وحید شیخ احمد صفاری

ر هفته کتاب و کتاب خوانی دو اتفاق خوب افتاد. کتاب مجنون اول (مجموعه داستان) دکتر پویان ، استاد دانشگاه یزد و نقد کتاب تعزیه و الگوهای رفتاری آقای زارعیان کارشناس ارشد امورفرهنگی و برنامه ریزی فرهنگی ، کارمند اداره ارشاد یزد. در بحث نقد و تحلیل اولین مجموعه داستان (مجنون اول) باید از جسارت این استاد گرامی تقدیر داشت تا اثر در خور ایشان، سرآغاز آشتی مجدد دانشگاه با ادبیات داستانی باشد.

اما این که نویسنده کیست و تعریف اداره ارشاد ار نویسنده چیست؟ گویا این اداره هم گرفتار موجی شده است که این روزها عده ای بر آن ترکتازی می کنند. کتاب های خاطره ای فراوانی که بسیار کم ارزش و بدون هیچ قاعده و تکنیکی به تعریف و نقل روایتی خاطرات دوران جنگ پرداخته و با تبلیغات اغراق آمیز و حتی کاملاً غیر واقعی درشمارگان بسیار چاپ و نشر می شوند که این آثار البته هیچ وقت نمی تواند جایگاه ادبی و هنری داشته باشد (هرچند که ممکن است در بین این نوع آثار، معدودی هم استثناء باشد اما اکثراً از روایت های بی قالبی است که بر تن نحیف ادبیات داستانی مان همانند سوهان دانه درشت زبر و خشن، کشیده می شوند و بر ارشاد است تا با برنامه ریزی مناسبی جایگاه از بین رفته ادبیات غنی داستانی مان را غبارزدایی کند)

لازم نیست تا از رنج سال ها نویسندگان موی سپید کرده و دست نوشته های سالها بر کشوی ترده خورده و بر طاقچه های خاک نشسته، سخنی بگویم. لازم نیست تا از درماندگی نویسنده ای برای پرداخت اجاره منزل و از فروش کتابهای قدیمی اش و تکه تکه جانش برای روزمرگی  بنویسم. لازم نیست از نویسنده ای بنویسم که می گوید میخواهم اگر نای داشتم و از عهده هزینه برآمدم کتابهایم را بردارم و ببرم بساط کنم روبه روی دانشگاه. لازم نیست از نویسنده ایی بگویک که چندین بار نامه به  وزیر وقت می نویسد و تقاضای یک آلونک و سرپناهی می کند و در همان آرزوی سرپناه می میرد. لازم نیست از وام های گرفته شده و جریمه های دیر کرد سر اقساط رسیده نویسندگانی که برای چاپ آثارشان اخذ کردند بگویم که همه اینها هرچند که قابل تآمل است اما قابل تحمل است. می خواهم از کتابی بگویم که نویسنده ندارد. از کتابی که کتاب نیست. از کتابی که از ارشاد قابل انتظار نیست. از کتاب تعزیه و الگوهای رفتاری بگویم که مجلس برایش برپا شد. اما چه زیبا گفتند جناب دکتر پویان که نویسنده اش چرا خود به اجتهاد نپرداخته است و خود نویسندگی نکرده است؟ و چه صادق و در کمال سادگی و روایی گفت آقای وکیلی پرده خوان تعزیه که این 199 صفحه کتاب و 122 اعلام منبع چه کار خاصی را در برداشت؟

من خود به شخصه از حرف های این پیرمرد ساده بیشتر درس گرفتم و بیشتر با تعزیه آشنا شدم و بیشتر تعزیه را شناختم تا آن کتابی که یک کارمند اداره ارشاد و آن هم کارمند برنامه ریز فرهنگی که همین اسم وعنوان کافی بود تا چنین خطایی را مرتکب نشود. مگر این کتاب چه تحقیق و پژوهش و یا گفتار و تحلیلی را در برداشت؟ مگر چه مطالبی را از خطر حذف شدن و به فراموشی سپرده شدن نجات داد؟ از 122 کتاب تکه برداری کرده و آن ها را پارگراف پارگراف در یک مجموعه گرد آورده است تا چه اثر خاصی را ارایه نماید؟ برای کتاب چه حلوا حلوا شد ولی دل نویسندگان سالها موی سپید شده از این حلوا آشوب شد و به درد آمد؟ مگر هر تدوین و گردآوری و یادداشت برداری از این کتاب و آن کتاب و آن ها را پاراگراف به پارگراف در مجموعه ای گرد آوردن معنی کتاب دارد؟ یعنی آقای زارعیان شما واقعاً خشنود از این نویسندگی و خطاب نویسنده شدن شدید؟

 باید واقعاً از اداره ارشاد خواهش کنیم شما که حمایت نمی کنید از این اثر جمع آوری شده کارمندتان هم حداقل حمایت نکنید که دهن کجی به نویسندگان واقعی نشود.

اما اداره محترم ارشاد چند سوال: هزینه چاپ اثر را آیا چه کسی متقبل شده است؟

تعداد زیاد این کتاب که به رایگان بین مدعوین توزیع شده از چه منبعی تأمین اعتبار شده است؟

آیا اگر آقای زارعیان کارمند ارشد اداره ارشاد نبود رابطه و ضابطه  در این اقدامات نقد و چاپ و توزیع و نام بلند نویسنده بر خالق اثر گذاشتن انجام می شد؟

  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا