ما که خودمان شیخ الحکایات می باشیم، به یادمان هست در ایام اسبق، روزگار به ما زین داد و وقتی در یک مجتمع آپارتمانی ساکن شده بودیم ، قمر من الازهر شد و عضوعلی البدل دوم هیأت مدیره اش شدیم(عضو سوم نداشت). اما از آنجایی که خود را بسی لایق تر و خاص تر می دانستیم و دچار هیچ توهمی هم نبودیم درصدد برآمدیم تا این را به اهالی و اقشار اثبات نماییم. تفکرات صغیره و کبیره بسیار مبذول بفرمودیم و شبانه روز دود چراغ بخوردیم تا عاقبت راهی برای این نافهمی اهالی و اقشار که بنده را نمی دیدند، بیافتیم و به طرفه العینی تشکر نامه ایی بنوشتیم و از عموم اهالی و اقشار مجتمع و بالاخص کودکان و ایضاً کوچکتر از کودکان که در هنگام جو سنگین انتخابات هیأت مدیره، جست و خیز توأم با انواع و اقسام اصوات بداشتند و باعث ایجاد شور و هیجان و بلند شدن صداها در سالن انتخابات (که پارکینگ یکی از طبقات بود) بشدند، نهایت تشکر را تحت عنوان شیخ الحکایات، نماینده ساکنین آپارتمان و عضو علی البدل ثانی هیأت مدیره ،عرضه بداشتیم . تجمع اهالی در خواندن تشکرنامه جات اینجانب که با سریش به دیوار الصاقیه می نمودیم، همراه با موجی از موجبات شادی و خنده و شعف و آمیخته در اشک شادمانی و لذت از این همه توجه نماینده اشان به آنها بود. هرچند که مغرضان و معاندین ومحاسدین(احتمالاً ریشه ای از حاسدین باشد) این اشک شوق را به تفسیری غلط تعبیر می نمودند اما بنده به عنوان نماینده اهالی و اقشار وعضو علی البدل به روی مبارک نیاورده و بر پوست کلفت و یا بر سبیل کلفت خود و یا بر گردن کلفت خود انگشت ملوکانه و بی خیالشانه می کشانیدم تا آنان از این بی توجهی بنده استاد و نماینده محترم جزجز بزنند و حتی آستین همت ورمالانده و با مراجعه به تقویم، انواع مناسبتها را با عنوان نماینده و استاد و مسول محترم چمن کاری مجتمع و عضو علی البدل به تمامی اهالی و اقشار همیشگی تبریک و تهنیت و یا تسلیت و تهنیت عرض بفرمودیم. اما از آنجایی که احساس آنرا داشتیم هنوز اهالی و اقشار از نافهمی بیرون نیامده و بنده مشهور نشده و عقده خدمت رسانی امان داشت هرز میرفت لذا در پی سوار شدن بر خر مراد بر خود فرض و فریضه و وظیفه دانستیم تا از نگهبان خدوم و زحمت کش مجتمع که در هنگام تناول چای دیشلمه در اتاقک گرم نگهبانی حواسشان به ورود و خروج پرنده و چرنده و هر آدم ابوالبشری از آنجا می باشد، تشکر و قدردانی بنماییم و بنمودیم و بعد از آن هم بر این اندیشه التفات خاص بنمودیم که لازم است تا فراتر از این خرده اشارت ها بنویسم؛ - آهای آدمها من هستم پس می نویسم و می نویسم پس توروخدا من را ببینید – سهم خود را به عنوان شهروند خوب و نماینده ایی متعهد و وظیفه شناس ادا نموده و از شهرداری که کوچه محلات را جاروب می کند تشکر و سپاس به عمل آورده و بعد، از شورای وزین شهر که خوشبختانه بهتر از هر مقام مسول و موضوع مرتبطی سپاسگزاری های بیشمار بدون مسولیت داشتن و موضوعات نامرتبط، از عموم و اهالی و اقشار و اصناف و هواپیماهای ساقط شده و تاج گذاری آقامحمدخان قاجار و حیف شدن بقایای تخت سلیمان و سالروز ورود آب به حوزه خلیج فارس را ارج می نهند و تبریک و تهنیت و شادباش و تسلیت و افسوس باد اعلام می دارند هم ممنون باد و تشکر اعلام فرمودیم. اما باز احساس آزار دهنده ناشناختگی مان از سوی اهالی و اقشار و تصور کم کاری و عدم ارایه بهینه وظایف و کوتاهی در انجام آن ، وجدان درد شدیدی را در نهادمان نشاند و بر سعی مان بیفزودیم تا اسممان بر تارک روزی نامه ها مرتب تکرار شود و آن دیرفهمان هم بفهمند من هستم. لذا با قدری تلاش مضاعف از طریق کثیره النامه به گسترش نام نامی خود همی وافر نمودم و تشکرات ربط و بی ربط را پخشاندیم و از تاکسی های جنوب کشورمان و اتوبوسهای شمال و هواپیماهای شرقی و راآهن غربی مان کمال و نهایت تقدیر و تشکر خود را مبذئل بداشتیم. در همین جا هم از همه ی همه که طی این همه مدت بنده را فهمیدند و از دیر فهمی به در آمدند و دریافتند که من چقدر محتاج شهرت هستم سپاس گزاری نموده و خواهش می کنم تا در انتخابات آینده هیأت مدیره ، شورای شهر و روستا، ریاست جمهوری، نمایندگی مجلس، نمایندگی سازمان ملل، نمایندگی یونسکو، یوفا، فیفا، فاو به طور یک مرتبه و یک جا رأی بدهند و بدانند من از عهده ی همه ی آنها به طور همزمان برخواهم آمد.
امضا
شیخ الحکایات
نماینده تام قسمتی از اقشار در خواندن چرند و پرند علامه دهخدا
|
این خبر را با دوستان خود به اشتراک بگذارید           | |||||||||
|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|
 مخاطبان آن لاین یزدفردا -فرداییان همیشه همراه یزدفردا در سراسر جهان |
> مطلب این صفحه را به زبان دلخواه خود ترجمه کنید |
||||||||
|
|||||||||
- نویسنده : یزد فردا
- منبع خبر : خبرگزاری فردا
جمعه 19,آوریل,2024