زمان : 22 Shahrivar 1386 - 12:12
شناسه : 7542
بازدید : 8781
نامه اي به استاندار(( تغييرات يك سياست يا ضرورت )) نامه اي به استاندار(( تغييرات يك سياست يا ضرورت ))

جناب آقاي فلاح زاده سلام عليكم
بي مقدمه برويم سراغ اصل مطلب و آن هم همان موضوع (( تغييرات يك سياست يا ضرورت )) است

شايد شما با خواندن تيتر نامه فكر كنيد نويسنده هم مثل خيلي ها ( كه امروز به طور همه جانبه در سايتها و وبلاگها و محافلشان از تغيير صحبت مي كنند و مي خواهند كاسه كوزه هاراسر يك نفر بشكنند ! و به اصطلاح قصد تسويه حساب با بعضي هارا در حوزه شما دارند! ) مي خواهد شما را تحريك كند كه به مقصود خود برسد ! اما بايد گفت اين گونه نيست ، بلكه به خاطر اين بود كه شما درسفربه همه شهرستانها و مناطق گفتيد از پيشنهادها و انتقادها استقبال مي كنيد .هرچند معتقد نيستم همه حرفهايم درست است گفتم شايد نكته هايي براي تامل بيشتر داشته باشد ! و گرنه صلاح كار كجا و من خراب كجا

نگاهي به اين دوسال گذشته و رفتارهاي مهربانانه عاصي براي حفظ شانيت بسياري از افراد اورا به چالشي كشاند كه ديديد و ديديم ، هر چند انچه او مي خواست هم رعايت نشد چراكه سياسي انديشيدن ما نع از رسيدن به بسياري از ارزشها خواهد شد ، اينكه يك استاندار جديد نيروهاي جديدي را جايگزين كند يك امر طبيعي و پذيرفته شده است انجايي كار مشكل مي شود كه بخواهيم بگوييم چه كسي را ، چرا و چگونه بايد تغيير دهيم !

برگرد يم سر اصل مطلب يعني ايجاد تغييرات به عنوان ضرورت كه در اين رابطه به موارد ذيل اشاره مي شود:

1— در بسيار از موارد افرادي را جايگزين كردند كه در همين مدت كوتاه اگر مورد ارزشيابي درست قرار گيرند مشخص مي شود كه از اول اشتباه منصوب شدند! و از قديم گفته اند جلو ضرر را هروقت بگيريم منفعت است .

2- در مواردي ديگر افراد به سن بازنشستگي رسيده اند و نگهداشتن آنها با توجه به شعار هاي دولت برا ي توجه به جوانان هيچ ضرورتي ندارد چه آنكه در بعضي موارد مثل آموزش و پرورش با تجربه ترها را با همين نگرش تغيير دادند

3- نكته بعدي كه ايجاد تغيير سريع را به عنوان يك ضرورت مطرح مي كند همان سياسي انديشيدن است كه به آن اشاره شد چراكه بعضي ها آنقدر سياسي مي انديشند كه اصلا نمي توانند اين دولت را با ور كنند چه رسد به استاندارش يعني اگر هم در اين سيستم با شما كار مي كنند شما را تحمل مي كنند اينها همانطور كه تجربه عاصي نشان داد هر چه تحمل كنند آخر اگر شما آنها را تغيير ندهيد انها استعفا مي دهند ! و شما مي مانيد و يك فرصت از دست رفته. اينها ورد زبانشان اين سخن حافظ است :



من اگر كامروا گشتم و خوشدل نه عجب *** مُستحق بودم و اينها به زكاتم دادند



به قول بعضي ها ! تبصره اول : فراموش نكنيدكه نبايد اين تغيرات تبديل به مهره چيني افرادي شود كه هوس استاندار شدن را در سر دارند !

تبصره دوم : تصور نشود فقط تغيير دادن مارا به هدف مي رساند چرا كه استاد عاصي تغييراتي را در استان داد كه شايد براي شما هم غير ممكن بود، مثل رييس معدن بافق مثل رييس فولاد مثل رييس اموزش و پرورش مثل رييس بازرگاني و.... مي بينيد اينها هر كدام براي خودشان استانداري بودند ! پس بايد به جوانب ديگر هم نظر كرد شايد تبصره بعدي حلقه مفقود شده ي اين جريان باشد چه آنكه صائب تبريزي هم مي گويد :

                         ببين كه مستحق التفات كيست نخست *** زكات حسن به هر كس به اضطراب مده

 

تبصره سوم : اگر از مشاورين خود براي جايگزين مشورت مي گيريد اسم چند نفر را بخواهيد و شخصا با آنها به صورت فردي ملاقات كنيد، از آنها برنامه بخواهيد كه اگر قرار است شما در اين پست منصوب شويد برنامه هاي شما چيست آنگاه شما برنامه و شخص را با هم انتخاب مي كنيد و حد اقل يك تعهد براي شخص ايجاد كرده ايد بايد بگويم اين قسمت جايش در دوره عاصي خالي بود افرادي را ديگران معرفي كردند بدون ارائه برنامه ي استاني به تهران رفته و به هر دليل منصوب شدند جناب آقاي استاندار شما مي توانيد از كارشناسان خبره ي هر حوزه براي طرح سوالهاي مناسب و مطرح كردن چالشهاي اساسي براي شخص جايگزين اقدام كنيد و راهكارهاي او را در هر رابطه بخواهيد      

خوش بود گر محك تجربه آيد به ميان      تا سيه روي شود هر كه در او غش باشد


تبصره چهارم : فرصت سوزي ممنوع !

هر وقت خوش که دست دهد مغتنم شمار               کس را وقوف نیست که انجام کار چیست


سخن آخر

«هاتف ارباب معرفت كه گهى *** مست خوانندشان و گه هوشيار

از دف و چنگ و مطرب و ساقى *** از مى و جام و ساقى و زنّار

قصد ايشان نهفته اسرارى است *** كه به ايما همى كنند اظهار»


موفق پيروز و سر بلند باشيد

يك فردايي




خبر فوق را به زبان مورد نظر ترجمه کنید