زبان دراز هفته نامه آيينه يزد

مدتی است از همان اول خروسخوان صبح که پیچ رادیو را می‌گردانم و می‌گوید اینجا ایران است صدای جمهوری اسلامی ایران و بعد سلام و صبح به خیر چون بنده هم جزو مردم عزیز هستم عادت کرده‌ام یک خبر جانسوز را بشنوم و خبرهای بی‌اهمیتی نظیر گرانی و تورم و کمبود کالا و خشکسالی و عدم نظارت و سخن تفرقه‌انگیز دشمن شادکن تا خبرهای مهم تازه روز، ازجمله پس از شلیک توپ سال نو و خواندن حول حالنا الی احسن الحال خبر نزول رحمت الهی شادمان کرد اما آمدن سیل و زلزله و احتمال فرو بلعیده شدن توسط زمین گوش دلمان را بدجوری نواخت!! البته که برای بنده بلازده و بلا دیده ایرانی عادی است و اگر بلایا برای همه لات است برای زبان‌دراز شکلات است (عین برخورد و گفته بعضی از مدیران و مسئولان حرف زدم) زیرا کم‌کم بلایا برای حقیر عادی شده است. همین صبح پنجشنبه خبر آمدن دسته جمعی مهمانان ناخوانده از شبه جزیره عربستان را شنیدم که ناخودآگاه و ناگهانی باصدای بلند گفتم: ملخ دیگر کم داشتیم زبان‌دراززاده که تازه نرگس شهلایش باز شده و با زحمت، راه بیرون آمدن از زیر لحاف پاره‌ پاره راه را یافته بود بعد از سلام توام با خمیازه پرسید و گفت: پدر عزیزم این ملخ چه می‌کند؟ گفتم: دسته جمعی به مزارع آباد و سرسبز حمله می‌کنند، می‌خورند و ویران می‌کنند بدتر آنکه تخم‌ریزی هم می‌کنند و... زبان‌دراززاده اجازه نداد حرفم تمام شود گفت اینکه چیزی نیست تکراری و برای مردم عادی است... پاسخ دادم زبان‌دراززاده عزیزکم! به خواست پروردگار و کمک مردم و مسئولان با اتحاد و همدلی این مشکل هم حل خواهد شد و همگان روسفید می‌گردند.

زبان‌دراز

  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا