مقبره آیت الله خاتمی(ره)؛ طراحی کامل، اجرای ناقص!

رضا ملاحسینی اردکانی

به بهانه سالروز ارتحال آیت الله خاتمی(ره) کتاب تازه انتشار یافته "زاهد روشنفکر" که مجموعه گفتارهای بیستمین سالیاد آیت الله است را مرور می کردم که مقاله ای از دکتر محمدرضا اولیاء توجه ام را بیشتر به خود جلب کرد. "جایی برای زیارت" عنوان مقاله ای است که به مروری بر تجربۀ طراحی مقبرۀ حضرت آیت الله خاتمی(ره) می پردازد. مقاله ای علمی، ساده، روان و عامه فهم. چند وقتی است که همچون بسیاری دیگر از همشهریان مسئله ساماندهی و در واقع هویت بخشی گلزار شهداء یا همان مزار خودمان فکرم را مشغول کرده است. مقاله مذکور نمونه ای است از یک تلاش همه جانبه برای رسیدن به آنچه گفتم.

دکتر اولیا که در یکی از نشستهای تخصصی دوره چهارم اردکان شناسی نیز از دانششان استفاده کردیم، در آغاز چه زیبا و جالب بر به کار بردن اصطلاح "مزار" اصرار می کند؛ آنجا که می نویسد: « در گویش محلّی و عامیانة اردکان، هنوز به محل تدفین اموات "مزار" گفته می شود یعنی جایی برای زیارت، مکانی برای ملاقات و گفتگو. تغییر اصطلاح "مزار" به گورستان، آرامستان و نظائر آن و نیز جایگزینی واژة "آرامگاه" به جای "مقبره" از آنرو که بر نوع نگرش، سرنوشت طرّاحی و یا تجدید طرّاحی آن "جا" اثر می گذارد، قابل تامّل است. شاید اگر معنای اصطلاح "مزار" توام با ژرف اندیشی بیشتری مورد مداقه قرار می گرفت، به جای "گلزار شهداء"، "مزار شهداء" انتخاب می شد، تا فعل "زیارت" به عنوان امری اصیل، مبتنی بر معرفت و جهان بینی اسلامی، در یک جریان تاریخی تداوم می یافت و به نحوی شایسته تر و بایسته تر، از گذشته به آینده متّصل می شد. اینگونه تأمّلات، بازی با کلمات نیست که بتوان با سهل انگاری از کنار آنها عبور کرد، بلکه امری حسّاس و سرنوشت ساز است، چرا که بر نوع تلقی از بودن یا نبودن، زندگانی و مرگ و بالاخره هستی شناسی انسان تأثیر می گذارد... استعمال اصطلاح "مزار" (= محل زیارت) توسط مردم اردکان، کماکان، نشانه تشخّص فرهنگی آنان، و به طور ضمنی، علامت نوعی جهاد فرهنگی، علیه سیاست عربیّت زدایی و اسلام ستیزی است و بنابراین از تمامی سروران و مسئولان فرهنگی، سیاسی و اجرایی شهرستان اردکان استدعا می شود اجازه ندهند، اصطلاح فاخر "مزار"، به دست فراموشی سپرده شود.» استدلال قابل تاملی است!

مزار اردکان آرامگاه بسیاری بزرگان این سرزمین است؛ بزرگانی غریب و مظلوم! ما که آیندگان آنان هستیم نه آنان را می شناسیم، نه از آنان می دانیم؛ و حال که رفته اند نمی دانیم حتی کجا مدفونند که فاتحه ای برایشان قرائت کنیم! روزی با دوستان چارسوق برای اینکه حداقل خودمان یک قدم برداشته باشیم تمام مزار را به دنبال مفاخر مدفون در آن زیرورو کردیم و چه انسانهای فرهیخته ای که خفته در دل این خاک نیافتیم! باور کنید بسیاری از جاها و مردمان دیگر اگر یکی از آنان را داشتند چه ها که برایشان نمی کردند! البته نمی دانم شاید این رسم مردمان کویر است که چندان توجه ای به مقبره سازی برای مفاخرشان ندارند. کما اینکه در یزد نیز کم و بیش چنین است! البته در قرون گذشته برخی از بزرگان دارای مقابری تزیین شده بودند که یا اهل حکومت بودند که بعد از سقوط سلسله شان مزاراتشان نیز تخریب شده (مثل مقابر امرای مظفری) و یا اهل علم و حکمت بودند که غالباً در مدارس محل تدریسشان دفن شده اند (مثل مقبره سید رکن الدین که غریبانه امروز به جای دانستن از وجوه علمی بسیار گرانبهای سید، مدفنش امامزاده ای شده برای رفع حاجات!!). امیدوارم کسی برای دیدن مقابر مفاخر یزد سری به قبرستان "جوی هرهر" نزند که مایه شرمندگی است! براستی قبر وحشی بافقی کجاست؟ یادمانش چه وضعی دارد؟! اهالی یزد می دانید فرخی یزدی در کجا مدفون است؟! سراغی از قبر پهلوان یزدی گرفته اید؟ بگذریم! از جغرافیای مورد بحث 60 کیلومتری دور شدیم!!

ما که برای بزرگانمان تا زنده اند کاری نمی کنیم؛ لااقل سنت مرده پرستیمان را به خوبی ادا کنیم و برای یادآوری مقام بزرگ بزرگانمان حداقل مقابرشان در حد مفاخرمان بنا کنیم! مزار اردکان، جایی که احتمالاً ما نیز در آن آرام خواهیم گرفت، به نظر می رسد بر روی نظم بنا نشده و به همین رویه به مرور زمان بر نظمی آن نیز افزوده شده است. البته این بی نظمی یک حسن هم دارد و آن اینکه اینجا دیگر سرزمین یکدستی است و عالم و عامی و مایه دار و بی مایه چندان تفاوتی جز در نوع سنگ قبر با یکدیگر ندارند و کنار هم خفته اند!

http://www.yazdfarda.com/images/news/actual/?img=41038nf00058451-10.jpg

شاید منظم ترین قطعه مزار اردکان ضلع جنوبی آن، آنجا که مدفن بزرگان هم عصر ما یعنی آیت الله خاتمی(ره) و برادران بهجتی(ره) و قطعه شهداء است می باشد. دکتر اولیا در مقاله مبسوط خود به چگونگی طراحی و برنامه ریزی اجرای مقبره آیت الله خاتمی(ره) پرداخته و خوشبختانه غالب آنچه طراحی شده، اجرا نیز شده است اما به نظر می رسد هنوز طرح مقبره آیت الله خاتمی (ره) به طور کامل اجرا نشده و هنوز نواقصی دارد. بر مبنای نوشته ایشان: «در سردرگاه ورودی بلوار آیت الله خاتمی(ره)، زائر با اندکی تأمّل مجال می یابد تا نمای بقعه و انعکاس آنرا، در آب حوضی کشیده و نسبتاً وسیع، که حد فاصل عمارت سردر و بقعه قرار دارد، در قابِ طاقِ راهروِ ورودی تماشا کند و سپس با امکان حرکت در طرفین حوض، راه خود را به سمت بقعه، گلزار شهداء و دیگر نقاط مزار ادامه دهد. کار محوطه سازی این فضای واسط و اجرای حوض، با تأخیر قابل توجهی انجام شد که با الطّبع بر سرنوشت دیگر عناصر محوطه سازی آنجا تأثیر گذاشت. قرار بر این بود در طرفین حوض و با فاصله ای مناسب از حوض، جوی و جدول گذاشته شود تا با ردیف کاری درختان سَرو و نخل، اولاً: محیط تعیّن بیشتری یابد،؛ ثانیاً: با استفاده از جدارة همیشه سبز درختان سرو، نمای نه چندان خوشایند، برخی ساخت و سازهای پیشین کمتر دیده شود.» متاسفانه تا کنون این درختکاری که به نظر ساده اما در صورت اجرا در دید کلی بسیار موثر است، اجرایی نشده است.

در طراحی مقبره و در حاشیه آن طرحی مبنی بر حسینیه شهداء با معماری و طراحی سنتی و میدانگاهی وجود دارد که علیرغم اجرایی نشدن ساخت آن، محوطه اختصاص داده شده به آن نیز امروز مدفن بسیاری از اموات از جمله والدین معزز شهداء شده است. دکتر اولیا در تشریح حسینیه شهدا می نویسد: «از جنوب بقعه به طرف قبله و در غرب ساختمان سوله، زمینی با وسعت قابل توجه وجود داشت که هنوز برای تدفین استفاده نشده بود. به نظر رسید طراحی و ساخت یک حسینیة روباز بتواند اولاً: به صورت مکمّل فضای نیمه بسته و متراکم مزار شهداء درآید، ثانیاً: نقش مهم و تعیین کننده ای را در ساماندهی کلّ مزار ایفا نماید. حسینیۀ یاد شده، همانند بسیاری از حسینیه های غیر مسقف منطقه می تواند در هنگام برگزاری مراسم عزاداری با پوش، که نمادی از خیمۀ حضرت سید الشهداء(ع) است، پوشانده و پذیرای خیل عظیم عزاداران شود. علی الاصول، اجرای این طرح، به جز اعمال مدیریت شایسته مستلزم صرف هزینه ای قابل توجه است. برای حل این مشکل، در طرفین حسینیه و جداره جنوبی آن صفه هایی پیش بینی شده است که می تواند به عنوان مقبره خانوادگی مورد استفاده کسانی باشد که از تمکّن مالی کافی برخوردارند. شهرداری می تواند با واگذاری صفه ها به خانواده های علاقمند، لااقل بخشی از هزینه احداث حسینیّه را تأمین نماید. ضلع جنوبی حسینیه به مفاخر فرهنگی اختصاص دارد؛ همان جایی که مرقد حضرت آیت الله حاج شیخ محمدحسین بهجتی و حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ علی بهجتی است. اینگونه پیش بینی جا، اتخاذ تصمیم در شرائط بحرانی را برای خانواده های داغدار و مسئولان و مدیران آسان می کند.از فوائد اجرای حسینیه در دو طبقه هم کف و اول، ایجاد مانع برای کاهش دید جدارة نه چندان جالب ساختمان سوله، در شرق حسینیه و جنوب مزار شهداء و نیز ایجاد ظرفیت برای اقامه نماز میّت است. یادآوری می شود همانطور که در بسیاری از حسینیه ها مرسوم است، هنگام برگزاری مراسم، صفه های طبقه هم کف به آقایان و غرفه ها در طبقه فوقانی به خانمها اختصاص دارد که رعایت آن، هم رعایت موازین شرعی است و هم بر نظم مراسم می افزاید. اجرای مرحله سوم طرح ساماندهی گلزار شهداء اردکان، یعنی احداث حسینیه، با تأخیر قابل توجهی همراه بوده است که تأخیر آن هر قدر بیشتر شود، اجرای طرح را در آینده، پیچیده و دشوارتر خواهد نمود. دست کم نباید اجازه داد در آنجا تدفینی صورت بگیرد، چرا که هر مورد تدفین، می تواند بر کلیّت اجرای طرح خدشه وارد سازد.»

نمی دانم مسولان شهر بویژه شورای محترم شهر و شهرداری اردکان موافق اجرای کامل طرح مقبره و حسینیه هستند یا نه و شاید هم برای غیرعملی بودن اجرای آن دلایل مختلفی داشته باشند اما حرفم این است که مزار اردکان نه تنها محل زیارت عامه مردمان این شهر است، بلکه در مناسبت های خاص و هنگام داشتن مهمانان خاص نیز مکانی است که هویت شهر و مردمان آن را نشان می دهد. امروز تا کسی از شیراز سخن می گوید سریع مقبره حافظ و سعدی به ذهنش خطور می کند؛ طوس: مقبره فردوسی، همدان: مقبره بوعلی و بابا طاهر، نیشابور: مقبره عطار و خیام و کمال الملک! چرا اردکان مقبره ای در حد خفتگان آن نداشته باشد؟ چرا نباید مقبره آیت الله خاتمی (ره) و بهجتی (ره) به گونه ای زیبا و کامل و متعالی طراحی و اجرا شود که هم آبرویی برای شهر باشد و هم مکانی برای زیارت آنان؟! به نظرم همتی لازم است تا حالا که نمی شود همه مزار را ساماندهی کرد، حداقل این بخش از آن را به خوبی و با نقشه موجود اجرا کرد. مگر غیر از این است که غالب مردمان قدرشناس این دیار هنگام رفتن به مزار ابتدا به سراغ بزرگانی چون خاتمی (ره) و بهجتی(ره) و شهداء می روند و تازه پس از قرائت فاتحه برای آنان به زیارت اموات خودشان می روند؟! حیف است حالا که نقشه ای هست و طرحی هست و هزینه ای شده اجرای آن را نیمه کاره و سلیقه ای رها کنیم و به بی نظمی موجود پایانی ندهیم که اگر اراده ای نکنیم این روند اصلاح پذیر نیست!

در باره "مزار اردکان؛ میعادگاه رفتگان، باشندگان و آیندگان"! در آینده بیشتر خواهم نوشت؛ اما کوتاه سخن اینکه اگر به فکر گذشتگان خودمان نیستیم لااقل به فکر خودمان باشیم و فضایی را آماده کنیم تا شاید آیندگانمان رغبت کنند و بیاییند بر سر مزارمان و فاتحه ای بخوانند!!

  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا