زمان : 13 Bahman 1393 - 15:20
شناسه : 99460
بازدید : 5546
پیشرفت با شايسته‌خواهي و شايسته‌گزيني در مدیریت جامعه "به دور از حاشیه و اختلاف" پیشرفت با شايسته‌خواهي و شايسته‌گزيني در مدیریت جامعه مجید پاکروح

طبس-یزدفردا"مجید پاکروح/ نيروي انساني از با ‌ارزش‌ترين منابع در سازمان ها مي‌باشند که با تلاش و ايجاد هماهنگی ميان آنها و به‌کارگيري صحيح از آنها همراه با ديگر اجزاي سازمان‌ها‌، مي‌توان اهداف سازماني را تحقق بخشيد. اين منابع داراي توانايي‌‌ها و قابليت‌‌هاي بالقوه‌اي هستند که در محيط سازماني بالفعل مي‌شوند و دستيابي به اين هدف‌، نيازمند درک و شناخت کامل انسان‌ها و فراهم کردن شرايط مناسب براي کار کردن و تلاش است. يکي از مباحثي که در اين زمينه بايد بررسي شود‌، قراردادن افراد در جايگاه‌هاي مناسب با توانايي و تجارب و قابليت آنهاست. اين فرآيند در قالب نظام شايسته‌سالاري بررسي مي‌شود. امروزه يافتن افراد لايق و مناسب‌، از مهم‌ترين کار سازمانهاست. در حال حاضر، مهم‌ترين رقابت در سازمان‌ها يافتن افراد لايق و شايسته است. نظام شايسته‌سالاري به سازمان‌ها کمک مي‌کند تا به اهداف خود نائل آيند.

شايستگي‌ در لغت‌ به‌ معناي‌ داشتن‌ توانايي‌، اختيار، مهارت‌، دانش‌، لياقت‌ و صلاحيت‌ است. شايستگي‌ها مجموعه‌اي از دانش، مهارت‌ها، ويژگي‌هاي شخصيتي، علايق، تجارب و توانمندي‌ها در يک شغل يا نقش خاص است که موجب مي‌شود فرد در سطحي بالاتر از حد متوسط در انجام وظيفه و ايفاي مسئوليت خويش به موفقيت دست يابد.

براي‌ برخورداري‌ از مزاياي‌ شايسته‌سالاري منطقي‌ است‌ كه‌ مدیریت جامعه، نظام‌ شايسته‌‌سالاري‌ را نهادينه ‌كند و در كنار آن و به‌ عنوان‌ جزئي‌ از آن‌، شايسته‌گزيني‌ و شايسته‌سازي‌ را نيز مدنظر قرار دهد. نظام شايسته‌سالاري نظامي است که در آن مزايا و موقعيت‌هاي شغلي تنها بر اساس شايستگي، و نه بر مبناي جنسيت، طبقه اجتماعي، قوميت و يا سلیقه فکری به افراد داده مي‌شود. شايسته‌سالاري ديدگاهي است که بر اساس آن، افراد از طريق نظام آموزشي و با تلاش فراوان استعدادهاي خود را شکوفا مي‌سازند و در نهايت، فارغ از جنسيت، طبقة اجتماعي، قوميت و يا نگاه فکری، براي تصدي مناسب يک شغل، فقط بر اساس شايستگي انتخاب می شوند. شايسته‌سالاري به مفهوم بکارگيري مناسب‌ترين افراد در مناسب‌ترين جايگاه در جامعه است. امروزه در جامعه های رشد‌يافته يا در حال رشد، شايسته‌سالاري از اهميت خاصي برخوردار است.

با تفکر در انديشه‌هاي سياسي و اجتماعي اسلام و جست‌وجو در آموزه‌هاي تعالي‌بخش آن مي‌توان جايگاه شايسته‌سالاري را پيدا کرد. عدالت به مثابه اساسي‌ترين اصل ديني، همان شايسته‌سالاري است؛ زيرا با تحقق عدالت اسلامي، اصل استقرار هر چيزي در جاي متعلق خودش برآورده مي‌شود. خداوند در سورة انبياء آية 105 حکومت و سروري بر زمين را براي بندگان صالح و شايسته مي‌داند: «ان الارض يرثها عبادي الصالحون»، حقيقتاً زمين به‌ دست بندگان صالح خواهد افتاد. رعايت اهليت در انتخاب افراد و واگذاري کارها، از مهم‌ترين مسائل در مديريت است؛ يعني کسي که قرار است مسئوليت کاري را عهده‌دار شود، بايد شايستگي هاي لازم را براي آن مسئوليت دارا باشد و به اصطلاح اهليت آن کار را داشته باشد. سنت الهي چنين است که خداوند به هيچ‌کس جز براساس شايستگي و اهليت‌هاي لازم مسئوليتي نمي‌دهد. خداوند در سورة بقره آيه 124 مي‌فرمايد: «اني جاعلک للناس اماما قال و من ذريتي قال لاينال عهدي الظالمين؛ من تو را پيشوا و رهبر مردم قرار دادم. ابراهيم گفت: از دودمان من نيز پيشواياني قرار ده. فرمود‌: پيمان من به ستمکاران نمي‌رسد، تنها آندسته از فرزندان تو که شايسته باشند به پيشوايي خواهد رسيد.»

بسياري ميزان شايستگي براي تصدي مسئوليت‌هاي بزرگ را در «سن و ثروت» يا «نسب و حسب» مي‌دانند. خداوند در آية 247 سورة بقره در داستان برگزيدن طالوت براي فرماندهي بني‌اسرائيل که شخصي جوان بود، اهليت‌هاي اصلي يعني «علم و قدرت» را به منزله ويژگي‌هايي که فرد را شايسته مديريت مي‌سازد، معرفي مي‌کند. خداوند کار رسالت را به او مي‌سپارد که صلاحيت دارد. «ان الله الصطفه عليکم و زاده بسطه في العلم و الجسم ؛خداوند او را بر شما برگزيد و علم و قدرت جسم او را وسعت بخشيد». منصب‌ها و مسئوليت ها، امانت‌هاي الهي هستند که بايد به اهلش سپرده شود تا آن را به مقصد برسانند. در واقع، اصل «لياقت و شايستگي» از اصول اساسي در مديريت قرآني است.

شايسته‌سالاري بهره‌گيري از انرژي خلاق افراد نخبه و برگزيده است؛ به‌طوري که در تمام اجزاي آن، مناسب‌ترين و کارآ‌ترين افراد هر کدام در جاي واقعي خود قرار بگيرند؛ به‌گونه‌اي که بهتر از آن ميسر نباشد، هر فردي به کار تخصصي خود‌ و هر بخشي فقط وظايف خود را بخوبي انجام دهد‌. بي‌شك‌ هيچ‌‌كس‌ از شايسته‌سالاري‌ و داشتن‌ توان‌ و مهارت‌ انجام‌ كارها، بدش‌ نمي‌آيد؛ بلكه‌ برعكس‌ هر كس‌ به‌ نوعي‌ خودش‌ را براي‌ انجام‌ كاري‌ خاص‌ شايسته‌ مي‌داند و حتي‌ ناشايسته‌ترين‌ افراد وقتي‌ به‌ مقامي‌ مي‌رسند و يا به‌ پستي‌ منصوب‌ مي‌شوند، خودشان‌ را لايق‌ و سزاوار آن‌ مي‌دانند. بنابراين‌ از اين‌ افراد نبايد هيچ‌ انتظاري‌ داشت‌.‌ بايد با برنامه‌ريزي‌ درست و صحيح، قوانيني را در جهت به‌کار گماردن افراد صالح و شايسته در جوامع تصويب‌، و با انتصاب افراد و مديران‌ نالايق‌ به ‌شدت‌ مخالفت‌ كرد؛ به‌ نوعي‌ كه‌ اين‌ برنامه‌ رفته‌رفته‌ به‌ يك‌ فرهنگ‌ در جامعه تبديل‌ شود.