محمد رضا شوق الشعرا

آرام بروید و بنشینید و از علی (ع) بگویید و بشنوید و آهسته بروید، که مبادا علی ببیند و بشنود آنچه را که می گویید و به آن عمل نمی کنید!
« نّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ فَرَضَ فِی أَمْوالِ الأغْنِیاءِ أَقْواتَ الْفُقَرَاءِ فَمَا جَاعَ فَقِیرٌ إِلَّا بِمَا مُتِّعَ بِهِ غَنِی وَ اللَّهُ تَعالی سَائِلُهُمْ عَنْ ذلِک. (سید رضی، بی‌تا: 533، ح 328) خدای سبحان روزی درویشان را در مال‌های توانگران واجب داشته؛ پس درویشی گرسنه نماند جز که توانگری از حق او، خود را به نوایی رساند و پروردگار، توانگران را بازخواست کند از این کار.»
در حالیکه بسیاری از کوچه ها و خیابان های شهر، کثیف و همچنان درگیر زباله های جمع نشده است، و شهر بدلیل سوء مدیریت های آشکار، با مشکلات عدیده ای دست و پنجه نرم می کند، و تبعیض و فاصله طبقاتی وبی عدالتی حقیقتی آشکار و غیرپنهان و در سیمای شهر و کاخ بانک ها پیدا می باشد، صدها نفر از نقاط مختلف، بنا بدعوت و با هزینه شهرداری یزد، امروز خود را به یزد رسانده اند، تا بروند ساعتی در مسجد جامع یزد، بر روی صندلی های تعبیه شده بنشینند و از نهج البلاغه و علی (ع) بگویند و بشنوند!
می شود از علی و نهج البلاغه گفت و بهترین و لذیذ ترین خوراک ها  و ناهار و شام را درباغ و رستوران های تشریفاتی و گرانقیمت شهر خورد!؟ و شب در گران قیمت ترین هتل های یزد و بر روی نرمترین تخت خواب ها خفت!؟
آنسو و اینسوی مسجد جامعی که محل برگزاری کنگره نهج البلاغه است، در فاصله ای کمتر از پنج دقیقه راه، فقر و محرومیت در عمق محلات از یاد رفته شهر موج می زند، و پول و حق همه مردم یزد، بی کسب اجازه از مردم و در حالیکه هزاران نفر ناراضی هستند، برای کنگره ای که بنام علی است و به کام دیگران، هزینه می شود، و علی باز به پهنای همه تاریخ سر در چاه کرده و فریاد می زند و از دیدن آنچه که زیر سایه نام او در جریان است، زجر می کشد و اشک می ریزد!
نهج البلاغه را باید خواند و فهمید و به آن عمل کرد، و برای انجام این مهم تنها به تفکر و حرکت و ایمان و اراده نیاز است و نه به کنگره و تشریفات و از علی گفتن، که علی را بسادگی و بدون تفسیر و تحلیل می توان در نهج البلاغه پیدا کرد و خواند و فهمید و درک کرد!
صدها خانواده نیازمند آبرومند در انتظار دستی که دستشان را بگیرد هستند و صدها جوانان بیکار و در جستجوی شغل، در انتظار یافتن کار و داشتن سقف و تشکیل خانواده، و مبادا علی بشنود که در چند کیلومتری زندانی که بدهکاران مالی را در خود جای داده، و در چند صد متری بانک هایی که بدهکاران ربا را به بند کشیده، به زیر نام او نشستگان، از علی گفتن را برای به راه علی نرفتن، بهانه و وسیله کرده اند!
علی را بی بهانه بشناسیم و دوست بداریم و بخواهیم، و مبادا علی بشنود، که برای از علی گفتن و از علی شنیدن، معاونت خدمات شهری یک شهر، از پول مردم یک شهر هزینه کرده است، که اگر بشنود علی، که اگر ببیند علی و اگر بو ببرد علی که چسان از علی می گویند و راه خود می روند و کار خود می کنند، لعن و نفرین خواهد کرد، همچون روزگارانی که تلخ و سخت در «جمل» و «صفین» و «نهروان» گذشت!
« قَدْ عَرَفُوا الْعَدْلَ وَ رَأَوْهُ وَ سَمِعُوهُ وَ وَعَوْهُ وَ عَلِمُوا أَنَّ النَّاسَ عِنْدَهُ فِی الْحَقِّ أُسْوَةٌ فَهَرَبُوا إِلَی الْأَثَرَةِ فَبُعْداً لَهُمْ وَ سُحْقاً.» (سید رضی، بی‌تا: 461، ن 70) عدالت را شناختند و دیدند و شنیدند و به گوش کشیدند و دانستند مردم به میزان عدالت در حق یکسان‌اند، پس گریختند تا تنها خود را به نوایی رسانند. از رحمت خدا دور باشند، دور.

  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا