یزدفردا
پایگاه خبری و تحلیلیبه عرض خوانندگان محترم مي‌رساند پدر عزيزم موصوف به «زبان دراز» را ديدم كه از شدت شعف به ترقص و به تعبيري حركات موزون و يا سماع مشغول است. از احساس شعف و شور ناشي از آن خوش خبري همين اندازه بس كه توان به حركت در آوردن 200 كيلو آدم را داشت!!
چون آن عزيز كمي آرام گرفت علت شور و شادي را پرسيدم.
گفت: بزرگترين معدن طلاي خاورميانه و كارخانجات استخراج تا شمش افتتاح شد.
با نافهمي كه داشتم پرسيدم: به ما چه؟ كدام يك از گره‌هاي كور را باز خواهد كرد؟
فرمودند: پدر جان اصل جنس پيدا شد بنابراين عده‌اي كه سايه مباركشان بر كليه امور اقتصادي، عمراني، مخابراتي، نفت و سدسازي و غيره را به اميد كسب 2 ريال درآمد ناچيز انداخته‌اند به خاطر سختي كار و وسعت بار با مشكل روبرو هستند بنابراين همه را رها كرده و سراغ اصل جنس كه مثل هلو آماده رفتن تو گلو است رفته‌اند و به زودي، بقيه را كه مستعمل و از كار افتاده و خارج از رده مي‌باشد را به مردم كه البته من هم يكي از هفتاد و شش ميليون نفر آن هستم بر مي‌گردانند آنگاه تا آخر عمري يك زندگي خواجه وار و در خور خواهيم داشت باشد كه چرخ زندگي ما هم مثل چرخ سانتيفيوژها بچرخد.
هنوز كلام منعقد نشده بود كه مجدداً ياد بابا كرم افتادند و...!!
زبان دراز زاده