زبان دراز هفته نامه آيينه يزد

در حال ديدن خبر صداوسيما بودم كه از هيات دولت سخن مي‌گفت در اين حال طبق معمول با ديدن بخش‌هايي از اخبار خواب مرا در ربود. در رويا ظريف را ديدم در كنار آشيخ حسن ديپلمات نشسته و با يكديگر از روي تفقد مهربانانه سخن مي‌گفتند. زنگنه داد و فرياد مي‌زد و چوب بر پنبه كهنه‌ها ميزد و گاهي كيسه زر زير تشكچه شيخ مي‌گذاشت اما هاشمي طبيب يواشكي براي هزينه دارو و درمان آن را بر مي‌داشت جهانگيري به امر آشيخ پتو روي ظريف انداخت كه از دلواپسان محفوظ باشد. نوبخت سرك مي‌كشيد و خبر اتاق بيرون مي‌داد!
دو تن از بچه‌هاي سرخورده گوشه‌اي نشسته و بر ظريف حسادت مي‌كردند و زانوي غم بغل گرفته بودند كه تركان به جنتي و رحماني فضلي گفت: چه هنري كرده‌ايد؟ خبر كتك خوردن براي حاجي آورده‌ايد ظريف كه عزيز و چشم حاجي شده بود خودش ده ميليون راي آورده است شما راي پراكني هم كرده‌ايد! شخصي را سر به زير، مودب و بي‌صدا در حال خواندن كتاب و انجام تكليف ديدم كه هر بار زنگنه و نوبخت رفت‌وآمد مي‌كردند بلند مي‌شد سلام مي‌كرد و دوباره مي‌نشست گويا فاني بود و به هاشمي طبيب مي‌گفت اخوي جاها را عوض كنيم در اين حال وزير آب و برق فرياد زد بحران آب و برق همه جا را فرا گرفته است كه ناگهان با سر و صداي زبان دراززادگان بيدار شدم ما وقع را براي آيينه نوشتم تا چه قبول افتد؟

زبان دراز

  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا