تهيه و تنظيم : صادق وفایی
  نکات زیر از کتاب "هدایت در قرآن" ايت الله جواد املي استخراج شده و امید است مورد استفاده خوانندگان عزیز قرار گیرد.


*
یکی از ویژگی های سلوک الی الله، هدف و مقصد نهایی را در خدای نا متناهی دیدن است. بنابر این راه به سوی او نیز نا محدود است و انسان در هر راهی گام بردارد، تکوینا به خدا می رسد،؛ لیکن او اسمای حسنای فراوانی دارد، برخی به لقای مهر ارحم الراحمین و گروهی به لقای قهر اشد المعاقبین می رسند.

انسانها در رسیدن به لقای الهی همانند آبهای متفاوتی هستند که هر یک به سوی دریا روانند. رودخانه های بزرگ تا وسط دریا پیش می روند، ولی جویبارهای کوچک فقط به کنار آن می رسند.

*گسترده ترین و مهم ترین مورد تحریف، صحیفه جان انسان است که جز تشریح خدای سبحان، هرگونه تفسیری در او تحریف است.

از این رو قرآن کریم در بخش مهمی ازآیات به این امر تصریح کرده است که بیگانگان در تشریح جان انسان و کیفیت بهره وری از آن نه تنها به بیراهه می روند، بلکه راه خدا را نیز کژ نشان می دهند. ( یصدون عن سبیل الله و بیغونها عوجا) کافران معاند نه تنها جلوی سالکان راه حق را می گیرند بلکه می خواهند طریق سلوک آنها را دگرگون کنند. آری انسانیت او را تحریف کرده، انسان را حیوانی می خواهند که همه نگاه و حرکت او زمینی گردد. (یمشی علی بطنه) یعنی وی تنها بر مدار شکم، حرکت کند و در قیامت نیز از زمره مجرمانی باشد که چونان حیوانات دیگر سر به زیر بر خدای خویش وارد شوند. ( اذا المجرمون ناکسوا رووسهم عند ربهم)

انسان زمینی، مانند گروهی از بنی اسرائیل فقط به دنبال ثمرات زمینی می رود و دعای او نیز از حد آب و خاک نمی گذرد.( فادع لنا ربک یخرج لنا مما تنبت الارض من بقلها و قثائلها و فومها و عدسها و بصلها). از برکات آسمانی غافل می شود و از معانی بلندی چون ( انا انزاناه فی لیله القدر) و ( انا انزاناه فی لیله المبارکه) و.... محروم می ماند.

خدای سبحان نیز درباره چنین انسانی می فرماید: اگر می خواستیم او را با آیات خویش بالا می بردیم، ولی او عمدا خود را زمینی کرد و پیرو هوای نفس خویش شد. (و لو شئنا لرفعناه بها و لکنه اخلد الی الارض و اتبع هویه)

*راه بهره مندی از هدایت انسان کامل

با گذر از حجاب خود، چهره الهی جهان هستی آشکار می شود و فنا از منظر ظاهری خویش زیبایی جمال خداوند جمیل در همه سو پدیدار می گردد. و در این رتبه، طهارت لازم برای مشاهده اسمای فعلی خداوند حاصل می شود و امکان بروز محبت مجازی که همان عشق به اسما و صفات الهی است، پدید می آید. تا از این مجاز و معبر به محبوب حقیقی به مقدار گسترده وجودی محب نیل حاصل شود.

انسان کامل صاحب مقام (او ادنی) و مظهر اسم اعظم خدا و واسطه میان حق و خلق است و مشاهده جمال الهی جز از طریق ارائه او، و تماشای وجه خدا جز با هدایت او شدنی نیست. پس محبت انسان کامل همان عشق مجازی است که بهره وری از محبت حقیقی را آسان و آماده می سازد.

انسان کامل که در قرب نوافل و فرائض از طهارت برخوردار و از هر آلودگی پیراسته است، در تمامی حالات، رحمت گسترده خداوند را به بهترین و برترین شکل در معرض دیده همگان می نهد و بندگان نیز از راه نظاره و قرب و محبت او، توان وصول به او را پیدا می کنند.

سعدی اگر عاشقی کنی و جوانی   عشق محمد بس است و آل محمد(ص)

باروری و ظهور عشق، در گرو مشاهده زیبایی و حسن است. و انسان کوردلی که از دیدن خداوند ودود و مشاهده وجه گسترده او ناتوان است، هرگز از بهجتی که اولیای الهی در شور و مستی گذر از خود می یابند، بهره ای ندارد. به همین دلیل سخنان واصلان به کوی محبت را جز بر صور آلوده ی خیال خود نمی تواند حمل کند.

*یقین، عبد صالح سالک را از مقام محب خدا بودن به درجه والای محبوب حق شدن می رساند که نه تنها لذت محبت را می چشد، بلکه به محبوب خدا شدن می بالد و اگر تاکنون از لذت مناجات با حق بهره مند بود، اکنون از شوق مناجات خدای سبحان با وی غرق نشاط می شود. ( قل ان کنتم تحبون الله فاتبعونی یحببکم الله) امیر عارفان و محبان فرمود: ما برح لله عزت آلائه فی البرهه بعد البرهه و فی ازمان الفترات عباد ناجاهم فی فکرهم و کلمهم فی ذات عقولهم ( نهج البلاغه_ خطبه 222)

اینان هر لحظه با عبادت، بهره تازه ای از یقین می برند و با یقین برتر عبادت بهتری انجام می دهند. چنانچه صاحب نظران با تفکر، سهم جدیدی از یقین نظری به دست می آورند و با آن دشواری های فکری را حل می کنند.

*مبادا کسی بپندارد سهمی (هرچند محدود) از کمالات و کرامات نزد دیگران است. مبادا کسی توهم کند که ما می توانیم به امید چیزی که پیش دیگران است، حرکت کنیم تا یک کرامت نسبی و موقت نصیبمان شود. زیرا این توهم، باطل و این امید کاذب است. چون آنچه پیش دیگران است نیز از آن خداست.

پس اگر کسی در راه خدا قدم برنداشت، نه تنها  به کرامت ابدی نمی رسد، بلکه به کرامت محدود و موقت هم نخواهد رسید. زیرا هر چه در جهان هستی مایه کرامت یا دیگر کمالات است، فقط در اختیار خداست.

*انسان یک سری اموری را جز کمالات نفسانی می شمارد، ولی راه تحصیل آنها را نمی داند و به همبن دلیل احیانا به جای کرامت، به لئامت تن در می دهد.انسان یک روح مجرد و ابدی دارد و شایسته او نیست که به یک امر ناپایدار تکیه کند. زیرا امر ناپایدار میان راه رخت بر می بندد و روح مجرد ابدی او را تنها می گذارد. (ما عندکم ینفد و ما عند الله باق) نه تنها آن چه نزد دیگران است، فانی است و آن چه پیش خداست پایدار؛ بلکه آن چه پیش دیگران است نیز از آن خداست.

*بیان این نکته دقیق بایسته است که تمام رسالت های قرآن (که بعضی از آنها در قسمت هایی از کتاب هدایت در قرآن آیت الله جوادی آملی بیان شده است) فقط در پرتو هماهنگی با عترت طاهرین عملی است. واگرنه با پندار باطل "حسبنا کتاب الله"؛ هیچ یک از آن اهداف والا تحقق نمی یابد. چنان چه در حدیث معروف ثقلین از پیامبر اکرم(ص) رسیده است که این دو وزنه وزین در هیچ مرحله ای از هم جدا نخواهند شد و توهم انفکاک هر یک از دیگری همان زعم تجزیه شیء بسیط است که هر گونه تجزیه، نفی اصل آن بسیط را در پی دارد.

*قرآن کریم می فرماید: یا ایها الذین آمنو ان تتقوا الله یجعل لکم فرقانا_  اگر در مسیر تقوا بیافتید، خداوند به شما فرقان حق و باطل می دهد. از امام کاظم(ع) پرسیدند: فرشتگان چگونه نیت اعمال انسان را می فهمند و خاطرات قلبی بشر را ثبت می کنند؟ حضرت فرمود: آیا بوی کثافات چاه و بوی عطر باغ یکسان است؟ روای عرض کرد: نه. امام فرمود: همان گونه که شما از بوی خوب به وجود گلستان پی می برید و از بوی بد می فهمید که آنجا چاه متعفن است، فرشتگان نیز از کیفیت بوی درون اشخاص می فهمند که آنها نیت خیر و ثواب کرده اند یا قصد شر و معصیت دارند.

همچنین امام(ع) می فرماید: تعطروا بالاستغفار لاتفضحنکم روائح الذنوب_ با استغفار خود را معطر کنید تا بوی بد گناهان رسوایتان نکند.

کسی که شامه و ذائقه معنوی دارد، می تواند بوی بد معصیت را بفهمد. ظهور ملکه فرقان در این گونه موارد است و سبب می شود که دارنده اش حسن و قبح بسیاری از امورد را درک کند، گرچه نتواند بر ان استدلال کند.

*نفوس انسان ها یکسان نیستند؛ (الناس معادن کمعادن الذهب و الفضه) و گرایش بعضی از آنان به فضایل نفسانی بیش از دیگران است. در نتیجه تحصیل برخی از ملکات نفسانی برای آنان آسان تر از دیگران خواهد بود؛ ولی همه انسانها در لزوم آموختن و کوشیدن مشترک هستند.

امیر مومنان (ع) فرمود:" المکارم بالمکاره"؛ یعنی کرامت های نفسانی با کراهت و رنج بدست می آید، نه با آسایش و آسودگی. پس همگان باید مکارم نفسانی را با دشواری و کوشش فراهم کنند، گرچه رنج بعضی بیشتر و زحمت بعضی کمتر است

منبع : عصر ايران

  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا