در مقالات اخیر نیز به آن اشاره شده است را نشناسند و دنبال درمان ریشه ای دردهای اقتصاد کشورمان نروند. اما چند سوال باقی می ماند: آیا مسئولین کشورمان به اندازه ای شهامت دارند تا مشکلات اقتصاد کشورمان را به تحریمها و بیرون رفتن ایالات متحده از برجام نسبت ندهند؟ آیا معالجه ریشه ای اقتصاد کشورمان بعد از این دوران سخت تورمی بوسیله مدیران کارآمد و دلسوز شروع خواهد شد؟ آیا روند ساختار سازی در کشورمان به شکلی پیش خواهد رفت تا هر رئیس جمهوری که از راه می رسد نتواند به میل خود و توصیه بخشی از مشاورانش به نابودی همه دستاوردهای اطلاعاتی گذشتگان خود بپردازد و مهارتهایی که با خون دل در سازمانهای اداری بدست می آید را با یک فرمان خود نابود ننماید؟

  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا