مولانا کمال الدینی (شمس الدین) محمد وحشی بافقی
غزلی از وحشی بافقی:از آن تـــر شــد بـــه خـــون دیــده دامــانــی کــه دارم /کـه بـا تـردامنان یار اسـت جـانانی که من دارم
سرویس فرهنگی یزدفردا :در جهت همراهی با کنگره مولانا کمال الدینی (شمس الدین) محمد وحشی بافقی بزرگمرد ادبیات ایران که از سرزمین آهن و فولاد شهر بافق واقع در استان یزد به دنیا معرفی شده است
یزدفردا در جشنواره فرهنگی این بزرگمرد خطه کویر اقدام به برپایی جشنواره فرهنگی اشعار و مطالب مرتبط با وحشی بافقی نموده است و در این راستا غزل "
" را در ادامه می خوانید: روحش شاد
| از آن تـــر شــد بـــه خـــون دیــده دامــانــی کــه دارم | کـه بـا تـردامنان یار اسـت جـانانی که من دارم |
| اگــر بــا مـن چــنـیـن مـانـد پــریـشــان اخــتــلـاط مـن | ازین بـدتـر شـود حـال پـریشـانی کـه مـن دارم |
| ز مـردم گـر چـه مـی پــوشـم خـراش سـیـنـه خـود را | ولـی پـیداسـت از چـاک گـریبـانی کـه من دارم |
| کـشـم تـا کـی غـم هجـران اجـل گو قـصـد جـانم کـن | نمی ارزد به چندین درد سر جانی که من دارم |
| مپرس از من که ویران از چه شد غمخانه ات وحشی | جـهان ویران کند این چشم گریانی که من دارم |
و یادش گرامی باد