----باز نشر--- گردآوری و تنظیم: مجید کریمی

/*/

محرم ماه شور و شعور و عشق و فریاد است.ای ماه خون، دوباره می‌آیی و سکوت تاریخ را در هم می‌شکنی و بغض ناله را از حنجره‌ها آزاد می‌سازی.بانگ کاروانت به گوش می‌آید و عاشقان را دوباره به مهمانی فرا می‌خوانی.سلام بر حسین سید و سالار شهیدان و یاران باوفایش. آن اصحاب شهادت طلبش که مصداق واقعی آگاهی و ایمان و شجاعت و فداکاری بودند، چه آن‌هایی که در رکابش به فیض شهادت رسیدند و چه آن‌هایی که پیش از عاشورا شهید شدند.

با توجه به ورود امام حسین(علیه‌السلام) و یارانش در روز دوم محرم به کربلا و شهادتشان در روز دهم، شیعیان دهه اول این ماه را به یاد آنان و ذکر مصیبتشان به سوگواری و عزاداری ویژه‌ای می‌پردازند و در بزرگداشت شهدای کربلای سال ۶۰ هجری هر روز از دهه اول ماه محرم اختصاص به یکی از بزرگان و شهیدان نهضت جاویدان و ماندگار عاشورا دارد.

روز اول: مسلم‌بن‌عقیل (علیه‌السلام)

روز دوم: ورود کاروان به کربلا

روز سوم: حضرت رقیه (علیه‌السلام)

روز چهارم: حضرت حر و طفلان حضرت زینب (علیه‌السلام)

روز پنجم: حضرت عبدالله‌بن‌الحسن و اصحاب

روز ششم: حضرت قاسم‌بن‌الحسن(علیه‌السلام)

روز هفتم: حضرت علی اصغر (علیه‌السلام) و روضه عطش

روز هشتم: حضرت علی‌اکبر(علیه‌السلام)

روز نهم: حضرت عباس(علیه‌السلام)

روز دهم: حضرت اباعبدالله‌ (علیه‌السلام) و شام غریبان

روز یازدهم: حرکت کاروان از کربلا

روز دوازدهم: ورود کاروان به کربلا

روزسیزدهم: مصائب امام سجاد و حضرت زینب(س) در کوفه و شام

این ترتیب نامگذاری، معروف‌ترین شکل آن است که اکثر هیأت‌ها بر طبق آن عزاداری می‌کنند، ولی از آنجایی که این نوع نامگذاری دلیل خاصی ندارد، صورت‌های دیگری نیز برای آن دیده شده است، مثلاً جابجایی در روزها و یا ذکر مصیبت دیگر اصحاب امام مثل حبیب‌بن‌مظاهر و… و هدف از همه این برنامه‌ها زنده‌نگه داشتن حماسه‌ای است که آفریدند.

روز هشتم ذی الحجه امام حسین(ع) از مکه معظمه عزم سفر کردند

طی منازل مختلف از هشتم ذی حجه تا دوم محرم منازلی از قبیل : منزل صفاح –وادی عقیق و ذات عرق – وادی حاجز –خزیمیه – زرود –ثعلبیه – زباله (‌و دیدار با هلا ل بن نافع و فرزدق -)‌- عقبه – شراف – ذوحسم – بیضه – عذیب هجانات – قصر مقاتل و دیداربا عمروبن قیس – قطقطانه را با کاروان حسینی طی نمودند.

روز اول: به یاد مسلم بن‌عقیل

- آغاز ایام حسینی

-امام حسین علیه السلام در راه کربلا

-قیام مردم مدینه بر علیه یزید

مسلم پیشاهنگ نهضت کربلا و سفیر امام حسین (علیه‌السلام) به سوی مردم کوفه بود. او که در عرفه شهید شد تا دعای عرفه امامش را تفسیر کند و حماسه مسلم بودن و تسلیم نشدن را بیافریند.

مسلم ‌بن‌عقیل اسوه همه کسانی است که در زندگی به هدف‌هایی والاتر از دنیا اعتقاد دارند و ارزش‌هایی متعالی را می‌جویند. او الگوی عمل به وظیفه، اطاعت از امام و بنده بودن و بندگی کردن است. نام مسلم یادآور همه خوبی‌ها، رشادت‌ها و جوانمردی‌هاست.

در حدیثی از پیامبر (ص) خطاب به امیر‌المؤمنان (ع) آمده است: «من عقیل را دوست دارم، یکی به خاطر خودش و یکی هم به خاطر این که پدرش ابوطالب او را دوست می‌داشت. فرزند او کشته راه محبت فرزند تو خواهد شد، چشم مؤمنان بر او اشک می‌ریزد و فرشتگان مقرب پروردگار بر او درود می‌فرستند»

به شهر کوفه گشتم بی‌کس و بی‌یار، می‌گریم

غریبانه من سر بر دل دیوار، می‌گریم

اگر این است رسم میهمانی کردن کوفی

گذشت از من به حال سید ابرار می‌گریم

ندای باغبان کاروان هر دم بگوش آید

به حال زینب و این کوچه و بازار می‌گریم

برای قتل من شوری به پا گردیده در کوفه

به طفلان و جوانان شه ابرار می‌گریم

نوشتم نامه یابن عم بیا کوفه، میا کوفه

ولی صد حیف بگذشت است کار از کار، می‌گریم

 

 

روز دوم: کاروان اباعبداللَّه الحسین (ع) به کربلا رسید

-ورود امام حسین علیه السلام به کربلا

-نامه امام حسین علیه السلام برای اهل کوفه

گرمای سوزان کویر، بدن‌های خسته کاروانیان را می‌آزارد و خورشید آرام، آرام خود را در تنگنای افق جای می‌دهد، کاروان توقف کرد، صدایی پرسید: این جا کجاست؟ پاسخ آمد: اینجا کربلاست!

آری اینجا کربلاست، اینجا بهشت سرخ بدن‌های بی‌سر است،

اینجا نگارخانه گل‌های پرپر است،

اینجا حریم قرب شهیدان داور است.

حسین(علیه‌السلام) آمد با اهل‌بیتش، عباس و زینبش، اکبر و اصغرش، رقیه و سکینه‌اش، …، دل کویر در تب و تاب و چهره آسمان درهم شده است. زمین بغض خود را فرو می‌خورد و فرات آرام و بی‌صدا اشک می‌ریزد.


امام حسین علیه‏السلام در روز پنجشنبه دوم محرم الحرام سال ۶۱ هجری به کربلا وارد شد.۱ عالم بزرگوار “سید بن طاووس” نقل کرده است که: امام علیه‏السلام چون به کربلا رسید، پرسید: نام این سرزمین چیست؟ همینکه نام کربلا را شنید فرمود: این مکان جای فرود آمدن ما و محل ریختن خون ما و جایگاه قبور ماست. این خبر را جدم رسول خدا صلی ‏الله ‏علیه ‏و ‏آله به من داده است.۲
در این روز “حر بن یزید ریاحی” ضمن نامه‏ای “عبیداللّه‏ بن زیاد” را از ورود امام علیه‏السلام به کربلا آگاه نمود.
. در این روز امام علیه‏السلام به اهل کوفه نامه‏ای نوشت و گروهی از بزرگان کوفه ـ که مورد اعتماد حضرت بودند ـ را از حضور خود در کربلا آگاه کرد. حضرت نامه را به “قیس بن مسهّر” دادند تا عازم کوفه شود.۳

اما ستمگران پلید این سفیر جوانمرد امام علیه‏السلام را دستگیر کرده و به شهادت رساندند. زمانی که خبر شهادت قیس به امام علیه‏السلام رسید، حضرت گریست و اشک بر گونه مبارکش جاری شد و فرمود:
“اللّهُمَّ اجْعَلْ لَنا وَلِشِیعَتِنا عِنْدکَ مَنْزِلاً کَریما واجْمَعْ بَینَنا وَبَینَهُمْ فِی مُسْتَقَرٍّ مِنْ رَحْمَتِکَ، اِنَّکَ عَلی کُلِّ شَیی‏ءٍ قَدیرٌ؛
خداوندا! برای ما و شیعیان ما در نزد خود قرارگاهِ والایی قرار ده و ما را با آنان در جایگاهی از رحمت خود جمع کن، که تو بر انجام هر کاری توانایی.”۴

در اوایل ماه محرم سال ۶۱ قمری، لشکریان عبیداللَّه بن زیاد به فرماندهی حُرّ بن یزید ریاحی با آن حضرت مواجه شده و مانع پیش‏روی آن حضرت به سوی کوفه شدند.

 

گرچه حرّ بن یزید، مأموریت داشت با امام حسین (ع) برخورد شدید نماید ولیکن رفتار وی با امام بر رِفق و مدارا بود.

 

از این رو حرّ و لشکریانش در نماز جماعت امام حسین (ع) شرکت می‏کردند و به خطبه‏های دلنشین وی گوش جان می‏سپردند و این دو سپاه چند روز بدون هیچ‏گونه مشکلی در کنار هم بودند. امّا عبیداللَّه بن زیاد که در جنگ با اباعبداللَّه الحسین (ع) اصرار فراوان داشت، نامه‏ای به حرّ بن یزید نوشت و وی را مأمور سخت‏گیری بر امام حسین (ع) نمود.

 

حرّ بن یزید نیز طبق فرمان، راه را بر امام حسین (ع) و یارانش مسدود نمود و آنان را به سوی منطقه‏ خشک و بی‏حاصلی به نام کربلا هدایت کرد و در آن‏جا آنان را در محاصره‏ خویش قرار داد. قافله‏ امام حسین (ع) چون به سرزمین کربلا رسیدند، آن حضرت پرسید: این زمین چه نام دارد؟ عرض کردند: کربلا. آن حضرت تا نام کربلا را شنید، فرمود: اَللّهمَّ اِنّی اَعوُذُ بِکَ مِنَ الْکَرْبِ وَ الْبَلاءِ. و سپس فرمود: این، موضع کَرْب و بَلا و محلّ محنت و عِنا است. فرود آیید که این‏جا منزل و محل خیمه‏های ما است و این زمین، جای ریختن خون ما است و در این مکان قبرهای ما واقع خواهد شد. جدّم رسول خدا (ص) مرا به این امور خبر داد.

 

به ناچار، آن حضرت و یاران و اصحابش در روز پنج‏شنبه دوم محرم ‏الحرام سال ۶۱ قمری در آن سرزمین فرود آمدند و حرّ بن یزید نیز با سپاهیانش در مقابل آن حضرت، خیمه زدند.

به گوشم می‌رسد هر لحظه آوای خدا اینجا

مران ای ساربان محمل که باشد کربلا اینجا

دلا حجاج بیت‌الله خون، احرام بر بندید

که کامل می‌شود با زخم تن حج شما اینجا

شما حجاج بیت‌الله خون هستید و می‌بینم

که جای موی سر، سرتان گردد جدا اینجا

نه تنها حج ما قربانی پیر و جوان دارد

شود قربانی شش ماهه تقدیم خدا اینجا

ز شمشیر هزاران قاتل خونخوار می‌بینم

هزاران بار گردد اکبرم جانش فدا اینجا

به موج خون میان قتله‌گه با پیکر بی‌سر

زنم از حنجر ببریده خواهر را صدا اینجا

به پاس اجر سقایی و قانون علمداری

شود با تیر و خنجر حق عباسم ادا پیدا

کند این امت گم کرده ره تا راه خود اینجا

درخشد راس هفتاد و دو مصباح‌الهدی اینجا

ندای ارجعی را در یم خون می‌دهم پاسخ

که می‌آید به گوشم از خدا دائم ندا اینجا

 

 

 

۱٫ الامام الحسین و اصحابه، ص۱۹۴؛ البدء والتاریخ، ج۶، ص۱۰٫
۲٫ اللهوف، ص۳۵٫
۳٫ مقتل الحسین مقرّم، ص ۱۸۴٫
۴٫ بحارالانوار، ج۴۴، ص۳۸۱٫
گردآوری وتدوین:مجید کریمی

  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا