محمد رضا شوق الشعرا

دکان جدید دو نبش برای میراث خوران
قبر وحشی بافقی کجاست!؟
در این قبری که آدرس می دهند، مرده ای هم هست!!؟
روایتی که در نود و پنج سالگی خواهرزاده فرخی برای معاون گردشگری یزد تعریف کرده چقدر معتبر است!؟
سخندان بیش از یک دهه شهردار یزد بوده است!!!؟

پیرمرد نود و چندساله ای که سالهای سال ساکن آمریکا و از یزد دور بوده و بزحمت چشمش می بیند و گوشش می شنود و بدلیل کهولت سن نمی تواند براحتی قدم از قدم بردارد، ناگهان بدعوت بعضی از «نان گذشته خوران!» و به بهانه مرمت خانه فرخی به یزد آمده و یکدفعه ادعا کرده زمانی که پنج- شش سالش بوده، دائی اش فرخی، بر سر قبری که الان وسط خیابان امام، روبروی شاهزاده فاضل است، فاتحه می خوانده و می گفته که این قبر وحشی بافقی است، و حال برای رسیدن به قبر وحشی بافقی، باید تنها خانه مابین خانه فرخی و خیابان را نیز تصرف کرده و به خانه فرخی اضافه کرد، تا متولیان جدید، دکان دونبششان درست لب خیابان و روبروی «بازار یزد» قرار گیرد!
در سن نود و چند سالگی حافظه انسان چقدر می تواند گذشته را یادآوری کند؟ و مهمتر اینکه جناب خواهرزاده گرامی فرخی، شاهدی هم برای گفته هایشان دارند!؟ و آیا در همه این سالها هیچکس دیگر این نکته را در یزد نمی دانسته؟
چند روز پیش مدیر حوزه شهرداری و رئیس روابط عمومی شهرداری یزد، از برگزاری «همایش شهرداری یزد در گذر زمان» زیادی تعریف می کرد و می گفت همینکه سخندان در مراسم حاضر بوده و لوح را امضاء کرده، افتخار خیلی بزرگی است و  برای ما کافی است و ما گفتیم که مگر سخندان کیست؟ شاعر است؟ نویسنده است؟ عالم است؟ دانشمند است؟ هنرمند است؟ کی هست و چکاره است؟ که گفت اول اینکه خواهرزاده فرخی است و دوم اینکه سال چهل و دو شهردار یزد بوده، گفتیم دائیش فرخی و شاعر و آزادیخواه بوده چه ربطی به او دارد و دوم اینکه او شهردار شاهی بوده که پدرش قاتل دائیش بوده و مهمتر اینکه در زمان شهرداری، چه کار مهم و بزرگ و شاخصی در یزد انجام داده بوده است!؟
این روزها بدجوری دوباره هوای یزد گرفته و خفه شده است، اینبار بو و دود از «تنور» قبر وحشی بافقی بلند شده، تا این آتش، دیگ و شکم چه کسانی را دوباره داغ و پر نماید.
سالهاست که بنای یادبود شاعر دل سوخته در میانه خیابان مهدی و در پارک وحشی بافقی ساخته شده، و جریان سازی دوباره برای ایجاد مقبره و بنای جدید اندکی مشکوک و سوال برانگیز و تا حدی «مسخره» می باشد. معاون سیاسی و جناحی گردشگری میراث فرهنگی یزد، که مشخص نیست بر اساس کدام شایستگی و تجربه و تخصص و مدرک تحصیلی، بنا به سفارش چه کسی جز سیدحسینی!، ناگهان معاون شرافت در میراث فرهنگی یزد شده است، حرف های جالبی زده و ایده های خیلی خیلی نابی! از خود در کرده و بنا به گزارش تابناک گفته:« طبق روایت می‌دانستیم وحشی بافقی را در صحن امامزاده شاهزاده فاضل به خاک سپرده‌اند، اما بعد از خیابان‌کشی دوره پهلوی اول، دیگر کسی از محل دقیق آن خبر نداشت. اما سخندان، خواهرزاده فرخی یزدی ما را به محل دقیق خاک‌سپاری برد. سخندان که ساکن آمریکا‌ست، برای احیای خانه تاریخی دایی‌اش به یزد سفر کرده و زمانی که سر کوچه آرُک جایی که خانه‌ فرخی یزدی در آن واقع شده رسیدیم، او گفت که محل دقیق قبر وحشی بافقی هم در همین محدوده است‌».
به گفته فاطمی سخندان بیش از یک دهه شهردار یزد بود اما زمان تخریب قبر، بیش از ۱۲ یا ۱۳ سال نداشت. او به معاون گردشگری یزد گفت که هنگام تخریب قبر و احداث خیابان، در محل حضور داشته و هنوز یاداش هست که محل دقیق خاکسپاری واحشی بافقی کجاست.
طبق گفته‌های سخندان محل دقیق قبر وحشی بافقی، زیر خیابان امام، سه متری کوچه آرُک، آخر پیاده‌رو، روبه‌روی مقبره امامزاده شاهزاده فاضل قرار گرفته‌ است. او همچنین محل دقیق قبر را نشان داده ‌است.
 فاطمی در ادامه افزود: «کشف محل دقیق قبر وحشی بافقی پس از ۸۰ سال، اتفاق بسیار مهمی است. به همین منظور می‌خواهیم با ارائه طرحی به پژوهشکده باستان‌شناسی، محل شناسایی شده را ‌کاوش کنیم تا ببینیم هنوز بقایایی از پیکر وحشی بافقی مانده ‌است؟ و در ‌‌نهایت نیز قصد داریم یادمانی در محل شناسایی شده برپا کنیم‌!!!!» یعنی معاون مهندس شرافت در گردشگری یزد می خواهد درست وسط خیابان کم عرض امام و شلوغترین منطقه یزد بنای یادبود برای وحشی بافقی ایجاد نمایند و اما با کدام عقل سلیم!؟ و کدام بودجه؟ حالا ایشان بفرمایند بگویند که برای کاوش قبری که اگر قبر وحشی باشد چقدر باید هزینه شود و بعد از گذشت چند صد سال، آیا قرار است که چیزی در قبر پیدا شود و اگر استخوانی و اسکلتی و چیزی پیدا شد، چگونه می خواهند ثابت کنند که متعلق به وحشی بافقی می باشد!؟
آری اینک قرار است سالها پس از آثارباستانی جدید سازی در میدان میرچقماق یزد، که توسط سیدحسینی، معاون فعلی عمرانی استانداری در زمان ریاست بر سازمان میراث فرهنگی انجام شد، بودجه های زیادی برای قبری که مرده ای در آن نیست هزینه شود و بهمین دلیل معاون گردشگری گفته است:« می‌خواهیم با ارائه طرحی به پژوهشکده باستان‌شناسی، محل شناسایی شده را ‌کاوش کنیم تا ببینیم هنوز بقایایی از پیکر وحشی بافقی مانده ‌است؟» یعنی معاون گردشگری میراث فرهنگی یزد واقعا فکر می کند قرار است چیزی در این آدرس بی محل پیدا شود!؟
تبصره اول: محل قبر وحشی بافقی، درست همان جایی است که سخندان می گوید و فاطمی تائید می کند! البته جناب آقای مسرت نیز می توانند «شهادت» بدهند.
تبصره دوم: چرا باید بنای یادبود «آرامگاه» وحشی در یزد باشد و در بافق نباشد!؟
و اما اگر قرار است که بقایای یافته شده در گوری که می گویند قبر وحشی بافقی است، به جای دیگری برده شده و در آن محل، برای وحشی آرامگاهی بنا شود، چرا این بقایا به بافق برده نشده و در بافق این بنا ساخته نشود!؟ بهرحال پسوند وحشی، بافقی است و یزدی نیست و این حق مسلم بافقی هاست که مزار شاعرشان در دیار خودشان باشد!
تبصره سوم: بدوستی که دستی در آتش دارد و اهل بخیه است گفتیم چند تا پیرمرد نود و پنج ساله پیدا کن و ازشان بپرس دیروز ظهر ناهار چی خوردند؟ و ببین یادشان می آید یا خیر! پدر مرحوم خدابیامرزمان در هشتاد و دو سالگی صبح که صبحانه می خورد یک ساعت بعد یادش می رفت، و البته که مثل خیلی از پیرهای دیگر، بدلیل کهولت سن، خیلی چیزهای دیگر هم یادش رفته بود و یادش نبود، و ...
تبصره چهارم: پدر خدابیامرز پدر خدا بیامرزمان که شاعر بود، روزگاری در ابتدای ورودی بازار شاهزاده فاضل و کنار خیابان، مغازه کفش دوزی داشت و کفش می دوخت و شعر هم می گفت، مغازه ای که بعدها به وراث رسید و زمانی دو قسمت شد و سرانجام نیز فروخته شد و برباد رفت، و اما انگار که پدربزرگمان روزگاری به پدرمان گفته بوده که مغازه او بر روی قبر وحشی بافقی ساخته شده و دیگر مغازه های اطراف روی قبر دیگر مردم، و حالا معاون گردشگری میراث فرهنگی یزد، چطور می خواهد بفهمد قبر وحشی بافقی اونور خیابان است و یا اینور خیابان!؟

  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا