زبان دراز هفته نامه آيينه يزد

اگر روزی قانون، قانونمداری، شفافیت، عدالت و آزادی به سبک بعضی از شعاردهندگان را در کوچه‌ای بن‌بست گیر بیندازم با دوتا دستهایم... بابا جان ما تشنه هستیم. و رندها هم ما را به دنبال خود می‌کشند. بعد از رای دادن همه این شعارها بلای جان ما می‌شود. همین (شازده قانون) را ببینید اختیارش دست ما که نیست ما فقط قانونمداریم و مطیع قانون ولی سر قانون در مشت دیگران. مثلا سه ماه از سال گذشته خبری از اضافات و تصمیمات قانونی برای حقوق و مشکلات بیمه‌ای ما نیست چرا قانون و دستورالعمل در مشت قانونی‌ها گیر کرده اما دلار و ارز و گوشت و برنج حتی کشک و ماست و آب و برق و گاز قانونی گران شده است. همگان می‌دانند ما با سکه هشتصدهزار تومانی و ارز سه هزار تومانی و گوشت سی‌وپنج هزارتومان حقوق می‌گیریم البته براساس قانون حسن‌آقا لبنیاتی سرکوچه، قلی‌خان قصاب، حاج آقا صراف براساس سکه دو و نیم میلیون تومانی، گوشت شصت هزارتومانی معامله می‌کنند. پس اگر از وضع و حال افرادی مثل حقیر می‌خواهید بپرسید می‌گویم: فقط و فقط مشکل قانون است که به دستمان نرسیده چون یکی قانونش را با لاک‌پشت یکی هم با هواپیمای جت می‌فرستند. بنابراین حق می‌دهید اگر این قانون گیر من بیفتد با دستهایم... شکر خدا را که زبان‌دراز غش کرد و کلام منعقد نشد وگرنه مشکلی برای زبان‌دراززادگان می‌افتاد که این روزها قابل حل نبود...!!

زبان‌دراز

  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا