محمد رضا شوق الشعراء

کتابخانه مرکزی یزد در کنار بافت مرده و مخروبه ای که برای ویران شدن، منتظر یک زلزله کوچک و چند سانت باران است قرار دارد. بافت زخم خورده و چرکینی که اکثر ساکنان آن غیر بومی و مهاجر فقیر می باشند. بافتی که هیچکدام از مدیران و مسئولان شهر ساکن آن نیستند. بافتی که چندین سال پیش و با طرحی جالب در آن آپارتمانهایی برای سکونت انسانها ساخته شد، که اگر این طرح ادامه یافته بود، اینگونه یزد با معضل آپارتمانهای «مهر» روبرو نمی شد.
براستی چه کسانی موافق تخریب سر کتابخانه مرکزی یزد هستند و چه کسانی موافق بودن این «سر» بر بدنه کتابخانه می باشند؟ کتابخانه ای که می تواند نماد مدرنی از فرهنگ امروز یزد شود.
میلیونها تومان سالها پیش برای ساخت طبقه بالای کتابخانه مرکزی یزد هزینه شده، و اینک نزدیک پنجاه میلیون تومان با پیمانکار قرارداد بسته شده، تا دهها تن آهنی که در این «سر» بکار رفته پائین آورده شود.
بریدن «سر» کتابخانه مرکزی یزد یک اشتباه بزرگ است، که بنام استاندار اردکانی یزد نوشته خواهد شد، و ای کاش مرحوم شیخ محمد علی صدوقی بود و جلوی این تخریب و از بین رفته پول و بودجه یزد و یزدی ها را می گرفت. فراموش نکنید آنگاه که شیخ محمد علی صذوقی زنده بود، این طرح تصویب و اجراء شد و امروز که نیست، آنها که نتوانستند بزرگتر و بهتر را بسازنند، درصدد تخریب این سازه می باشند.
تبصره اول:کتابخانه مرکزی، یادگاری از سفید و کاظمینی است؟
در سالهای بعد از دوم خرداد و آنگاه که خاتمی رئیس جمهور بود، با حضور مسجد جامعی (قائم مقام وزیر ارشاد) مهندس سفید، خورشیدنام (معاون سیاسی و امنیتی استانداری) اولیاء ( مدیرکل مسکن و شهر سازی) خادم زاده (مدیرکل میراث فرهنگی) کاظمینی ( مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان یزد) و ... کلنگ کتابخانه مرکزی طبق طرح تصویب شده و با همین ارتفاع به زمین زده شد. حال کسانی که آنروز و در زمان کلنگ زمین زدن این طرح حضور داشتند، امروز در رابطه با بریده شدن «سر» کتابخانه مرکزی چه می گویند؟

  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا