خداوند همه اموات را بیامرزد و بیبی رقیه زن اصغر آقا سقط فروش محله ما را هم رحمت فرماید آمین یا ربالعالمین. این دو زوج یک گل پسر عزیز کردهای داشتند که مثال زدنی شده بود! که نگو! آب از دهانشان میافتاد تعریف نه از همان اول اینقدر به بچه کوچولویشان گفته بودند دکتر ما دکتر ما! که کسی اسم گل پسر را نمیدانست و همه ما میگفتیم دکتر بیبی قمر! و شده بود قضیه ساق بلورین طفل خاله سوسکه که از دیوار بالا میرفت. روزگار گذشت و نمیدانم چطور شد که امروز یاد دکتر بیبی قمر و اینا! افتادم بگذریم خبر مهمتری دارم اینکه یکی از وزیران هنوز به وزارتخانه نرسیده و بر روی صندلی وزارت تکیه نزده دست به جوانگرایی زده و پسر وزیری دیگر را بلافاصله پس از اخذ رای تا تنور داغ بود در وسط میدان به سوی بهارستان به عنوان مشاور ارشد خویش برگزید تا بعداً سر فرصت کارگزینی برود و پرونده پرسنلی برای این جوان تشکیل بدهد!! خب این موضوع به زباندراز فضول که سالها قبل از قانون منع به کارگیری بازنشستگان، بازنشست شده، چه ربطی دارد؟ هیچی آیا زباندراز وزیر، استاد دانشگاه و معلم راهنمای پروژهاش بوده؟ نه چون هنوز مدرکش را نگرفته بود منظورم شناخت «ژن» خوب و استعداد «برتر» است. فقط همین، قبول ندارید بفرمایید پدر این پسر شجاع نابغه هم فرمودند دکتر بابا، مخ اقتصادی است. بنده شدیداً به قانون منع بکارگیری بازنشستگان و در عوض فرصت دادن به مدیران جوان خصوصاً اینکه مخ اقتصادی و مدیرزاده و آشنای وزیر باشند معتقدم و آرزو میکنم این روش پسندیده توسط عدهای دیگر از مسئولان و مقامات نیز ادامه یابد تا...!!
زباندراز