اگر در سوئیس و یا دیگر کشورهای غربی همانند ایران احیاناً وزیر، معاون وزیر، داماد وزیر و وابستگان عدهای از مقامات عالیرتبه و بعضی از آقازادگان مرتکب دزدیهای کلان و فساد اقتصادی و ارزی شده بودند آیا استعفا نمیدادند و از مقام خود کنارهگیری نمیکردند؟
آیتا… مصباح یزدی در نشست عمومی طلاب و فضلای قمی حوزه علمیه قم در پاسخ به این سوال که چرا انقلاب اسلامی ایران را به وجود آوردهایم؟ خاطرنشان کرد: «علیرغم پیشرفتهای فکری، روحی و معنوی جامعه بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، هنوز در پاسخ به این سوال، جواب ساده، روشن، قانعکننده و دلپذیر مناسبی ندادهایم؛ همه نام کشور سوئیس را شنیدهاند که کشوری امن بوده و این سوال وجود دارد که چه اشکال دارد که ما هم همانند آنان کشوری امن برای خود ساخته و پیشرفت علمی داشته و کشوری امن برای پول و سرمایه دیگر کشورها باشیم؟ چرا باید این همه جنگ و نزاع اطراف ما باشد؟ ما چه جوابی برای این سوال داریم؟… آیا خدا ما را آفریده که این مشکلات و فسادها را در عالم ببینیم و بعد از آن بمیریم؟ آیا اینگونه زیستن عبث نیست؟ آیا نباید این احتمال را بدهیم که دنیای دیگری نیز غیر از این دنیا وجود دارد؟ منطق قرآن اینگونه القاء میکند که غیر از اینکه فکر کنیم شکم خود را سیر کرده و به غرائض خود پاسخ دهیم، باید هدفمان این باشد که این مسائل را نیز به نحوی انجام دهیم که نتیجه مطلوبی برای بی نهایت داشته باشیم. همه اینها باید وسیله و ابزار برای ما باشد… انقلاب اسلامی یعنی اینکه ما همانند حیوانات نیستیم که فقط به فکر شکم و مباحث دیگر باشیم…»(1)
در سالهای قبل از پیروزی انقلاب بویژه در سال 56 و 57 که مردم در شهرها و مناطق نسبت به عملکرد مستبدانه و ظالمانه نظام حاکم بر کشور اعتراض و انتقاد داشتند و وابستگی حکومت پهلوی به دولتهای سلطهگر شرق و غرب را مانع بزرگی در راه آزادگی و آزاداندیشی میدانستند به رهبری امام خمینی(ره) در تظاهرات و اعتصابات و تحصنها و مجالس و محافل دینی شرکت نموده و استقلال و آزادی و برپایی جمهوری اسلامی را طلب میکردند. عدهای نیز سالها به زندان افتادند، تبعید شدند، شکنجهها را تحمل کردند و دست از مبارزه برنداشتند. امام خمینی(ره) در 18 آبان ماه 1357 خطاب به گروهی از جوانان فرانسوی علاقهمند به اسلام میگویند: «من امیدوارم که حکومت اسلامی در ایران تشکیل شود و مزایایی که در حکومت اسلام هست بر بشر روشن گردد تا بشریت بفهمد که اولاً اسلام چگونه است و روابط بین حکومت و ملتها چه روابطی است و طرز اجرای عدالت به چه صورت است و شخص اول مملکت در زندگی با رعیت هیچ فرقی ندارد اگر چنانچه بعضی از مزایای اسلام را مردم بفهمند امید این است که همه به اسلام رو بیاورند در حکومت اسلام شخص اول که خلیفه مسلمین است، زندگی عادیش در عرض فقیرترین افراد و پایینتر از آن است و عدالت اجتماعی و برنامههایی را که اسلام اجرا میکند به مصلحت تمام طبقات است، این نوع حکومت سابقه ندارد…»(2)
آنگاه که در 31 شهریور 1359 ارتش مهاجم و اشغالگر عراق به سرکردگی صدام حسین جنایتکار برای نابودی انقلاب نوپای ایران به این سرزمین حمله کرد و استعمارگران شرق و غرب برای به زانو درآوردن جمهوری اسلامی با تمام قوا از ستمگر دوران حمایت کردند مردم مؤمن، صبور و مقاوم این مرزوبوم بویژه جوانان غیور و برومند به یاری دین و دفاع از مملکت شتافتند و طی 8 سال دوران دفاع مقدس با ایثار و فداکاری و با تقدیم صدها هزار شهید و جانباز و آزاده از دین و وطن دفاع کردند و نام خود را تا ابد در راه حفظ و اعتلای نظام اسلامی ثبت و ضبط نمودند و فرماندهان ارتش و نیروهای نظامی پیشرفته دنیا و جهانیان را شگفتزده کردند. در تمام این دوران و برای همیشه خواست همگان اجرای تعالیم عالیه اسلام و اصول قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران بود و اکثریت مردم ایران زمین خواستار زندگی کردن در کشوری مانند سوئیس نبودند و نیستند اما از خود میپرسند چرا عملکرد عدهای از حاکمان، کارگزاران، دولتمردان در قوای مختلف و تعدادی از نمایندگان مجلس و گروهی از مقامات دانشگاهی و روحانی وضعیتی برای کشور به وجود آورده که «در سال 2018 میلادی در نمایه فساد، کشورهای فنلاند، نروژ و سوئیس بهطور مشترک در رتبه سوم پاکترین کشورهای جهان و در سال 2015 ایران در ردیف یکصدوسیام در مقایسه با کشورهای جهان قرار گرفته است…»(3)
اگر در سوئیس و یا دیگر کشورهای غربی همانند ایران احیاناً وزیر، معاون وزیر، داماد وزیر و وابستگان عدهای از مقامات عالیرتبه و بعضی از آقازادگان مرتکب دزدیهای کلان و فساد اقتصادی و ارزی شده بودند آیا استعفا نمیدادند و از مقام خود کنارهگیری نمیکردند؟
فقر در جامعه بیداد میکند و گسترش فقر و آسیبهای اجتماعی موجب شده است آثار زیانبار و غیرقابل جبران بر زندگی مردم بگذارد تا جایی که عدهای کلیه خود را در معرض فروش میگذارند و گروهی نیز در باتلاق فساد و تباهی و اعتیاد غوطهور شدهاند و بسیاری نیز به اجبار میسوزند و میسازند و صورت خود را با سیلی سرخ نگه میدارند.
رئیس کمیته امداد در سال 1397 میگوید: «حدود 40 میلیون نفر زیر خط فقر هستند اما با دقت بیشتر شاید حدود 50 میلیون نفر از جمعیت 80 میلیونی ایران زیر خط فقر باشند که همه اینها نتیجه سیاستهای اقتصادی نادرست است. همچنین 66 میلیون ایرانی در سن کار هستند که 23 میلیون نفر از آنان کار میکنند. 60 تا 70 درصد کارگران هم زیر خط فقر هستند و این در حالی است که برخی از مدیران بالای 30 میلیون تومان حقوق گرفته و دستمزد کارگر، ماهانه حدود 1 میلیون تومان است. این خطری بالقوه برای کسانی است که به قول حضرت امام(ره) صاحبان انقلاب هستند. همانگونه که حضرت امام(ره) فرمودند صاحبان انقلاب همین کوخنشینان و فقرا هستند…»(4)
وقتی معاون رئیسجمهور میگوید بودجه کشور همانند گوشت قربانی بین بعضی از موسسات تقسیم میشود افزایش آمار کارتنخوابها، معتادان، فرزندان بدسرپرست، زندانیان و وجود اختلافات فاحش طبقاتی چگونه قابل توجیه است؟
شهردار قم در پاسخ به پرسشهای مردمی که میپرسند چرا 6 نفر از فرزندانش برای زندگی و تحصیل در امریکا به سر میبرند میگوید: «خانواده بنده ولایی و مذهبی بوده و به رعایت اخلاق اهتمام دارند، اگر برخی فرزندان من برای تحصیل علم و دانش به خارج رفتهاند همگی به عنوان سفیران گویا برای نظام بودهاند؛ یکی از فرزندانم بعد از تحصیلات عالی در قم میخواهد تحصیلات خود را دنبال کند و خانواده من هیچ علاقهای به زندگی در خارج از کشور نداشته و در خدمت نظام هستند… اما چند شب بعد یکی از فرزندان این مسئول در مصاحبه با شبکه ضدانقلاب «من و تو» میگوید: نظر من با پدرم فرق میکند. شاید ایشان وقتی نظر دادند چیزهایی را در نظر گرفتند که مصرف داخلی دارد، من سفیر گویای نظام نیستم، من یک شهروند عادی هستم…»(5)
میبینیم میلیونها نفر از دانشآموزان در مدارس و کلاسهای غیرمقاوم و گاه تخریبی تحصیل میکنند عدهای از دانشآموزان بر اثر ریزش دیوار و سقف کلاس و یا آتش گرفتن بخاریهای غیرایمن جانشان را از دست میدهند، گروهی در کانکس و زیر چادر و در بیغولهها تحصیل میکنند، هزاران نفر از داشتن خوراک بخور و نمیر، لباس و کفش ساده و معمولیترین وسایل لوازمالتحریر محروم هستند.
«…امام خمینی(ره)، به عنوان بنیانگذار انقلاب اسلامی ایران، عدالت را یکی از مهمترین ارزشهای جوامع بشری در همه اعصار و مکانها میدانند. تأکید و تکرار ایشان بر مفهوم عدالت و مضامین نزدیک به آن در آثار خویش گواه آن است که از یک سو عدالت در نزد امام(ره) دارای ارزش زیادی بوده و از سوی دیگر مواردی همانند ظلم، جور و… به شدت مورد نفی و طرد واقع شدهاند… غور و تعمق در مکتوبات و گفتارهای امام(ره)، گویای آن است که تأکیدات مکرر و مستمر ایشان بر مفاهیمی مثل عدل، عدالت، عدالت اجتماعی، توجه به محرومین و مستضعفین و کوخنشینان و فقیران و پابرهنگان و… از یک سو، و حملات تند و گزنده علیه ظلم، نابرابری، تبعیض، فساد و… از سوی دیگر، دالّ روشنی بر منزلت والای عدالت و عدالت اجتماعی در نزد امام(ره) بوده است…»(6)
اکثریت قریب به اتفاق مردم ایران زمین از هر قوم و طایفه و زبان و مذهب صرفاً به فکر شکم نیستند اما خواهان رفاه نسبی و نجات از فقر و بدبختی و رفع تبعیضات و اختلاف طبقاتی هولانگیز میباشند و میدانند «…بر اجتماع محمدی که پرچم قرآن در آن در اهتزاز است و افقهای آن را بانگ اذان پر میکند، واجب است تا چنان باشد که همگان به راحتی شام و ناهار خویش در اختیار داشته باشند و سطح زندگی جسمانی و روحانی ایشان از داشتن تفاوتهای چشمگیر برکنار باشد و تا جملگی بتوانند با توانایی بدنی و روحی به قرآن چنگ بزنند و با نیرومندی به آن عمل کنند… باید بدانیم که اسلام به این اعتراف ندارد که در جامعه آن یعنی جامعه قرآنی محمدی قائم به قسط -اگر چنین جامعهای وجود داشته باشد- مردمانی ساکن کوخها و آلونکها باشند و نباید به حال آنان توجه شود… آیا رواست که معتقد باشیم استفاده از انواع خوراکیها و میوهها و ترهبارها و لباسها و ازدواج و تزیین و آرایش معقول و نظایر اینها ویژه گروههای ثروتمند اجتماع است و فقیران و ناتوانان را چه حد آنکه از عسل و سرکه و میوه و خوراکیهای گوناگون بهرهمند شوند و آنان را چه حق آنکه خود و زنانشان پاک و پاکیزه نماز گزارند… به هر حال اسلام تفاوتهای عظیم و چشمگیر را در مصرف و بهرهبرداری از نعمتهای الهی طرد میکند پس بر همگان لازم است که اندازههای مصرفشان به یکدیگر نزدیک باشد، هرچند در مالداری تفاوتی نه چندان زیاد داشته باشند…»(7)
نگارنده این سطور در چهلمین سال پیروزی انقلاب اسلامی ایران میپرسد کارگزاران، دولتمردان، نمایندگان و مسئولان امور تا چه حد سادهزیستی شهید محمدعلی رجایی را الگو قرار داده و یا روش مرحوم مهندس مهدی بازرگان را در پیش گرفتهاند که در زمان نخستوزیری «حقوق بازنشستگی دانشگاه را دریافت مینمود و پول غذای همسرش را که در نخستوزیری تهیه نموده بودند به بیتالمال برمیگرداند.»(8)
و به گفته استاد محمدرضا حکیمی در کتاب منهای فقر: «آرمان اصلی انقلاب رفتن عدهای و آمدن عدهای دیگر نبود بلکه تابیدن آفتاب عدل اسلامی و قسط قرآنی یعنی رسیدن همه به حق خویش و نبردن و نخوردن کسانی بیش از حد مشروع بود» نه آنکه قلههای ثروت در کنار درههای عمیق فقر همانند امروز جامعه را از تناسب و قواره اجتماع سالم بیندازد و جامعه طراز قرآن همچنان یک آرمان دستنیافتنی باشد. اگر حکومت اسلامی راستین بر سرکار باشد در آن حکومت فقیر و نیازمندی نمیماند و به احدی ظلم نمیشود، مسلمان یا غیرمسلمان. به امید آن روز.
مدیرمسئول
پینوشتها:
1- ایسنا، 6/6/98
2- «طلیعه انقلاب اسلامی»، صفحه 87
3- روزیاتو، 3/5/97 و عصر ایران، 8/11/94
4- تسنیم، 22/1/97
5- تابناک، 9/6/98
6- پژوهشکده امام خمینی و انقلاب اسلامی، 29/11/89
7- «الحیاه»، ترجمه احمد آرام، مولفان علامه محمدرضا حکیمی، محمد حکیمی و علی حکیمی، جلد ششم، صفحه 204 و 208 و 242 و 243
8- «بازرگان در اندیشه فرهیختگان»، صفحه 630