عزیزی

عاقبت میل سگان است که خود خو باشند
سال خوک آمد وای وای که الگو باشند
سال پیشین ز نجس عین نجس وانرهید
وای از آن عین نجس خوک که بد بو باشند
سال سگ رفت ووفاداریش هم پیش نبرد
از خروسی که صدا کرد رهی بیش نبرد
اندک اندک بگزارید گذشت است وگذشت
سال سگ رفت و زخوک وآمد وشصت
قصه سگ که نگهبان وفا بود وفادار نبود
چه بگویم زسر ازخوک که بردار نبود
باوفا داد همه هستیمان رفت که رفت
خوک خوش غیرتی اینبار خطا رفت که رفت
سال پیشین که چه خوش باور وبر دین بودی
سال سگ بود تو در عین یقین می بودی
سال امسال چه گویم که ز خوک است وزخوک
زندگی را تو خدایا برسان تا بر کوک
کوک ناکوک دلم میل تمنای تو داشت
بارالها تو کریمی کرمت پرده نداشت
همه سیراب کرامت زسر لطف وکرم
قلب مغلوب من و سایه رحمت به برم
سال نو میرسد اکنون به نوایی زنوا
خالق خلق تویی رحمت لایق بنما
خفه در ملک تو غیر از من نالایق نیست
رحمت خلق نما غیر کرم لایق نیست
سال ما رفت ونماند از نه وهفت
نه وهشتی برسان بهترازاین صد نه وهفت
عزیزی

  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا