طنز شیخ الحکایات

دنیای توپِ توپِ توپ

 

یادش بخیر دوران توپ قلقلی که من این توپو نداشتم، مشقامو خوب نوشتم، بابا به من عیدی داد، یه توپ قلقلی داد و آن وقت چه غنچی میزدیم که یک توپ پلاستیکی عیدی گرفتیم. دوران حالا اما دوران توپیه! یارو میره پا میکشه زیر توپ، چند صد میلیون، اخیراً هم میلیاردی میذارن تنگ جیفش که نمی دونم حقوق چند صد استاد تو چند ماه هست(دراین جا نکته انحرافی و گول زننده علم بهتر از ثروت است را کار نداریم)! اونوقت همین یارو یک توپ قلقلی را از میان پاهای چند تا لنگ دراز و آدم گنده ی دیگه این ور و اون ور میبره و شوت میکشه وسط تو میله ای که تور بهش بستن و بعد از گل حرکات عجیب غریب میکنند که مثلاً  قانون نسبیت را کشف کرده و یا نیروی ارشمیدش و جاذبه را یافته اند و پیراهن از تن در میکنند که به عشق مملکت دارند خدمت می کنند.عشق به مردمی که برایش کف می زنند و سوت می زنند و ایل و تبار همدیگرو رو گور به گور  میکنن که فقط یارو مبلغ قراردادش درشت تر بشه. صب تا شب می شینن و پا میشن، براش سر و دست میشکنن  و اداره و خونه و میهمونی و پاتوق و کتابخونه و مدرسه و دانشگاه و خیابون و بیابون و همه جا عشق فوتبالی را به رخ می کشند که یعنی به روز است و با اطلاع است که چی بشه؟! که یارو معروف و معروف تر بشه و عشق و حال بیشتر بکنه و عکس گریم کرده اشان رو جلد مجلات با موهای بش و لنزهای بژ رنگ اتولشان چاپ بشه و پوستراشون اولنگون در و دیوار اتاقا بشه و مسافرت های آن چنانی بروند و عدس پلو و ماکارونی و نیمرو نمی خورن که بی خاصیت است و جون بهشون نمیده و قفقازی و جوجه و بریونی و بیفتک و شیشلیل و خاویار و کباب ترکی و ازاین  چیزا فقط به مزاجشون سازگاره  تا پا بکشن زیر هرچی بیت المال است و از اون وری هم برای اینکه تماشاچی زیادی هیجان زده نشودو فقط شاهد تماشای حرکات خاص در زمین ورزش باشند، مدیر و وزیر و معاون جمع می شوند و قیمت پایین آب و برق و گاز را می کنند توی حلقمان و اون بدبخت مفلوکی که خودش و بچه اش را به اسم عشق فوتبال سیلون و ویلون از اون سر ایرون کشونده تا دربی سرخابی ببیند و شب تا صب کمر خشک شده تو ماشین پراید و وانتش ساندویچ تخم مرغ و ماکارونی با نون اضافه سق میزند و از شیر آب غیرقابل شرب بلوار همان مسیر قلوپ قلوپ آب خنک میخوره تا آروم بشه  و یارانه یک ماهش را داده بلیط خریده که به زور مشت و لگد خوردن مثل بوووووق بریزن داخل و هورا بکشن شیر سماور.... تا خانوما هم فکر کنند اجحاف شده و  حقشان پای مال شده و هر روز دل و روده بترکونن که اونام باید برن صندلی بشکونن و فحش های بوووووق دار حواله کنن تا مبادا از عربده کشی و ولنگاری یک مشت فلک زده بدبخت درمانده که نه فکر دارد و نه قدرت تفکر که به زور برنامه و تبلیغ و هزار حرف مفت که فوتبال خاص است و استراتژیک است و تماشاچی دارد و جهانی است و خودتونو با سرسختی تمام سرکار می گذارید  و کیف و لذت و استفاده و همه امتیاز و منفعتش مال اون یاروها که فقط برای اینکه از این قسمت زمین بروند تو اون قسمت میلیاردها تومان قرار داد می بندند و نمی فهمی که این مبلغ از کجاها تامین می شود و اونوقت عشق فوتبالیا عشقشون اینه که یه روز یه جایی یارو را ببین و خود خفه کنند تا بهش نزدیک بشوند و کف دستش محکم چندتا خط درنهایت تمسخر و بی اعتنایی بکشند که یعنی امضا کردند و طبق عادت زشتشان تف کنند دور و برشان و هر جا می خواهد باشد و عشق فوتبالی بدبخت هم تا چن روز دستاشو نشوره و عکس یعنی امضا کف دستش را برای عالم و آدم بلوتوث کند و یارو هم نشسته تو جزایر نقطه چین  و دارند با هم دیگه کَل می اندازند و خنده ریسه می روند که دیدی برای امضا گرفتن چطور التماسم می کردند؟!!!!!!

بعد از چند سال هم که هی دنبال توپ بازی بازی کردند و بعد هم در تیم و بازی ملی هیچ تعصبی از خود نشان ندادند که مواظب ساقشان هستند و حسابی از بیت المال بهشان رسیده و دیگر مثلا سنشان بالا رفته به جاها و کشورهای و سواحل بووووق می روند و ....... پولای که قد بودجه دوسه تا استان در اختیار استانداران قرار می گیرد و ریال ریال خرج می شود مشغول رستوران و کافی شاپ و بساز و بفروش می کنند  و از رئیس جمهور برای این سوابق و فعالیت های درخشانشان می خواهند تا شخصا دخالت کنند و ماشین خاص شان را به کشور اجازه ورود بدهند و کلی از این فخر فروشی و خودبزرگ بینی هایی که دشمن نبیند و کلی کیف و حال و انا به خیر و تو را به شر و good luck   و از این حرفا که آقا فوتبال استراتژیکه............

وحید  شیخ احمدصفاری

  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا