باسمه تعالی
به مناسبت آغاز سال تحصیلی مدارس و دانشگاهها
رسالت تعلیم و تربیت
قال رسولالله (ص) : انی بعثت معلماً
با آغاز سال تحصیلی فصلی نو و بهاری دوباره در تعلیم و تربیت کودکان، نوجوانان وجوانان این مرز وبوم آغاز می شود. در هر سرزمینی و در هر عصری فعالیتهای متنوعی در زمینههای مختلف کشاورزی، صنعت ،خدمات، امنیت، قضاوت، سیاست و... انجام میپذیرد که همه از اهمیت بالایی در سرنوشت کشور برخوردار است. اما تردیدی نیست که کار تعلیم و تربیت از همۀ اینها مهمتر و سرنوشت سازتر است وحتی به لحاظ تاثیر منابع انسانی در همۀ بخشها، میتوان گفت توفیق یا شکست در هر عرصهای به موفقیت و یا شکست در کار تعلیم و تربیت گره خورده است و بهطورمستقیم متأثر از نظام تربیتی است.
علیرغم تأثیرات ژنتیکی، حداقل نیمی از شخصیت هر انسانی در گرو تعلیم وتربیتی است که در مورد او اعمال شده است، بخصوص در دوران کودکی و نوجوانی، که زمان شکلگیری شخصیت هر انسانی است. بنابراین سرمایهگذاری در بخش تعلیم و تربیت برخلاف تصور بعضیها از سودآورترین، مطمئنترین و اثرگذارترین سرمایهگذاریها است. البته باید توجه داشت که تعلیم وتربیت، یک علم و به تعبیری یک هنر است که دارای اصول، مبانی،راهبردها وسیاست گذاریهایی است که پیاده کردن دقیق و کارشناسانۀ آنها میتواند رسیدن به هدف نهایی را آسان نماید .
از آنجا که مخاطب تعلیم و تربیت، روح و روان آدمی است و از پیچیدگیهای خاصی برخوردار است، کار تعلیم و تربیت، دانش، ظرافت و دقت ویژهای میطلبد و ورود اشخاص و گروههای غیر متخصص در این حوزه آسیبهای جدی و دراز مدتی را میتواند به دنبال داشتهباشد. به همین دلیل ضروری است که در هر جامعه، ساز و کار دقیقی برای گزینش علمی، پرورش و نظارت بر دست اندرکاران تعلیم و تربیت وجود داشته باشد و مراعات شود .
در تعلیم، انتقال مفاهیم وافزایش آموختههای ذهنی، بخش عمدهای از هدف را به خود اختصاص میدهد و با عنایت به اینکه در دوران کودکی و نوجوانی، ذهن، قدرت یادگیری بالایی دارد و این توانایی در دیگر دورههای زندگی تکرار نخواهد شد، لذا استفاده از این فرصت طلایی برای افزودن بر دانستههای کودک ونوجوان و گزینش بهترینها و مهمترینها در اولویت قرار میگیرد که البته به مهارت و آگاهی فراوانی نیاز دارد.
از آنجاییکه شکلگیری و قوام شخصیت کودکان و نوجوانان هدف تربیت میباشد و نتیجۀ آن باید نهادینه شدن رفتارهای ارزشی و خصلتهای پسندیده و عادتهای نیکو باشد، طبعاً تربیت از حساسیت دوچندانی برخوردار است. البته بنا نیست مربی، چوب کجی را راست کند و یا روح و روان طغیانگر و سرکشی را رام نماید که چنین برداشتی در تربیت خود میتواند نقض غرض محسوب شده و تأثیر منفی داشته باشد. چه بسا تلاشهایی که باهدف تربیت مصروف شده ولی نتیجۀ عکس داشته است.
به تصریح قرآن، انسانها با فطرت الهی و پاک آفریده شدهاند (فطرت الله الذی فطر الناس علیها ...) فطرتی که حقگرایی و حقجویی و گرایش به فضایل اخلاقی و پرهیز از رذائل اخلاقی مقتضای آن است، فطرتی که محبت و عشق به زمین وزمان، جماد ونبات وانسان، جلوۀ آن است. کار تربیت ایجاد زمینه و بستر مناسب برای شکوفایی اینچنین فطرتی است واحیاناً زدودن زنگارهای آلودهای که بر روی آن نشسته و آن را مکدر کرده است .
قرآن در همین راستا پیامبر(ص) را فقط مذکِّر میداند. حضرت علی (ع) میفرمایند: پیامبران آمدند تا انسان را به یاد یار ِفراموش شدهای اندازند. قرآن، فرعون را که ادعای خدایی میکرد به عنوان سمبل کسی که از این فطرت الهی فاصله گرفته معرفی میکند و ضمن تأکید بر وجود فطرت الهی در او، از موسی (ع)میخواهد که فطرتش را بیدار نماید. (اذهب الی فرعون انه طغی ...لعله یتذکر او یخشی ... )یعنی نهایتاً انسانِ غیر قابل هدایت وجود ندارد و این هنرِ تربیت است که میتواند به بروز جلوههای فطرت کمک کند و در صورتی که انحراف در رفتار و خلق و خوی انسانی از فطرتش ایجاد شده به اصلاح آن بپردازد. البته این مهم، خود موضوع دانشی عمیق و گسترده و همزاد انسان است.
ادیان الهی و مکاتب بشری هرکدام بخش وسیعی از آموزهها وتعالیم خود را به آن اختصاص دادهاند و اولیاء الهی و دانشمندان بزرگ به بیان فنون ارزشمند این دانش پرداختهاند و صدافسوس که بیاعتنائی به تعلیم و تربیت، امروز خسارتهای فراوانی بر بشریت تحمیل کرده وسرمایههای عظیمی را به نابودی کشاندهاست .
در اینجا لازم میدانم به بخشی از ارزشهایی که در نظام تربیتی باید با مهارت کامل از طرف دست اندرکاران مورد توجه و تأکید قرار گیرد، اشاره نمایم:
البته ذکر دو نکته در راستای تحقق این اهداف خالی از لطف نیست :
اول اینکه دانش آموزان و دانشجویان بخشی از اوقات فراغت خود را در محیط مدرسه و دانشگاه میگذرانند که هر چند اثری عمیق از معلمان و اساتید خود میپذیرند، اما کار تربیت و تعلیم وشکلگیری شخصیت آنها فقط در مدارس و دانشگاهها انجام نمیشود .
تربیت فرزند از لحظه تولد آغازمیشود ( و شاید به تعبیری قبل از آن ) پدر،مادر، دوستان،آشنایان، فامیل، پلیس، رسانه ها،گروه های شاخص جامعه مثل روحانیون، مدیران و سیاستگذاران و همۀ کسانی که گفتار و رفتارشان به شکلی در معرض دید کودکان و نوجوانان قرار میگیرد و حتی فضایی که در آن زندگی میکنند مثل طراحی محیط خانه ، خیابان ، مراکز آموزشی و... همگی نقشی در ساختار شخصیتی آینده سازان ایفا مینمایند.
تربیت فقط آن زمانی انجام نمیشودکه کودک و نوجوان در کلاس درس نشسته ویا در محیطی مخاطب قرار میگیرد، حتی میتوان گفت دریافت پیامهای غیر مستقیم گاهی اثرگذارتر از پیامهای مستقیم است. به عنوان مثال نحوۀگفتگوی پدر و مادر با یکدیگر و با دیگران و رفتار آنها و تعاملات اجتماعی آنها حتی در زمانی که غافل از کودک خود هستند در ساختار شخصیتی او تاثیر دارد و از این روست که جامعه را باید به تمامی و همه جانبه برای تربیت نسل آینده پردازش کرد.
دوم اینکه حفظ کرامت معلمان و اساتید در جامعه به عنوان معماران شخصیت نسل فردا نه تنها یک ارزش است بلکه اثر ثانوی آن در اثربخشی مأموریت آنها یعنی، تعلیم و تربیت است . اگر این قشر جایگاه والایی در جامعه به لحاظ مادی ومعنوی نداشته باشند اثرات منفی آن در نسلهای آینده بروز میکند.
معلم نه تنها گفتار و سخنش نزد متعلمین نافذ است، بلکه شخصیت و آراستگی ظاهری و رفتارش نیز الگو قرار میگیرد. عشق و علاقۀ او به حرفهای که اختیار کرده و انگیزه و اشتیاق او در تحقق وظایفش و اهتمام تمام و کمال اوبه تعلیم و تربیت میتواند افق روشنی برای فردای جامعه ترسیم کند.
معلم همواره نیازمند بازآموزی و فراگیری فنون جدید در هنر خطیر و حساسی است که به آن اشتغال دارد. بنابراین باید دغدغههای او را برطرف کرد و زندگی، معاش و جایگاه اجتماعی او را آنچنان برکشید که سبک بال به ترسیم نقش انسان بر لوح سپیدی که مقابل اوست بپردازد وگر نه، در هر گردش قلم اگر لغزشی و یا لرزشی در دست هنرمند افتد نقش تباه میگردد .