زمان : 14 Mehr 1392 - 01:08
شناسه : 77880
بازدید : 11865
غزلی از وحشی بافقی:ایـن بـس کـه تـمـاشـایی بـسـتـان تـو بـاشـم/	مـرغ سـر دیـوار گـلـسـتـان تـو بــاشـم مولانا کمال الدینی (شمس الدین) محمد وحشی بافقی غزلی از وحشی بافقی:ایـن بـس کـه تـمـاشـایی بـسـتـان تـو بـاشـم/ مـرغ سـر دیـوار گـلـسـتـان تـو بــاشـم

یزدفردا :در جهت همراهی با کنگره مولانا کمال الدینی (شمس الدین)  محمد وحشی بافقی بزرگمرد ادبیات ایران که از سرزمین آهن و فولاد شهر بافق واقع در استان یزد  به دنیا معرفی شده است

یزدفردا در جشنواره فرهنگی این بزرگمرد خطه کویر اقدام به برپایی جشنواره فرهنگی اشعار و مطالب مرتبط با وحشی بافقی نموده است و در این راستا غزل " 

.

   " را در ادامه می خوانید:روحش شاد و یادش گرامی باد

ایـن بـس کـه تـمـاشـایی بـسـتـان تـو بـاشـم مـرغ سـر دیـوار گـلـسـتـان تـو بــاشـم
کـافـیـسـت هـمـیـن بــهـره ام از مـائده وصـل کز دور مگس ران سـر خـوان تـو بـاشم
این منصب من بس که چو رخش تو شود زین جـاروب کش عـرصـه جـولان تـو بـاشـم
خــواهـم کـه شـود دسـت سـراپــای وجــودم در شـغل عـنان گیری یکران تـو بـاشـم
در بــزمــگــه یـوســف اگــر ره دهــدم بــخــت درآرزوی گــوشــه زنــدان تــو بـــاشــم
در تــشــنـگـیـم طــالـع بــد جــان بــه لـب آرد گر خود به سر چشمه حیوان تو باشم
مـن وحـشـیم و نغـمه سـرای چـمـن حـسـن معـذورم اگـر مرغ غـزلخـوان تـو بـاشـم