سحر ترهنده : پژوهشگر ادبیات کودک و داور جایزه‌ هانس‌کریستین‌اندرسن

زماني كه اولين كودك براي نخستین‌بار لبخند زد، خنده‌اش شكست و به هزاران قطعه تقسيم شد، قطعاتي كه شروع به پرواز كردند و چنين بود كه دنياي پريان پديد آمد.  
جي.  ام.  بَري (برگرفته از كتاب پيتر پَن)

اين‌روزها خبر كشتار، جنگ، حمام‌خون، تعصبات قومي و مذهبي، فقر، نفرت، تندروي‌هاي آييني، تماميت‌خواهي، بي‌سوادي و خشونت در منطقه ما (خاورميانه) بيداد مي‌كند. چه بر سر اين قسمت از جهان آمده است؟ كشتار بي‌امان مردم غزه به‌ويژه كودكان، زنان و دختركاني كه دوشادوش مردان در كوباني عليه داعش درحال جنگند، هواپيمايی كه با قهر منفجر مي‌شود، خانه‌هايي كه در عمليات تروريستي در عراق و سوريه ويران مي‌شوند، طالباني كه همچنان وحشت بر دل مردمان افغان مي‌افكند و برادران و همسايگاني كه در پاكستان بر سر تماميت‌خواهي‌هاي مذهبي يكديگر را از بين مي‌برند. بهتر است هرچه سريع‌تر در هياهوي زندگي روزمره‌مان اندكي درنگ كنيم، خطر نزديك است.  بايد جست‌وجو كرد، تا از همه‌گير شدن فاجعه بتوان جلوگيري كرد، بايد پرسيد چرا؟ چرا در همسايگي و در منطقه ما چنين هياهويي برپاست؟ در منطقه‌اي كه ساليان‌سال است با قدمت تاريخي و تمدن‌هاي كهن و چه و چه‌اش مي‌نازد؟ همسايگان ما را چه مي‌شود؟ خاورميانه را چه مي‌شود كه چنين به مرگ و نيستي كمر بسته است!
خاورميانه در آتش و خون شعله‌ور است و در اين ميان واژه صلح به شوخي‌اي ساده‌لوحانه مي‌ماند. در خاورميانه ما از كودكي بذر نفرت از ديگري و ديگران در دل‌ها و ذهن‌ها كاشته مي‌شود، آنگونه كه هيچ نوع تفاوتي برتابيده نمي‌شود. در خاورميانه «مرگ‌بَر» قوم‌هاي ديگر، مذاهب ديگر، جنس ديگر و باور‌هاي ديگرگونه صدر گفتار است. چيزي كه بيش از كشتار وحشيانه مردم غزه هراس ايجاد مي‌كند،  نفرتي است كه در عمق دل و جان مردمان اين منطقه به حق يا ناحق ريشه دوانده است. در خاورميانه جنگ‌زده كودكان از بدو تولد با امنيت و آرامش بيگانه‌اند و در آوار‌گي، وحشت و گرسنگي بدون برآورده‌شدن ابتدايي‌ترين نيازهايشان با نفرت بزرگ مي‌شوند. چنين حجمي از خشونت تصويري نااميدكننده از آينده به نمايش مي‌گذارد، فردايمان بهتر از امروز نخواهد بود با كودكاني همه سَر نفرت و درد! اما ديدن كودكاني كه بر ويرانه‌هاي غزه در اوج جنگ با هم بازي مي‌كنند و مي‌خندند، تصوير كودكاني كه در اردوگاه‌ها در اوج فقر به دنبال اسباب‌بازي يا كتاب مي‌گردند، داستان ديگري مي‌گويد، كه اميد هرچند كوچك، هنوز هست، كه فردايمان مي‌تواند بهتر از امروزمان باشد چون هنوز كودكاني هستند كه بازي مي‌كنند و مي‌خندند.  
امروز ديگر جمله «صلح را بايد از كودكي آموخت» ١ شعاري خوشايند نيست، ضرورتي انكارناپذير است براي برون‌رفت از چرخه خشونت در منطقه‌اي كه هنوز هم در آن با شادماني مراسم اعدام را به تماشا مي‌نشينيم و سنگ اول را پرتاب مي‌كنيم، براي معلولان كوچكترين حقي قایل نيستيم و نژادپرستي در عمق جانمان ريشه دوانده است. سال‌ها پيش، پس از پايان جنگ‌جهاني دوم اروپا نيز دچار چرخه‌اي از خشونت و نااميدي بود كه چندان دور از وضعيت كنوني خاورميانه نبود، در آن دوران كه هيچ اميدي براي مردمان گرسنه و جنگ‌زده نبود و همه به دنبال لقمه‌اي نان بودند، دقيقا در همان دوران مردماني صلح‌جو و آينده‌نگر دريافتند كه براي برون‌رفت از اين چرخه كشتار و ويراني بايد نسلي اميدوار و صلح‌جو پرورش داد. مردماني بزرگ چون يِلا لپمَن (بنيانگذار دفتر بين‌المللي كتاب براي نسل جوان IBBY) باور داشتند كه كتاب‌ها و قصه‌ها مي‌توانند در ذهن و ناخودآگاه مخاطبان درك متقابل و مدارا ايجاد كنند، آنها باور داشتند كه ادبيات كودك مي‌تواند پلي باشد ميان ملت‌ها و باورها. فرهنگ صلح يعني احترام به تفاوت و تغيير و چه راهي بهتر از آموزش غيرمستقيم تفاوت‌ها و حقوق افراد جز ادبيات كودكان و در سنين كودكي.  البته فرهنگ‌سازي نياز به نگاه روشن علمي- اجتماعي و برنامه‌ريزي روشمند، جامع و بلندمدت دارد. با اين وجود يكي از راه‌هايي كه مي‌توان فرهنگ صلح را از طريق آن ميان نسل جوان گسترش داد، ادبيات ناب و مناسب است. كتاب‌هاي كودكان مي‌توانند مستقيما آموزش‌دهنده مفاهيم صلح باشند يا در خلال داستان‌هايي جذاب و چالش‌برانگيز مخاطب را درگير دوراهي‌هاي اخلاقي و مصاديق صلح كنند. با مطالعه ادبيات ناب مضاميني چون مدارا، بخشش، پذيرش تفاوت‌ها، پذيرش نظرات مخالف، ايستادن در برابر بي‌عدالتي و قلدري و... در ذهن و ناخودآگاه كودك رسوب كرده و نهادينه خواهد شد. با اين‌كه بيش از ٦٠ ‌سال از عمر دفتر بين‌المللي كتاب براي نسل جوان مي‌گذرد و ٧٧ كشور عضو اين دفتر هستند و در تلاش براي رسيدن به اهداف والاي بنيانگذاران، هنوز تا رسيدن به جهان آرماني ليپمن يعني جهاني بدون خشونت و كودكاني شاد و آزاد، راه بسيار است.  
يكي از مهم‌ترين رسالت‌هاي ادبيات كودكان، گسترش فرهنگ نوع دوستي و صلح است و يكي از بزرگترين دستاوردهاي نويسندگان، ايجاد احساس و تاثير پايدار مفهوم صلح در ذهن خوانندگان جوان. ادبيات كودكان، مخاطب را با دشواري‌هاي جهان امروز و مسئوليت‌هايش نسبت به محيط پيرامون و طبيعت آشنا مي‌كند، ادبيات كودكان امروزه تنها قصه‌هاي زيباي پريان با پايان‌هايي خوش و افسانه‌اي نيست، بلكه بسياري اوقات واقع‌گرايانه بازتاب دهنده رنج‌ها‌، تجاوزها، تحقيرها و تبعيض‌هايي است كه دنياي كودكان را فرا گرفته و در عين حال روش‌ها و راهكارهايي براي مواجهه با ناملايمات پيش‌روي مخاطب مي‌گذارد. ادبيات ناب كودك مروج اميد و دنياي بهتر است و چه پيامي بيش از اين جان دردمند خاورميانه را مي‌تواند تسكين بخشد.  
راه دوري نرويم؛ در همين كشور عزيز خودمان ايران، رسانه‌هاي صوتي و تصويري مملو از خشونت‌هاي بصري و كلامي‌اند. ياد گرفته‌ايم به حقوق اوليه هم احترام نگذاريم، اصولا از حقوق خود و ديگران اطلاع روشني نداريم. خود را مركز جهان مي‌دانيم و كودكانمان را با چنين تصور خامي بزرگ مي‌كنيم، كتاب‌هاي درسي‌مان مملو از توهين‌ها است. نظام آموزش و پرورش‌مان نظامي بسته است و كودكان پرورش‌يافته در اين نظام غالبا تبديل به ديكتاتورهايي كوچك در محيط‌هاي كاري يا زندگي شخصي مي‌شوند. نظام آموزشي‌اي كه در آن از كار گروهي، تحمل و مدارا اثري نيست، همچنان رقابت بر سر نمره و كنكور بيماري‌اي فراگير است كه براي درمانش بايد ساليان‌سال تلاش كرد. نظام‌آموزشي كه در آن كودكان با حجم انبوهي از محفوظات بمباران مي‌شوند و به افرادي منفعل و پذيرنده
تبديل مي‌شوند.

ما به كودكانمان پرسشگري و استدلال منطقي آموزش نمي‌دهيم. به آنها شنيدن و شنيده‌شدن را هم آموزش نمي‌دهيم. اين ضعف بزرگ نظام آموزشي و اجتماعي، كار ادبيات كودكان و پديدآورندگان آن را صدها بار دشوارتر كرده است. وظيفه‌اي سنگين براي از بين بردن تمام ويراني‌هايي كه طي سال‌ها در رگ و پي كودكان اين مرز و بوم ريشه دوانده، امري دشوار است و نياز به همتي جمعي دارد.  
صلح را قطعا مي‌توان از كودكي آموزش داد، با همكاري و رشد نهادهاي مدني فعال در زمينه حقوق كودك و فرهنگ صلح، با توليد ادبيات به‌دور از خشونت و قِشري‌گري، با توليد تصاويري به‌دور از اهانت و تبعيض، با ورود معلولين، اقوام و ديگران به دنياي ادبيات كودكان ايران، با ترجمه آثاري ارزشمند و ادبي كه روش‌هاي مقابله با قلدري و خشونت را پيش‌روي مخاطب جوان بگذارند، با شكل‌گيري جوايز ادبي در حوزه ترويج مدارا و صلح، با گسترش فرهنگ گفت‌وگو و كار گروهي، با تشويق عدالتخواهي و ايستادن در برابر ظلم، با گسترش معرفي اجزای فرهنگ صلح يعني احترام به رنگ پوست، زبان، لهجه، پوشش، آيين، آداب، توانمندي‌ها و تفاوت‌ها در سطح جامعه، با نفي جنگ و كشتار، با گسترش آگاهي و سواد عمومي، با ايجاد فرصت‌هاي برابر و البته از همه مهم‌تر با گسترش فرهنگ مهرورزي، صلح را مي‌توان از كودكي آموخت. با قدم‌هايي كوچك، با خواندن كتاب‌هايي چون تيستو سبز انگشتي، مومو، شازده‌كوچولو، ساداكو‌هزار درناي كاغذي، چگونه مي‌توان بال شكسته‌اي را درمان كرد، مهمان‌هاي ناخوانده، خُمره و... كتاب‌ها پيام‌آور صلح‌اند، شايد با همت ما دست‌اندركاران ادبيات كودك آينده خاورميانه به از امروزش باشد.
                                                     

١- صلح را بايد از كودكي آموخت عنوان دو مجموعه مصاحبه است با بزرگان ادبيات كودك و فعالان حقوق كودك (توران ميرهادي، نوش‌آفرين انصاري، ناصر يوسفي، مريم احمدي و...) كه به كوشش پريچهر نسرين‌پي در موسسه پژوهشي كودكان دنيا به چاپ رسيده است.

 2- برگرفته از روزنامه شهروند 25 مرداد 93

 

  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا