محمدی /كویر

*******************
بر فراز این كویرِ تشنه كام،
 بر بلندِ این سپهرِ لاجورد،
 ابرهای بی ثمر چه كار میكنند؟
ابرهای پاره ی پریش،          ابرهای خسته ی خسیس
ابرهای بی خیالِ هرزه گرد!         ابرهای بی هدف ،رها،   ابرهای كال
دستهایشان تهی زمهر ،  كوله بارشان ملال،   ابرهای سرد
+++
در فرود این زمین ِزرد ،    سرزمین ساده ی صبور،   سرزمین داغ ودرد
سرزمین چشم های ِپر قنات،   سرزمین دست های پر قنوت.
سرزمین ِبا زلالِ آرزو قرین، 
 حسرت ِهمیشه ی بهار وگل ،  در جنونِ جاری ِسراب ،  موج میزند.
دشت ها نشسته بی نصیب!
كشت ها كشیده دل زخاك!
شاخه ها شكسته بی شكیب!
در گلوی مرغ اگر ترّنمی ست
قصه ی تغزل ِنجابت است،    تاغ تاغِ این تكیده مرغزار،
ترجمان استقامت است
سبزه ها تپیده بی تپش،  پایمال گردبادهای سركشند!
باغ ها حزین ، رنج ها طویل ،غنچه ها غمین،
نهر ها لبالب از طلب ،جرعه جرعه آه میكشند !!
بادها عنان كشیده ،زیر تازیانه ها ،
راهوارِ روزگارِ خسته را به راه میكشند!!
****
آسمان بخیل و    تشنه ، خاك!!       هرگزم چنین گمان نبود!
این طلسم را چگونه میتوان شكست ؟
این شكست را چگونه میتوان سرود؟
ای خدای مهربان ِبردبار!    آسمان از آنِ تست
آسمان ،شكوه بی نهایت است!   این بلندِ لاجوردِ بیكران،
سفره ی كشیده ی عنایت است!
ابر اگر در او رهاست    آیتِ بهار وبركت است!
این گسسته ابرها ،نه زانِ تست ،
 شاید انعكاسِ آه ِ ماست!   ای خدای ابر وبارش وبهار
بر درخت وسبزه وگیاه رحم كن
ابرهای تازه ای فرست!   ما اگر سیاه دل ،گناهكار   
بر كویر ِ روزگار ماببخش!  بر زمین داغدار ما ببار !
*********************

 

  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا