زمان : 12 Mehr 1392 - 12:48
شناسه : 77625
بازدید : 13690
غزلی از وحشی بافقی:گرم آمد و بر آتش شوقم نشاند و رفت غزلی از وحشی بافقی:گرم آمد و بر آتش شوقم نشاند و رفت مولانا کمال الدینی (شمس الدین) محمد وحشی بافقی

یزدفردا :در جهت همراهی با کنگره مولانا کمال الدینی (شمس الدین)  محمد وحشی بافقی بزرگمرد ادبیات ایران که از سرزمین آهن و فولاد شهر بافق واقع در استان یزد  به دنیا معرفی شده است

یزدفردا در جشنواره فرهنگی این بزرگمرد خطه کویر اقدام به برپایی جشنواره فرهنگی اشعار و مطالب مرتبط با وحشی بافقی نموده است و در این راستا غزل " 

گرم آمد و بر آتش شوقم نشاند و رفت

   " را در ادامه می خوانید:روحش شاد و یادش گرامی باد

 

گرم آمد و بر آتش شوقم نشاند و رفت آتـش بـه جای آب ز چشمم فشاند و رفت
آمد چو بـاد و مضطربـم کرد همچو بـرق وز آتـشـم زبـانه بـه گـردون رسـاند و رفـت
بـرخـاسـتـم کـه دسـت دعـایی بـرآورم دشــنـام داد و راه دگـر کـرد و رانـد و رفـت
از پـی دویدمش کـه عـنان گـیریی کـنم افـراشـت تـازیانه و مـرکـب جـهانـد و رفـت
وحـشـی نـشـد نـصـیبـم ازو تـازیانه ای چشمم به حسرت از پی او بازماند و رفت