توضیحات آیت الله  مبشرکاشانی در باره  انسان کامل و مشخصات آن را


حقیر پس از شنیدن این شعر دانستم که آخر عمر مرحوم آقافخر است و با این شعر به من خبر از رفتن خود می‌دهد. خیلی ناراحت شدم و به آقای معزی و بعضی دوستان گفتم عمر آقا فخر به پایان رسیده است.
به گزارش واحد دریافت خبر یزدفرداشيعه آنلاين، يکي از چهره هاي معنوي و پاک طينت و الگو براي جوانان در مباحث عرفاني و سير و سلوک الي الله مرحوم آقا فخر تهراني (رحمة الله عليه) است. این مردالهی ازاساتيدعرفانی مرجع عالیقدرحضرت آيت الله "مبشر کاشاني" به شمار می آید
.

براي شناخت بيشتر جویندگان پاکي و تهذيب نفس و در جهت الگو دهي براي آنان، اقدام به جمع آوری خاطرات علامه مبشر کاشانی کرده که پیشتربه صورت پراکنده در مباحث مختلف از سوی ایشان مطرح شده است. :

آيت الله مبشر کاشاني در پاسخ به پرسشی در مورد اینکه "چه بزرگاني در شکل گيري شخصيت شما موثر بوده اند" پاسخ داد: از نظر معنوي دو شخصيت روحاني برجسته:1- حضرت آيت الله بهاء الديني 2- حضرت آيت الله کشميري و يک شخصيت غير ملبس به لباس روحانيت که در واقع ماهيت و هويت باطني او ملبس به لباس روحاني و ملکوتي بود به نام ”مرحوم حاج آقا فخر تهراني” که در شکل گيري شخصيت حقير نقش بسيار داشتند. مرحوم حاج آقا فخر تهراني و مرحوم حاج شيخ رجبعلي خياط و عده اي از ديگر عرفا از شاگردان مرحوم شيخ مرتضي زاهد بودند. حقير از سال 1349 که مرحوم آقا فخر تهراني ساکن تهران بود و هفته اي يکبار جهت تشرف به زيارت حضرت معصومه (س) و مسجد جمکران به قم مي آمد، با وي آشنا شدم، سپس ساکن قم شد و حدود بيست و پنج سال از محضر سرشار از معنويت آن عارف وارسته بهره مند شدم. مرحوم حاج آقا فخر تهراني (ره) حق استادي و حق پدري به بنده داشت.

آیت الله  مبشرکاشانی در پاسخ به پرسش ديگری در خصوص انسان کامل و مشخصات آن توضیحاتی علمي داد و در بيان مصاديق انسان کامل خاطرنشان کرد: علامه طباطبايي اهميت زيادي به تلاوت قرآن همراه با تدبر و تامل مي داد و اين راه را جهت تکامل سالک مهم مي شمردند، و آيت الله بهاء الديني به تفکر در توحيد و معاد که هر ساعت تفکر از سال ها عبادت و بندگي افضل است، توصيه و عمل مي فرمودند، و آيت الله کشميري با توجه به توصيه استاد خود مرحوم آيت الله سيد علي آقا قاضي (قاضي بزرگ) به مسأله ذکر توجه و توصيه خاص داشتند و به مرحله دوام ذکري رسيده بود ”واذکر الله کثيرا لعلکم تفلحون“ و مرحوم حاج آقا فخر تهراني توسل به اهل البيت (ع) را جهت تعالي و تکامل سالک، لازم و واجب مي دانست.

وی افزود: به ياد دارم که آن بزرگوار هر روز بعد از نماز صبح چند بيت از ابيات ديوان علامه (کمپاني) را زمزمه نموده و متوسل به امام حسين (ع) و ساير ائمه (ع) مي شد و مي فرمود: هر صبح و شام بايد به امام زمان (عج) و امام حسين (ع) متوسل شويم که کشتي نجات از هلکات و نيز مصباح هدايت باطني براي سالک الي الله است، همان طور که از جميع جهات چراغ هدايت است. همچنين خدمت به خلق (فقرا و محرومين) که توصيه تمام اولياي خداست از هدايت ها و ارشادهاي گفتاري و عملي مرحوم آقا فخر تهراني و مرحوم جعفر آقا مجتهدي نيز بود.


ایشان همچنين در ادامه درباره تفاوت روش سلوکي و عرفاني و طي طريق حضرات آيات کشميري، بهاءالديني، آقا فخرتهراني و شيخ جعفر آقا مجتهدي فرمودند: ما روی شخصیت هاي بزرگ نمی توانیم قضاوت کنیم اما از نظر سلوکی، آیت الله کشمیری بیشتر در راه ذکر بود و از راه ذکر به مقامات می رسید. مرحوم آیت الله بهاءالدینی از راه تفکر، به انضمام این نکته که همه اهل سلوک در یک چیز مشترک بودند و آن تهذیب نفس است و این زیر بناست و بدون آن تکامل محقق نمی شود. پس از آنکه تهذیب نفس را اصل قرار دادند بعد می گویند حالا که شالوده ساختمان ریخته شد (که همان تهذیب نفس است) حالا بر این نفس چه چیزی بار کنیم؟ از چه راهی نفس را حرکت دهیم و از کدام جاده برویم؟ از راه ذکر، تفکر، قرائت قرآن.

وی افزود: مثلا علامه طباطبایی معتقد بودند که با تدبر در قرآن، سالک زود به مقصد می رسد. آیت الله کشمیری همانند استاد خود حضرت آیت الله قاضی به راه ذکر و آیت الله بهاءالدینی به تفکر در توحید اهتمام داشتند. خود بنده یک شب تا صبح با آیت الله بهاءالدینی در کاشان با هم بودیم و بحث های معنوی داشتیم، دیدم که ایشان کمتر به نماز مشغول است و بیشتر در حال تفکر هستند، رو به قبله می نشست و به توحید فکر می کرد. اما آیت الله سید عبدالکریم کشمیری در ذکر و مرحوم آقا فخر تهرانی از راه توسل به اهل بیت(ع) و مرحوم جعفر آقا مجتهدی خدمت به خلق و فقرا و مستضعفین اهمیت می دادند و می فرمودند که این راه اقوی از راه های دیگر است. البته نه اینکه راه های دیگر را نرفته باشند بلکه به این راه بیشتر اهمیت می دادند و می فرمودند که هرگاه سالک کاردی را که به استخوان یک مؤمن و مسلمان رسیده بیرون بیاورد، و مشکلش را حل نماید، از 40 سال ریاضت، سالک را زودتر به مقصد می رساند. خیلی عجیب است مرحوم آقا فخر تهرانی همین راه را به انضمام توسل به اهل بیت(ع) کرده بود و خیلی متوسل می شد. البته حضرات آیات بهاءالدینی و کشمیری در اموری نیز با یکدیگر مشترک بودند.

او در ادامه در خصوص مرحوم آقا فخرتهراني چنين گفت: بنده روز اول ورودم به حوزه مقدسه قم با حضرت آيه الله العظمي بهاءالديني(ره) آشنا شدم و سلوک زندگي بي‌ پيرايه و عارفانه ايشان، چنان مرا به خود جذب نمود که هر ظهر و شب در نماز جماعت ايشان شرکت مي کردم و هرگاه فرصت شرکت در نماز آن بزرگوار ميسر نبود، در نماز جماعت حضرات آيات عظام: اراکي، مرعشي نجفي و بهجت حضور مي يافتم. روابط صميمي و نزديک بنده با حضرت آيه الله بهاء الديني(ره) آن گونه بود که آن عارف فقيد چندين مرتبه به کاشان ـ و منزل پدري ما ـ وارد شده و آنجا را با قدوم خود متبرک فرمودند. بنده يکسال پس از ورود به قم با عارف فرزانه مرحوم سيد "ذبيح الله قوامي" معروف به «حاج آقا فخر تهراني» آشنا شدم.

ایشان در اين رابطه گفت: آن بزرگوار یعنی مرحوم حاج آقا فخر تهراني، شب هاي چهارشنبه از تهران، جهت زيارت حضرت معصومه (س) و تشرّف به مسجد مقدس جمکران به قم آمدند و در اين راستا، آشنايي من با آن مرحوم زياد و زيادتر شد. تا جايي که روزي فرمودند: اينطور نمي شود که ما هفته اي يک يا دو روز همديگر را ببينيم، از اين به بعد من هم به قم مي آيم، و همينطور شد. مرحوم آقا فخر تهراني براي هميشه تهران را ترک کردند و مقيم قم شد. هر دو مجرد بوديم، منزلي در منطقة نيروگاه تهيه کرديم و من و حاج آقا فخر با يکديگر به مدّت دو سال در آن زندگي کرديم و اين رابطه صميمي که بين الاثنين بود قريب به 30 سال ادامه داشت.


این مرجع عالیقدر ،همچنين خاطره اي آموزنده از آقا فخر تهراني چنین بيان کرد: چند سال قبل از فوت مرحوم آیت ‌الله‌ بهاء‌الدینی جمعی از دوستان خدمت ایشان بودند، وی مریض بود و علاقه ‌مندان نگران حال او بودند، محل دیدار، منزل مرحوم آقا فخر تهرانی بود که مقابل منزلش باغی بود و در کنار باغ جوی آبی. آنجا فرشی گستردند و آیت‌ الله بهاء‌الدینی و علاقه ‌مندان و مرحوم آقا فخر تهرانی حضور داشتند. مرحوم آیت‌ الله بهاء‌الدینی فرمود: نگران نباشید. هر زمانی که مقدر باشد من و این آقا فخر از دنیا برویم، یک مدتی قبل خبر خواهیم داد. اتفاقا حدود یک ماه قبل از فوت مرحوم آقا فخر تهرانی اینجانب و مرحوم حجة‌ الاسلام و المسلمین حاج شیخ "حسن معزی" به دیدار مرحوم آقا فخر تهرانی رفتیم، مرحوم آقا فخر تهرانی بدون مقدمه در یک بیت شعر از قول باباطاهر که زیر این آسمان عریان واقعی او بود، فرمود: «عزیزان قدر یکدیگر بدانید اجل سنگ است و آدم مثل شیشه».

حقیر پس از شنیدن این شعر دانستم که آخر عمر مرحوم آقافخر است و با این شعر به من خبر از رفتن خود می‌دهد. خیلی ناراحت شدم و به آقای معزی و بعضی دوستان گفتم عمر آقا فخر به پایان رسیده است.
  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا