رضا بردستانی

شوراهای اسلامی شهر و روستا چهارمین دوره ی خود را پشت سر می گذارد. بررسی مجموعه عملکرد شوراها در این چهار دوره، تعیین مثبت یا منفی بودن و میزان تأثیرگذاری شوراها از حوصله ی این بحث خارج است اما آن چه در این یادداشت کوتاه به آن اشاره خواهد شد یکی از مطالباتی است که اگرچه قدیمی است اما مطالبه ای مبتنی بر عقلانیت و ارتقاء دموکراسی مستقیم در جامعه است.

تا هم اکنون شوراها در انتخاب شهردار نقشی مستقیم و تأثیر گذار دارند، این نقش گاه به جای رفتن به سمت تعالی و پیشرفت موجب گروه بندی ها، اردوکشی ها و زد و بندهای عجیب و غریبی شده است تا جایی که گاه شوراها در معادلات سیاسی کشور نیز تغییر و تحوّل ایجاد کرده اند.

انتخاب شهردار اگرچه در شورای اسلامی یزد یک بحث حاشیه ای و بیشتر شبیه یک شوخی است اما در برخی کلانشهرها به یکی از مهمترین چالش های پیش روی شورا مبدل شده است. این که می گوییم انتخاب شهردار در شورای اسلامی شهر یزد یک بحث حاشیه ای و بیشتر شبیه یک شوخی است را می توان در آخرین انتخاب این شورا جستجو کرد؛ از یک سو شهرداری انتخاب می شود که در شهری دیگر حکم شهردار بودنش نیز صادر شده است از سوی دیگر شهرداری به عنوان جایگزین انتخاب می شود که هیچ تحلیلی بر عملکردِ چندین ماهه ی او به مردم ارائه نمی شود. حال در نظر بگیرید انتخاب شهردارِ تهران نیز به همین روش انجام می شد آن گاه هیچ بعید برای حل و فصل آن انتخاب پای دولت، مجلس و قوای دیگر نیز به صحن شورای اسلامی شهر تهران باز می شد.

ارائه ی لایحه ی مدیریت شهری و واکنش چمران به آن نشان داد انتخاب شهردار نه به عنوانِ ابزاری برای مدیریت شهری که مستمسکی است برای حفظ صلاحیتِ فلسفه ی وجودی شوراها واگرنه وقتی اعضای شوراها توسط مردم انتخاب می شوند چه ایرادی وجود خواهد داشت که شهرداران شهرهای بالای دویست هزار نفر نیز با رأی مستقیم مردم انتخاب شوند و شوراها همانگونه که در قانون نیز پیش بینی شده است تنها نقش نظارتی و راهبردی داشته باشند اما آن لایحه و این واکنش نشان داد شوراها به واقعیتی تلخ رسیده اند و آن عدمِ تأثیرگذاری قابل قبول در چرخه ی مدیریت شهری است که این عدم تأثیرگذاری نتیجه ی مستقیم تبدیل نقش های نظارتی به دخالت های ابزاری و نشستن در جایگاه حاکمیتی است

هوشنگ خندان‌دل می گوید با تشکیل مجامع کارشناسی و دعوت از صاحبنظران موفق شدیم لایحه مدیریت شهری را با امضای وزیر کشور به دولت ارائه دهیم که پس از بررسی‌های مجامع کارشناسی در دولت برای تصویب به مجلس ارسال شود. تصویب این لایحه یعنی شوراها دیگر نمی توانند در تعیین شهرداران شهرهای بالای دویست هزار نفر دخالتی داشته باشند زیرا اصلی‌ترین ویژگی لایحه مدیریت شهری نحوه انتخاب شهرداران است. در این لایحه آمده است در شهرهای بالای 200 هزار نفر شهردار توسط مردم شهر انتخاب می‌شود. و این در حالی است که هم اکنون طی دو مرحله شهرداران انتخاب می‌شوند به صورتی که اعضای شورای شهر توسط مردم انتخاب و آن ها شهردار را منصوب می‌کنند که در صورت تصویب این لایحه انتخاب شهردار نیز با مردم است.

کمترین فایده ی این انتخاب فرخنده یعنی تصویب انتخاب شهرداران توسط مردم آن است که حداقل اعضای محترم شورای شهر اسلامی شهر یزد(دیگر شهرها را نمی دانیم!) نمی توانند به جای رسیدگی به امور شهری و برنامه ریزی های کلان در جلسات علنی، ظاهراً به امور زیرگذر سازی و روگذر سازی بپردازند و در عمل به تقسیم پست های مهم شهرداری،وارد آوردنِ فشارهای غیر متعارف به شهردار و تقسیم شهر به حوزه های استحفاظی شخصی بپردازند.

در این جا آن چه بسیار مایه تعجب و تأسف است واکنش چمران به این لایحه است:

«اگر شهردار توسط مردم انتخاب شود بدون شک فردی سیاسی یا مشهور رای می‌آورد در حالی که شهردار باید فردی متخصص و غیر سیاسی باشد و شوراها براساس تخصصی که دارند فرد را انتخاب می‌کنند.»

حال سؤال این جا است که شهردار فعلی تهران بیشتر سیاسی است و مشهور یا غیر سیاسی است و متخصص؟ بی شک اگر قرار بر انتخاب شهردار توسط مردم نیز بود همین آقای قالیباف با امکانات گسترده ای که در اختیار دارد انتخاب می شد پس می ماند نقش نظارتی شوراها که در لایحه ی مدیریت شهری هیچ گونه خللی به آن وارد نشده است!

در این که اگر انتخاب شهردار در یزد هم برعهده ی مردم بود باز فردی مثل عظیمی زاده می توانست بر صندلی شهرداری یزد تکیه بزند یا خیر جای شک و ابهام فراوان دارد! همان شهرداری که خبر برکناری، استیضاح، مذاکرات هدف دار و مسائلی از این دست که پیرامون او و حوزه ی مدیریتی اش در چرخش است مثل نقل و نبات در شهر دست به دست می شود.

دو نکته ی دیگر که بسیار قابل تأمل است در این واکنش مدیریت نشده ی چمران رئیس شورای شهر تهران دیده می شود نخست این که ایشان معتقدند:«با اینکه انتظار داریم جایگاه‌ شوراها افزایش[احتمالاً ارتقاء مدّ ِ نظر بوده است!] یابد؛ اما از جایگاه آنان هر روزه کاسته می‌شود» نه این که آقای چمران چنین نظری داشته باشند در عمل شاهد بوده ایم در این پانزده سال جایگاه شوراها رشد و ارتقاء که نداشته است هیچ روز به روز نیز در حال بلااثر بودن پیش رفته است این افتِ جایگاه نه به لایحه ی مدیریت شهری ارتباطی دارد و نه مردم مقصر آن هستند بلکه این از اثرات عملکرد ضعیف شوراها در چهاردوره ی بر روی کارآمدنِ آن ها نشأت می گیرد.

در یک نکته که بسیار هم اساسی است با گلایه و پیشنهاد مهدی چمران موافقیم آن جایی که می گوید:«مبنای کار شوراها دینی و ملی است و مطمئنم اگر فرمان چند خطی امام راحل در مورد شوراها سرلوحه کار ما قرار بگیرد همه مشکلات و درگیری‌های فعلی شوراها حل و فصل می‌شود.» در این که مبنای کار شوراها دینی و ملی باید باشد هیچ شکی نیست اما ...

روی صحبتم با اعضای محترم شورای شهر یزد و شخص مهدی چمران ریاست محترم شورای اسلامی شهر تهران است؛ آیا اعتقاد دارید عملکرد فعلی شوراها مبتنی بر تفکرات ملی و دینی است؟ آیا معتقدید عملکرد فعلی شوراها با همان فرمان چند خطی امام راحل همخوانی دارد؟ آیا همچنان معتقدید شوراها از ذات و سرشت اولیه ی خود فاصله نگرفته اند؟

و سؤال و پیشنهادی مشخص:

آیا اعضای محترم شورای شهر یزد حاضر خواهند بود وجود یا عدم وجود شورای شهر با توجه به عملکرد فعلی و پانزده سال گذشته را به رفراندوم بگذارند؟ آیا این مقدار قدرت دفاع در خود می بینند که بودن یا تعطیلی دائم شورای اسلامی فعلی شهر یزد به رأی مردم گذارده شود؟

 

  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا