یزدفردا "مقاله  "هوش اجتماعی ایرانیان-انتخاب برنامه ریزی یا آینده پژوهی" که در ادامه  خواهید خواند  توسط دکترمحمد حسین رامشت"مدرس دانشکده علوم جغرافیایی وبرنامه ریزی دانشگاه اصفهان"و  داور همایش ملی کاربردهای پیشرفته تحلیل فضایی (سنجش از راه دور و GIS)در آمایش سرزمین که توسط  دانشگاه آزاد اسلامی یزد برگزارشد تالیف شده است که در دو قسمت منتشر که قسمت اول ان قبلا منتشر  و با توجه به اهمیت موضوع ،مطالعه آن را به مدیران و برنامه ریزان توصیه می کنیم .

انتخاب برنامه ریزی یا اینده پژوهی (بخش اول)

قسمت دوم

یزدفردا "دکترمحمد حسین رامشت "مدرس دانشکده علوم جغرافیایی وبرنامه ریزی دانشگاه اصفهان"با اجرا وگذشت یکی دوبرنامه  عمران ملی توسط دولت ، وعدم کامیابی در تحقق ارزوهای ملی ، اقتصاد دانان نسبت به این ایده به نقادی پرداخته و پیشرفت ایران را منوط به مفهوم دیگری نمودند که در ادبیات علمی به توسعه شهرت یافت . این واژه پیامد دیگری راهم به دنبال داشت وان ورود اقتصاددانان به عرصه برنامه های ملی بود . در این دوره با تولید حجم بالایی از مفاهیم رشد وتوسعه پیشرفت ایران نه درسایه حاکمیت مهندسان که در ساحت علوم اقتصادی تعریف گردید ، بطوریکه دو برنامه دردوره پهلوی دوم و سه برنامه پنجساله بر این منوال  در عهد جمهوری اسلامی بدون هیچ رقیبی طراحی وبعضا اجراگردید  . نتایج اجرای این برنامه ها با بحث های درون گروهی همراه بود ودر این مسیر هربار با طرح مفهوم های جدید چون توسعه اقتصادی و توسعه همه جانبه سعی در اصلاح بینش خود در فرایند برنامه های تدوین شده داشتند . اما اجرای سه برنامه توسعه اقتصادی وهمه جانبه در ایران نتیجه ای جز اشفتگی محیطی چیزدیگری دربر نداشت ولاجرم بینش های صرف اقتصادی سهمی راهم به محیط شناسان ومتخصصان محیط زیست دادند . بعبارت دیگر با طرح مفهوم توسعه پایدار[1] سعی شد با مشارکت متخصصان محیط شناس، پایداری را که عام ترین واژه وپرکاربردترین ومقبولترین کلمه در توجیه برنامه ها بود به مجموعه ادبیات علمی کشورازیکسو وادبیات برنامه های تدوینی اضافه نمایند . اینبار دهها کنفرانس با عناوین مختلف برپا و به پسوند پایدار مزین گردید وبرای داشتن حمایت های ذهنی نیز دروس و رشته های متعددی دراین زمینه در سرفصل رشته های وزارت علوم تدوین و عملیاتی شد .

اجرای دوبرنامه متاخر با این مفاهیم هم گره از مشکل کار ارزومندی های ملی نگشود لذا گناه عقیم ماندن بسیاری از مسایل وناکامی های برنامه ای معطوف به مفهوم دیگری گردید وان مفهوم امایش سرزمین[2] بود .

اکنون بعد از اجرای ده برنامه 5 ساله درکشور صحبت از مفهوم  امایش سرزمین میشود زیرا عدم تعادل در بخش های مختلف بخاطر اجرای برنامه های تدوین شده شیرازه امور را به گسستگی میل داد و ازاینرو در اخرین گام مفهوم  امایش سرزمین نیز وارد معرکه ادبی تفکر برنامه ریزی در کشور شده  وسعی وافری وجود دارد که با ورود جغرافیدانان به عرصه برنامه ریزی مدعیان منقد خود رانیز دراین وادی مشارکت دهند شکل (  1 ).

 

 http://yazdfarda.com/media/news_gal/file_85499.jpeg

 شکل ( 1 ) سیری تحلیلی از تغییرات فکری در تحقق ارزومندی های ملی ایرانیان

اگر چه جغرافیدانان همواره به این موضوع تاکید داشته اند که برنامه های تدوینی باید براساس خصوصیات مکانی استوارباشد ولی هرگز در این عرصه رسما وبصورت جدی وارد نشدند. زیرا بسیاری از جغرافیدانان براین باورند که  اصولا بینش برنامه ای یک تفکر کمونیستی است وحتی بسیاری از انها اصالتا با چنین تفکری موافق نبوده  ناکامی های این فرایند را بیشترمتوجه بینش انها در مورد برنامه ریزی  میدانند و بقولvon hayek  دیگرنه تنها نمیتوان مدعی شد که تفکر برنامه ریزی کلید توسعه است که هر جامعه ای چنین تفکری را برای مدیریت کلان خود برگزیند درواقع عقب ماندگی ان جامعه رابه قیمت ارز خود وزحمت یک ملت تضمین کرده است [3].

 در این میان مدیران و تدارک کنندگان برنامه های توسعه در ایران بدین نتیجه رسیده بودند که برای نهادینه کردن تفکر برنامه ریزی[4] به دستگاهی مستقل نیازمندند وتنها با مصوبات هیئت وزیران وشورای عالی اقتصاد نمیتوان نظارت وکنترل برنامه ها را در دست داشت لذا در دوره نخست وزیری مهندس میرحسین موسوی[5] با الگو گرفتن از نظام برنامه ریزی از کشورهای بلوک شرق پیشنهاد تاسیس سازمانی مطرح گردید. در تاسیس چنین نهادی بحث های مفصلی  در کشور صورت گرفت واین مباحث لاجرم منجر به تصویب واجرای سازمانی، تفکر برنامه ریزی در کشور وتاسیس تشکیلاتی اداری  بنام سازمان برنامه ریزی ومدیریت کشور  شد . این سازمان زیر نظر مستقیم بالاترین شخص اجرایی مملکت اداره میشود و الگوی ان برگرفته از ایده های برنامه ریزی در کشور های بلوک شرق بود که با گرایش های فکری نخست وزیر وقت سازگاری وهمخوانی داشت[6] .

در این میان رفته رفته یک سوال بنیادین در جامعه علمی کشور مطرح گردید وان تکیه به دستاورد ها وتجارب دیگر کشور ها بود . بطور کلی در جمع اندیشمندان کشور دیدگاه جدیدی شکل میگرفت وان بینش اینده پژوهی بود . این دیدگاه که ماهیتا با بینش برنامه ریزی متفاوت است محور فکری خود را بر براسناد راهبردی معطوف داشته وبا رصد مداوم سعی دارد روند حرکت عمومی را در مدار خاصی که مطلوب تلقی میشود قراردهد . این بینش  در ایران در دهه 80-90 تا جایی پیشرفت که به انحلال سازمانی وساختاری تفکر برنامه ریزی هم منجر گردید  ولی کلید ورمز موفقیت در پیشرفت ایران هنوز بر اندکی انگشت شمار  مکشوف بود ولذا همه کسانی که خود را وامدار تفکر برنامه ریزی میدانند دربرابرتحول بنیادی وباز نگری در اصل مسئله وتغییر در نگاه به ان مرددند 

توضیح :متن کامل مقاله را می توانید در اینجا مطالعه کنید



[1] -sustainability development

[2] -spatial land use

[3] - مدیریت جامعه براساس یک بینش برنامه ریزی شده همواره مورد نقد منقدان از فلاسفه ، دانشمندان اقتصادی و علوم اجتماعی بوده است . کارل ریموند پوپر فیلسوف اطریشی تبار معتقد است که ارمان گرایی در طول چندهزارساله بشر همواره به پردازش مداین فاضله همت گذارده ولی حتی یک مورد تحقق چنین ارمانی را سراغ ندارد بعبارت دیگر وی معتقد است ارمان گرایی (برنامه برای اینده داشتن ) انچه یافت نشود ارزو کردن است . فریدمن برندگان  جایزه نوبل اقتصاد در کتاب ازادی انتخاب با مقایسه مولفه های توسعه دوکشور ژاپن و هندوستان که کار توسعه را تقریبا همزمان شروع کرده اند معتقد است علی رغم برتری نسبی کشور هندوستان بویژه از نقطه نظر سیاسی بعد از گذشت بیست سال ژاپن ، ژاپن شد ولی هندوستان هند ماند وعلت اصلی چنین واقعه ای را انتخاب بینش برنامه ریزی توسط زعما و مدیران ارشد این کشور میداند وپیشرفت ژاپن را معلول عدم پیروی  ژاپن از چنین نظام و بینشی تفسیر میکند . فون هایک از دیگر برندگان جایزه نوبل پا را از این هم فراتر نهاده وبینش برنامه ریزی را شیوه بردگی انسانها قلمدادمیکند ومعتقد است دیگرنه تنها نمیتوان مدعی شد که تفکر برنامه ریزی کلید توسعه است که هر جامعه ای چنین تفکری را برای مدیریت کلان خود برگزیند درواقع عقب ماندگی ان جامعه رابه قیمت ارز خود وزحمت یک ملت تضمین کرده است .پاره ای از جغرافیدانان نیز معتقدند برنامه ریزی درواقع چیزی جز بی حرمتی واهانت به مردم یک کشور نیست زیرا عده ای خاص منابع ملی که متعلق به مردم است را در اختیار انها نگذارده ومعتقدند چون مردم فهم و عقل معاش کافی ندارند لذا نخبگان باید بخشی از درامد انها را در مقام  قیم انها هزینه کنند و بنا به تعبیری این نگرش چیزی جز توهین به یک ملت نمی تواند تلقی شود  .

[4] -هربرنامه ریزی مدونی نیازمند ایجاد نظامی خاص در فرایند ان است نظام برنامه ریزی ایران در نهادی تحت عنوان سازمان مدیریت وبرنامه ریزی تدارک شده وبا همفکری متخصصان وزارت خانه ها والویت ها و...... برنامه ای تهیه سپس این برنامه به مجلس شورای اسلامی فرستاده میشود . در این مرحله برنامه ارسالی توسط نمایندگان مردم بررسی ، حک واصلاح و درنهایت بعد از تصویب به عنوان سندی ملی به دولت جهت اجرا ابلاغ میشود . سازمان برنامه وبودجه براساس این سند نسبت به تخصیص منابع مالی ونیروی انسانی مورد نیاز هر برنامه به دولت کمک و کار اجرا  و نظارت  برنامه ها  را کنترل میکند.

[5] -میرحسین موسوی

[6]

 

  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا